نويد مينائی
: دوئل جنايتکاران، در حاشیه دعوت احمدی نژاد از اوباما
برای مناظره
احمدي نژاد روز گذشته، ۱۱ اوت در جمع "ايرانيان خارج کشور" به
اوباما پيام داده است که بيا در مقابل رسانه ها بنشينيم و مثل دو
تا مرد درباره اداره امور جهان با هم صحبت کنيم تا ببينيم روش چه
کسي براي اداره جهان بهتر است! از ادبيات مرد سالارانه احمدي نژاد
بگذريم از اينکه ايرانيان معترض خارج کشور امروز به عنوان
نمايندگان مردم ايران در خارج از ايران شناخته مي شوند و نه کساني
که رزق و روزيشان به جمهوري اسلامي بند است و فرستادگان رژيم هستند
هم مي گذريم.
موضوع مهم اينست که راس يکي از قطب هاي جنايتکار دنيا همتاي خود را
به دوئل دعوت کرده است. دوئلي که البته به جز يک ژست سياسي معني
ديگري ندارد، هر چند پوچ و مضحک به نظر مي رسد ولي به يک واقعيت
مهم در دنياي سياست امروز اشاره دارد. احمدي نژاد در راس جمهوري
اسلامي و در راس جنبش ضد انساني و ارتجاعي اسلام سياسي، اوباما،
يعني راس ماشين کشتار جمعي و تروريسم جنگي دنيا را به دوئل دعوت
کرده است تا روش بهتر اداره امور دنيا را تعيين کنند! گويا اين وسط
هيچ چيز ديگري وجود ندارد، گويا سياست و اداره امور جهان فقط توسط
اين موجودات تعيين مي شود!
معلوم است که هر کسي بخواهد با اوباما مناظره اي داشته باشد دستش
براي رو کردن جنايات آمريکا پر است، از هيروشميا و ناکازاکي گرفته
تا زندان ابوغريب و گوانتانامو تا جنايات آمريکا در عراق و
افغانستان. اما مکانيزم جنايات طرف مقابل متفاوت است. جمهوري
اسلامي رسما در مقابل شاخ و شانه کشي هاي آمريکا اعلام مي کند در
صورتيکه منافع جمهوري اسلامي به خطر بيفتد دنيا روي آرامش به خود
نخواهد ديد. يعني مثل ريودوژانيرو و لندن ديگر مردم روي آرامش به
خود نخواهند ديد. يعني مردم عراق و افغانستان هر چه از سياست هاي
ضد انساني آمريکا مي کشند و جنايات و اتش افروزي هاي جمهوري اسلامي
را هم به آن اضافه کنيد همچنين ساير مردم دنيا نيز از اين به بعد
از خطر انفجار بمب در مترو و رتوران نبايد آرامش داشته باشند.
مسئله اين است که جمهوري اسلامي در راس جنبش اسلام سياسي يعني
جنبشي که مي خواهد سهم سرمايه داري تعدادي از کشورهاي اسلام زده
(کشورهايي که مردم را به ضرب اسيد و زندان و گردن و دست و پا قطع
کردن و سنگسار و اعمال آپارتايد جنسي اسير قوانين اسلامي کرده تا
به شديدترين وجهي استثمارشان کنند)را از گردش جهاني سرمايه افزايش
دهد، روشش هم معلوم است، استثمار بيش از حد کارگر و سرکوب هر گونه
آزادي خواهي در منطقه خاورميانه از جمله فلسطين و لبنان و نا امن
کردن کل جهان به روش هاي بمب گذاري و ترور مخالفين، يعني کاري که
جمهوري اسلامي در ۳۱ سال گذشته بخشي جدا ناشدني از سياست هايش بوده
است. و در طرف مقابل آمريکا و متحدانش در مقابل اين سهم خواهي بايد
بايستند تا سهم خودشان کم نشود. اين تقابل در سهم خواهي طرفين
سرمايه داري باعث جنگ ها و خونريزي ها و جنايات بيشماري شده است و
مردم دنيا که هيچ سهمي در اين خون ريزي و سهم خواهي ندارند
قربانبان اين جنگ هستند. و امروز طرفين اصلي اين جنگ براي هم رجز
مي خوانند که راه حل کدام يک بهتر است، بمب گذاري در متروها و
سنگسار و چشم در آوردن اسيدپاشيدن به زنان يا فرستادن بمب افکن ها
و نيروي زمين و هوايي و تکرار نمونه عراق و افغانستان و بوسنيا!
مردم اما نشان داده اند که هيچ کدام از اين روش ها را نمي خواهند،
با تظاهرات هاي ميليوني عليه جنگ افروزي آمريکا و عليه سياست هاي
ضد بشري جمهوري اسلامي مانند سنگسار و با حمايت هاي بي دريغ خود از
مبارزات يکسال اخير مردم ايران عليه حکومت اسلامي. مردم صلح و
آزادي مي خواهند، مردم احترام به کرامت انساني همنوع را مي خواهند.
مردم رفاه و برابري براي همنوع مي خواهند و اين را با تظاهرات هاي
ميليوني خود در مقابل اجلاس سران کشورهاي صنعتي اعلام کرده اند.
همين امروز دنيا با سياست هاي جنايتکارانه آمريکا و جمهوري اسلامي
اداره مي شود و اگرنبود مبارزات مردم در سراسر دنيا عليه اين سياست
ها، اگر نبود کمپين هايي مثل نجات سکينه، اگر نبود تظاهرات هاي
ميليوني مقابل اجلاس G20 امروز جمهوري اسلامي در خيابان هاي تهران
و شيراز و تبريز مردم را تا کمر و سينه در خاک فرو مي کرد و اوباشش
را براي سنگسار به خيابان مي فرستاد و در غرب هم تمام دست اوردهاي
يک قرن اخير مردم براي رفاه و آزادي نسبي توسط دولت ها بر باد رفته
بود.
بهترين روش اداره جهان از نظر مردم هيچ کدام از روش هاي
جنايتکارانه سران حکومت ها نيست. مردم ايران يکي از درخشان ترين
راه حل ها را در مقابل بشريت قرار دادند. با مبارزاتشان براي
سرنگوني رژيم اسلامي، با مطالباتشان با شعار ها و انسان دوستي شان
نشان دادند راه حل چيست و براي خلاصي از شر وضعيت موجود چه بايد
کرد. نشان دادند برابري زن و مرد مي خواهند، نشان دادند تفرقه بين
اقوام و مذاهب در تعيين سرنوشتشان جايي ندارد. مبارزه مردم ايران
عليه حکومت اسلامي اين پتانسيل را دارد که هنرمندان و قلب مردم
سراسر دنيا را با خود همراه کند چرا که راه حل اساسي براي اداره
امور جامعه را در خود دارد.
مردم ايران حربه هاي سرمايه داري غرب و اسلامي براي تفرقه افکني را
نپذيرفته اند. از چاه مذهب به چاه ناسيوناليسم و قوم گرايي نيفتاده
اند و عليرغم تمام تلاش مديا و اپوزيسيون حکومتي رنگ "ملي" و
مذهبي" را بر مبارزات خود نزدند و اين خاصيت مبارزات مردم ايران
است که توانسته حمايت هاي جهاني را به خود جلب کند.
مردم ايران و انسان هاي آزاديخواه سراسر دنيا نشان داده اند اين
تنها سياست مداران نيستند که امور دنيا را اداره مي کنند بلکه جبهه
بشريت متمدن و آزاديخواه نيروي اساسي اي در تعيين سرنوشت و اداره
امور دنياست. مردم ايران با انقلابشان براي حذف يکي از طرفين جنگ
تروريست ها و تلاششان براي به دست گرفتن امور و حل مسائل جامعه در
راس اين جبهه قرار دارند. در ايران مردم اين شانس را يافته اند تا
از شر حکومت سرمايه داري خلاص شوند و با پيروزيشان و برقراري
حکومتي مبتني بر انسان و حقوق و کرامت انساني هم الگويي در خور شان
انسان به دنيا بدهند و هم توازن قواي جهاني را به نفع بشريت و
آزادي و رفاه انسان را تغيير دهند.
_______________________________________________________
|