"دوئل" رضا رخشان! نسان نودينيان
از حدود دو سه هفته گذشته، بحث و مطالب مختلفي در ارتباط با نامه رضا رخشان به سنديكاي كارگران فرانسه شروع شده است و ظاهرا قرار نيست پاياني داشته باشد. من شخصا نميخواستم در مورد نامه رضا رخشان به سنديكاي كارگران فرانسه كتبا مطلبي بنويسم. اينجا و آنجا در ميان دوستان و جلسات ارزيابي و مواضعم را بيان كرده ام. با لحن و ادبيات فرقه گرايانه مواردي از مطالب كه در نقد نامه رضا رخشان نوشته شده بوده مخالف بودم.
پديده رضا رخشان در صف بندي و گرايش هاي في الحال موجود در درون جنبش كارگري يك واقعيت و يك موجوديت خط و گرايشي است كه قصد دارد جنبش طبقاتي كارگري را بطرف بخشي از گرايش در حاكميت ببرد كه فكر ميكند با يك نوع به اصطلاح رفرم كه در تحقق پايه اي ترين مطالبات معوقه جنبش كارگري كه با صدها اعتراض، اعتصاب و به خيابان آمدن هزاران خانواده كارگري در هفت تپه و مراكز كارگري به دولت و كارفرما تحميل شده است، به اسم به سرانجام رساندن مطالبات و خواست مبارزاتي و اعتراضي كارگران و "قبول" رفرم توسط دولت و "توجه" به اعتصابات كارگري جا بيندازد. خارج از موجوديت واقعي اين گرايش، نامه دوم رضا رخشان در جواب به منتقدين اش به مانيفست بخشي از نيروها و احزابي تبديل شده كه اينروزها در مسير "حزب سياسي" در حال "تكامل" هستند. مانيفستي كه پرده هاي ابهام در مورد جريان كارگري كارگري و طرفداران متعارف شدن جمهوري اسلامي را برملا كرد. و موجبات مهاجرت دسته جمعي براي پيوستن به "ليدر" كارگر رضا رخشان را سالها جلو انداخت. همه آنها بلااستثنا بر محور اين مانيفست چند خطي بسيج شدند. و به كسانيكه سالها عقده هاي آشكار و پنهان از جريان كمونيسم كارگري و منصور حكمت و پيشرويهاي اين كمونيسم معاصر را در دل داشتند ميدان دادند و در رديف و صفوف دوم و سوم بهمن شفيقها، عباس فردها بر زمين كارگري كارگري شان بوسه زدند. اين مانيسفت بود؛ "حقوق کارگر به موقع پرداخت می شود. کارگر موقت وجود ندارد یعنی اکثریت کارگران رسمی شده اند در حالیکه در بقیه جاها حقوق کارگر بموقع پرداخت نمی شود و در کل جامعه کارگری شاهد قراردادهای سفید و سیاه هستیم. اینکه در شرایط امروز در هفت تپه اینگونه میشود نشان از بهبودی اوضاع است. البته هنوز تا رسیدن به شرایطی که تأمین کننده یک زندگی مناسب و بدون نگرانی از آینده خود و خانواده هایمان باشد فاصله داریم. هنوز مشکلات بسیاری در مجتمع نیشکر هفت تپه وجود دارد که مهم ترین آنها عدم استخدام کارگرهای جدید در ازای کارگران بازنشسته است که هم فشار کار را بر کارگران باقی مانده بیشتر می کند و هم آینده شرکت را نامعلوم می سازد. و من باکمال افتخاراعلام می کنم که درست است که شش نفر از ما زندانی و سپس اخراج گشته ایم ولی برآیند فعالیت کارگری ما برای کارگران هفت تپه قابل ملاحظه بوده است. این اغراق نیست، واقعیتیست ملموس. رفتن ازشرایطی بد به وضعیتی بهتر بیلان کار و کنش و واکنش های ما دراین دوسال و نیم گذشته بوده است.
مانيفست رضا رخشان همين است. "دوئل" طرفداران او عليه كسانيكه به هر دليل با هر ملاحظه اي در لحن و شيوه پرداختن به نامه رضا رخشان به سنديكاي كارگران فرانسه انجام شد، دفاع از اين مانيفست است كه امروز ما آنرا در قامت و موجوديت يك گرايش جانبي از ضميمه هاي اوضاع سياسي كنوني و "تئوري" متعارف شدن جمهوري اسلامي شاهدش هستيم.
اما، پژواك و انعكاس مانيفست رضا رخشان و واقعيت گرايشي آن بيش از هر سازمان و محافلي در حزب كمونيست كارگري ايران ـ حكمتيست جذاب و بمثابه يك ماگنت با چسبندگي تمام به لولاي اتحاد و بهم نزديكي و در يك كلام انتقال خانوادگي كل حزب حكمتيست به آن منزلگاه و "نقطه پايان خط" بود كه از مقطع كنگره چهارم اين حزب ليدر سابق با رفتنش از حزب شروع شده!
"دوئل" مانيسفت رضا رخشان براي حزب حكمتيست روزنه اي و پوششي براي گريز از وضع موجود و كشمكش و اختلافات "درون" سازمان. تا بر سرگرداني و بن بست سياسي تاكنوني براي يك چند روز و هفته اي التيامي ببخشد. روش كار تاكنوني اين حزب اين بوده كه تا حدي كه امكان دارد چهره سياه و زشتي از مخالفين خود بدست دهد تا خود را معقول و مبارز معرفي كند و ديگران را طور ديگري. در پيوستن اينها به مانيفست رضا رخشان اين تجربه و روش تاكنوني بارديگر و اينبار در شكل بسيار زشت، و فحاشي و بد و بيراه به كسانيكه به نامه نامه رضا رخشان به سنديكاي كارگران فرانسه نقد داشتند به نمايش درآمد.
تجربه ديگر، از بروز اختلافات دروني اين حزب دو جناح رهبري در مورد "سياستهاي" تاكنوني رهبر سابق بخوبي روش هاي اين حزب را بيان كرد. اختلافات جناحي در حزب حكمتيست توسط افراد رهبري از جمله ليدر جديد اين حزب و سمينارهاي علني از طريق سايتهاي انترنتي علني شد. كسي و افرادي و حزبي در روند پيشرفت و تكامل اين اختلافات دخالتي نكرد. در آخرين پلنوم، در شرايطي كه سرگرداني و پريشاني سياسي بر حزب سايه افكنده بود، با كليد رمز طلايي "حزب سياسي" راه اين حزب بطرف پايين كشيدن فتيله هاي اختلافات چرخيده شد. و با بيرون آمدن از پلنوم "متحدانه" همان روش را ادامه د ادند كه به آن اشاره كردم. فرهنگ سياسي اين حزب در چپ مساله عجيب و غريبي است، تا قبل از پلنوم صدها صفحه و چند سمينار چند ساعتي در نقد همديگر؛ يك جناح چپ غير كارگري كه هنوز در راس هرمشان است، و جناح ديگر؛ كه كل سياست و تئوري و تز حزب حكمتيست بر بنيانهاي فكري و تئوري و تز او هنوز استوار است كه ملحد و مخالف حزب و قدرت سياسي، شد. بعد از پلنوم هر دو جناح و اينبار با يك فرهنگ مشترك شروع به پرت كردن نارواترين ادبيات غير سياسي عليه چپ و كمونيستها خارج از حزبشان كردند!. نتيجه؛ و ختم كلام؛ حزب حكمتيست با "دوئل" رضا رخشان به مانيفست او و مسير "حزب سياسي" گام نهايي گذاشت كه ليدر اين حزب كورش مدرسي در سند هويتي خود "نقطه سر خط" حزب سازي در درون و پيوند با كارگر را اعلام كرد.
ختم كلام، براي ما و تعداد هر چه وسيعتر و بيشتر از كسانيكه هنوز برنامه يك دنياي بهتر بعنوان ترازنامه كمونيسم كارگري عليه سرمايه و بورژوازي سند معتبري است، حداقل انتظار اين بود كه در مقابل حكم بر ابطال يك دنياي بهتر موضع سياسي گرفته شود. در جريان مباحث و سمينارهاي علني كه توسط جناحهاي رهبري حزب حكمتيست برگزار شد، بر ابطال برنامه يك دنياي بهتر حكم داده شد. سكوت پلنوم در اينمورد صحه گذاشتن بر اين حكم است. حكمي كه سينه جاكان رضا رخشان سالها است واعظ و سخنگوي آن هستند.
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد