چرا انقلاب مصر به
راه ایران نخواهد رفت؟
احترام آزادی

پیروزی انقلاب در هیچ یک از کشورهایی که نسیم بهار عربی در سال گذشته در
آنان وزیدن گرفت، به اندازهی مصر حائز اهمیت نبوده است. انقلاب مصر از
جهات فراوانی قابل قیاس با انقلاب سال ۱۳۵۷ در ایران است، اما تفاوتهای
اساسی در زمینهها و نتایج دو انقلاب به حدی قابل توجه است که گمان نمیرود
بر خلاف نگرانیهای فراوان موجود، سرنوشتی مشابه با انقلاب ایران در انتظار
انقلاب مصر باشد. بیشترین قسمت مرتبط با این نگرانیها در مورد میزان قدرت
و نفوذ بنیادگرایان مذهبی و احتمال شکل گیری دیکتاتوری مذهبی در مصر است.
مقالهی پیش رو کوششی در جهت تشریح این تفاوتها و نتایج آن در بعد داخلی و
منطقهای در دو کشور خواهد بود.
نقش و قدرت رهبری انقلاب در دو کشور
درست برعکس ایران، انقلاب مصر تحت نفوذ و سیطرهی رهبری کاریزماتیک به
پیروزی نرسید، بلکه شعلههای آن در پی انباشت نارضایتی همه جانبهی مردم
از حکومت حسنی مبارک و تحت تاثیر انقلاب تونس، دامنگیر حاکمان آن کشور شد،
اما میزان اثر گذاری روح الله خمینی بر انقلاب و افکار انقلابیون در ایران
به حدی بود که تا همین روزها نتایج رفتارها و اشتباهات دوران وی بر سیستم
سیاسی و حکومتی ایران مشهود است و حتی رهبران اصلاح طلب مخالف حکومت نیز به
سخنان و افکار او استناد میکنند.
علاوه بر این، اسلام سیاسی مصری − بر خلاف اسلام سیاسیای که در ایران در
قالب مذهب تشیع نگاهش به نقش رهبری کننده علما در در نظریه رادیکال ولایت
فقیه بروز یافت – یک جایگاه و نقش رهبری سیاسی برای علمای سنی مذهب قائل
نیست و علمای مصری نیز بر جدایی دین از حکومت و اجرای شریعت در قوانین مدنی
و کیفری تاکید بیشتری دارند تا حضور در راس قدرت سیاسی.
نکته مهم دیگر این است که ارتش مصر، برخلاف ارتش ایران انقلابی، به شکل
کامل با انقلاب همراه نشد و خود به عنوان یکی از ارکان اصلی قدرت سیاسی در
بحران جاری آن کشور باقی ماند و با حضور خود مانع از نابودی کامل نهادهای
اساسی قدرت در این کشور و ایجاد خلاء شدید قدرت و نیاز به ظهور رهبری
قدرتمند جایگزین در جامعه گردید. از نشانههای این حضور قدرتمند میتوان به
حفظ دستگاه قضایی وابسته به ارتش، که چند رو پیش حکم انحلال پارلمان اسلام
گرای آن کشور صادر را کرد، یا صدور احکام کیفری نه چندان سنگین برای سران
برکنار شدهی رژیم سابق در دادگاه عالی این کشور اشاره کرد. همین نفوذ خود
را در رد صلاحیت برخی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری نیز نشان داد.
با توجه به این مسائل میتوان امید داشت انقلاب مصر بیشتر از آنکه دنبال
روی بی و چرای رهبرانش باشد، به وسیلهای برای برون داد افکار عمومی در آن
کشور بدل گردد.
فاصلهی زمانی مابین دو انقلاب
فاصلهی زمانی سی و چند سالهی ما بین دو انقلاب ایران و مصر تنها یک عدد
فاقد مفهوم نیست، بلکه معنای آن این است که انقلاب مصر در جهان متفاوتی به
پیروزی رسیده است، جهانی که به مانند سال ۱۹۷۹ تحت تاثیر شدید فضای جنگ سرد
قرار ندارد و رشد امکانات نوین ارتباطی و رسانهای از یک سو و توسعهی شهر
نشینی و آموزش عالی و پایه از سوی دیگر بر افکار عمومی آن اثر گذاشته است.
به طبع فضای متفاوت حاکم بر افکار عمومی دو کشور که ناشی از همین تفاوت
زمانی است، مردم امروز مصر بسیار بیش از انقلابیون ایران در سال ۵۷، از
نتایج استقرار یک دیکتاتوری مذهبی آگاه بوده و از عواقب آن میهراسند. شاید
بروز همین هراس از قدرت گرفتن اسلام گرایان بنیادگرا است که موجب انتخاب
رییس جمهور این کشور با رای شکنندهای در حدود ۵۱ درصد از آراء شرکت
کنندگان در انتخابات شده است.
نوع برخورد کشورهای اسلامی منطقه با دو انقلاب و نتایج آن
انقلاب ایران اثر فراوانی بر جنبشهای اسلام گرای منطقه داشت، به طوری که
پس از پیروزی آن یاسر عرفات در پاسخ خبرنگاران در مورد نحوهی سفر بدون
تشریفات و هیاهوی خبری و دعوت به ایران اظهار داشت که آمدن به خانه نیاز به
تشریفات ندارد. همین طور بسیاری از شخصیتهای سیاسی اسلامگرا در منطقه تحت
تاثیر افکار روح الله خمینی و پیروزی انقلاب ایران قرار گرفتند، مانند خود
انقلابیون ایران که از فراگیر شدن افکار جنبش اخوان المسلمین بنیانگذاری
شده توسط حسن البناء تاثیر پذیرفته بودند.
اما به رغم این همگرایی، تضادهای تاریخی میان ایران و کشورهای عربی به سرعت
در روابط ایران و این کشورها آشکار شد. هراس حکام کشورهای همجوار ایران از
وقوع انقلاب در آن کشورها در سایهی حمایت قدرتهای جهانی غربگرا که خود
از نفوذ و گسترش کمونیسم در خاورمیانه در هراس بودند در کنار وقایع رخ داده
در داخل ایران، همه و همه موجب حمایت یک پارچهی قدرتهای منطقهای و جهانی
از تهاجم به خاک ایران توسط صدام گردید. اثر گذاری اختلافات تاریخی عرب و
عجم در این مسئله به حدی بود که صدام نام لشکر خود را "القادصیه" که نام
نبرد در هم شکنندهی امپراطوری ساسانیان در صدر اسلام بود، گذاشت و یاسر
عرفات، رهبر سازمان آزادی بخش فلسطین در کنار سایر حکومتها و جنبشهای سنی
مذهب منطقه حمایت خود را از صدام برای تهاجم به "خانهاش" اعلام داشت.
آغاز جنگ و قرار گرفتن ایران در شرایط فشار اقتصادی و سیاسی زمینه سرکوب
شدید مخالفان استبداد سیاسی و مذهبی در داخل کشور را فراهم آورد و توسعه
سیاسی و اجتماعی در ایران را برای چندین سال به اغماء برد.
اما مصر نه در معرض خطر جنگ قریب الوقوع قرار دارد و نه به طور کامل در دست
انقلابیون بنیادگرایی است که خواهان سوق دادن کشور به سمت نظم تک صدایی و
استبداد توامان با خفقان سیاسی باشند.
علاوه بر این در صورت رسیدن به ثبات سیاسی، مصر انقلابی، با توجه به موقعیت
مهم زئو پلتیک و استراتژیک، حضور اندیشمندان اثر گذار اسلامی مکتب الازهر،
جمعیت و وسعت زیاد و منابع عظیم نفتی و طبیعی، سابقهی طولانی جنبش اخوان
المسلمین مصر در مبارزات ضد استعماری و اثر گذاری آن بر سایر جنبشها
منطقه، به عنوان رهبر بالقوهی جهان عرب، بیش از آنکه برای سایر قدرتهای
منطقهای تهدیدی ایدئولوژیک بشمار آید، دوستی قابل اتکاء و اطمینان خواهد
بود و رهبران آن نمیتوانند جو ضدانقلابی در منطقه و جنگ را به عنوان
دستاویزی برای ایجاد استبداد سیاسی در آن کشور قرار دهند و از این جهت نیز
امکان سقوط مصر به پرتگاه دیکتاتوری مذهبی به مراتب کمتر از ایران خواهد
بود.
یکپارچگی قدرت در فضای دو کشور بعد از وقوع انقلاب و نتایج آن
در ایران، انقلاب پس پیوستن ارتش به پیروزی رسید و پس از حادثهی سفارت
آمریکا و استعفای دولت موقت، پاکسازی ارتش از نیروهای طرفدار نظام شاهنشاهی
و خنثی شدن کودتای نظامی نوژه و با نیز حضور نیروی موازی سپاه که در اوج
انقلاب شکل گرفته بود، عملا قدرت به شکل متمرکز در دست نزدیکان رهبر انقلاب
قرار گرفت. تجمیع قدرت نظامی و سیاسی در سالهای ابتدایی پس از پیروزی
انقلاب در کنار وقوع جنگ موجب آن شد که حکومت به اعمال مقتدرانهی
دیدگاههای رهبران خود و تحمیل آن به بخشهای ناراضی جامعه مبادرت ورزد.
این مسئله از تفاوتهای مهم در ساختار قدرت دو کشور در فضای انقلاب است.
انتخابات اخیر ریاست جمهوری در مصر به انقلابیون نشان داد که هراس حدود
نیمی از جمعیت شرکت کننده در انتخابات از قدرت گرفتن اسلام گرایان به
اندازهای هست که به نخست وزیر رژیم سابق در مقابل این جریان اقبال نشان
دهند و البته قابل کتمان هم نیست که احتمالا بخشهایی از آرا مرسی نیز به
دلیل عدم تمایل مردم به بازگرداندن شرایط به اوضاع پیش از انقلاب به حساب
او ریخته شده باشد.
از طرفی به نظر میرسد رای شکنندهی کسب شده توسط محمد مرسی او را مجبور به
تقسیم قدرت با ارتش خواهد نمود و ارتش نیز به میزان قدرت انقلابیون در
ایجاد جو خصمانه علیه نیروهای مسلح در صورت عدم تمکین به رای اکثریت مردم
آگاه است. این در حالی ست که اسرائیل و قدرتهای غربی به مهار انقلاب و
ایجاد ثبات در مصر جدید به وسیلهی ارتش این کشور چشم امید دوختهاند. واضح
است که در زمان طولانی، ادامهی اوضاع بدین شکل ممکن نخواهد بود، ولی تقسیم
قدرت میان ارتش و اخوان المسلمین به رغم حضور همهی درگیریها و مسائل
ایجاد شده در شرایط فعلی، میتواند به گذار منطقی آن کشور به سوی حکومت
قانون و آزادیهای سیاسی منجر گردد.
در پایان اگر چه نمیتوان با یقین هیچ احتمالی را به کنار گذاشت و نقش
عوامل اقتصادی و بین المللی را در آیندهی مصر نادیده گرفت، اما واضح است
که مردم مصر به دلائل فراوان سیاسی و اجتماعی، بسیار بیش از ایرانیان دههی
۱۹۸۰ میلادی قادر به تعیین سرنوشت خود با کمترین میزان اثر پذیری از عوامل
خارجی هستند و راهی که مردم و حکومت این کشور برخواهند گزید، در آیندهی
خاورمیانه بیش از هر کشور دیگری اثر گذار خواهد بود.
______________________
خاطرهای از دكتر غلامحسین صدیقی
استاد گفت: آقای مهدوی از درون هیچ انقلابی آزادی و عدالت بیرون نیامده
است، انقلابها شبیه جنگهای داخلی میمانند كه اگر گروهی به گروهی دیگر
پیروز شوند، آن گروه شكست خورده را سركوب خواهند كرد و سپس هركس كه منتقد
یا مخالفشان باشد، آنان را نیز سركوب خواهند كرد تا از بین بروند زیرا كه
همراه انقلاب نه عدالتی پدید میآید و نیز امكان ظهور آزادی، بخصوص آنكه
رهبران آن انقلاب اگر آقایان روحانیون باشند و سپاه آن انقلاب مردم مسلمان
ایران، آنگاه بدترین انقلاب جهان روی خواهد داد.
و سپس با حالت پرسشی به آقای مهدوی نگاه كرد و گفت: «آقای مهدوی میدانی
اگر این آقایانی كه شما از آنها نام میبرید یعنی روحانیون به حكومت برسند
چه خواهند كرد؟ من میگویم "آنچه اعراب و مغولها جدا جدا كردند، اینان
یكجا خواهند كرد" و همه را حتی آقای دكتر شریعتی را كه من شخصاً بدلیل ضعف
علمی توصیه كردم بجای دانشگاه تهران در دانشگاه مشهد استخدامش كنند را نیز
از تیغ خواهند گذراند، اینها را من از روی تجارب تاریخی ایران و جهان
میگویم و حتی خواهم كوشید كه از وقوع چنین حادثهای پیشگیری شود.»
آنان كه با دكتر غلامحسین صدیقی آشنایی علمی دارند یا همكار و یا شاگردآن
روانشاد بودهاند، میدانند كه او نیز مانند برخی دیگر از استادان همزمان
خود از نظر روش زندگی و آموزش شخصیتی استثنایی بحساب میآید كه میباید از
جنبههای مختلف علمی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ... بطور جداگانه یا مركب
مورد بررسی قرار گیرند.
من در این مختصر به دیدگاه او به «انقلاب اسلامی» اشاره میكنم.
درس «اجتماعیات در ادبیات فارسی» بخشی از جامعهشناسی تاریخی ایران است كه
شخص دكتر غلامحسین صدیقی هم بنیانگذار و هم سالهای طولانی استاد مدرس آن
در دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بود. روش استاد در تدریس و اداره
كلاس كلاسیك و شبیه به محضر استادانی بود كه شاگردانش میباید از او
میآموختند و فقط اجازه سئوال و ارائه مقاله یا تحقیق داشتند كه البته مورد
پسند دانشجویان دورههای سالهای ۱۳۵۰ به بعد نبود. آنان از استاد
جامعهشناسی انتظار ارائه راهحلهای درمان مشكلات اقتصادی – اجتماعی جامعه
ایران را طلب میكردند و در جستجوی استادان انقلابیتری بودند كه یك نسل
جوانتر از استاد بودند و ضمن تحمل محرومیت و فشارها، خطابههای آتشینی
ایراد میكردند كه نوید یك انقلاب اجتماعی را میداد. معروفترین آنها «دكتر
علی شریعتی» در طیف چپ اسلامی و «استاد دكتر امیرحسین آریانپور» در طیف چپ
كلاسیك بودند.
در كلاس درس «اجتماعیات در ادبیات فارسی» از هر دو گروه دانشجویان
فوقالذكر حضور داشتند، بهار ۱۳۵۷بود، بیش از ۵۰ نفر از دانشجویان سالهای
سوم و چهارم رشته جامعهشناسی دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران كه
امروزه محل آن به موزه دانشگاه تهران تبدیل شده و در گذشته قسمتی از «باغ
نگارستان» فتحعلیشاه قاجار بود، در یكی از كلاسهای بزرگ منتظر ورود استاد
بودند. استاد معمولا سر ساعت با دفتر حضور و غیاب وارد كلاس میشدند.
دانشجویان میبایست قبل از ایشان در كلاس حضور میداشتند و هنگام ورود
استاد مثل شاگرد مدرسهها به احترام استاد برمیخواستند تا استاد اجازه
نشستن بفرمایند.
نگارنده به مناسبتهای دیگری از جمله اخذ راهنماییها و سپس غیبت از كلاس
درس دیگری بعلت دستگیری و زندانی شدن، از سالهای قبل با استاد آشنایی داشتم
و بین ما علاقه استاد و شاگردی بر قرار بود و لذا در همین كلاس درس «اجتماعیات
در ادبیات فارسی» من به انتخاب استاد میبایست در هر جلسه اسامی دانشجویان
را قرائت میكردم تا امر حضور و غیاب به پایان برسد و سپس استاد وارد مبحث
درس آن جلسه میشدند و معمولاً از روی رساله یا جزوهای كه قبلاً تدارك
دیده بود، موضوع بحث كلاس را پی میگرفتند.
در یكی از جلسات درس بعد از مقدمات حضور و غیاب و طرح مبحث درس، یكی از
دانشجویان كه گویا این روزها مقامی در سفارت ایران در پاریس دارد، - و آن
روزها در بین دانشجویان روشنفكر، شخص عقب افتادهای تلقی میشد- از ته كلاس
با صدای بلند گفت؛ «استاد این روزها در كشور انقلابی آغاز شده است، شما چرا
مثل دكتر شریعتی از انقلاب سخن نمیگوئید و فقط به جزوههای خودتان
چسبیدهاید؟» استاد كه انتظار چنین رفتاری را نداشت همچنانكه گوش میداد،
آرایش دیگری گرفت و خطابه درس را رها كرد و گفت؛ «آقای مهدوی میتوانید
بگوئید آقای شریعتی و آن انقلابی كه شما میگوئید چه میگویند و چه
میخواهند؟»
آقای مهدوی گفت: «استاد آنها همه همراه مردم و رهبران روحانی به دنبال
انقلاب هستند و آزادی و عدالت میخواهند».
استاد گفت: آقای مهدوی از درون هیچ انقلابی آزادی و عدالت بیرون نیامده
است، انقلابها شبیه جنگهای داخلی میمانند كه اگر گروهی به گروهی دیگر
پیروز شوند، آن گروه شكست خورده را سركوب خواهند كرد و سپس هر كس كه منتقد
یا مخالفشان باشد، آنان را نیز سركوب خواهند كرد تا از بین بروند زیرا كه
همراه انقلاب نه عدالتی پدید میآید و نیز امكان ظهور آزادی، بخصوص آنكه
رهبران آن انقلاب اگر آقایان روحانیون باشند و سپاه آن انقلاب مردم مسلمان
ایران، آنگاه بدترین انقلاب جهان روی خواهد داد.
و سپس با حالت پرسشی به آقای مهدوی نگاه كرد و گفت: «آقای مهدوی میدانی
اگر این آقایانی كه شما از آنها نام میبرید یعنی روحانیون به حكومت برسند
چه خواهند كرد؟ من میگویم "آنچه اعراب و مغولها جدا جدا كردند، اینان
یكجا خواهند كرد" و همه را حتی آقای دكتر شریعتی را كه من شخصاً بدلیل ضعف
علمی توصیه كردم بجای دانشگاه تهران در دانشگاه مشهد استخدامش كنند را نیز
از تیغ خواهند گذراند، اینها را من از روی تجارب تاریخی ایران و جهان
میگویم و حتی خواهم كوشید كه از وقوع چنین حادثهای پیشگیری شود.»
سپس استاد روی كرد به من كه آقای .... این بحث را خاتمه میدهیم و آن مبحث
ناصر خسرو و اسماعیلیه را مرور میكنیم و كلاس ادامه یافت.
نگارنده ضمن بزرگداشت خاطره استاد، هر نوع نتیجهگیری و ارزیابی از درک
تاریخی و شخصیت علمی دکتر غلامحسین صدیقی را به خوانندگان واگذار میکند.
ایمیل دریافتی
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|