کانت و عینکهای ذهنی !
سالها پیش و قبل از اینکه با نظریه عینک ذهن " کانت " آشنا شوم ؛ برای اولین بار با داستانی ساده مواجه شدم از قدسی قاضی نور به نام چه کسی به چشم پسرک عینک زد ؟ به همین دلیل نظریه عینک ذهنی کانت برایم عجیب و غریب نبود بلکه بیشتروادار به فکرم کرد . گاه یک تصویر و یا توضیحی ساده چقدر زیبا می تواند، مفاهیمِ عمیق سیاسی و فلسفی و جامعه شناسی را نشان دهد. نظریه «عینک ذهن» کانت، همه تلاشش را کرده تا همین نکته را توضیح دهد. حتی اگر در صحنه سیاسی و اجتماعی و فکری وفرهنگی هیچ قیاسی مع الفارق نباشد اما این یکی جزو بدیعیات است .
نگاه کن به همه جا ..... اسد حمام خون را با همین عینک راه انداخته ....مخالفانش جهانی اش هم با همین عینک.....قذافی ...ناتو.... خامنه ای....بوش....اوباما.....وال استریت ....هیتلر....کرزایی....مسعود ....و بقیه دنیا ( مثبت یا منفی ) ؛ هیچکدام ذره ایی از حقیقت نیستند . بلکه لحظه ای هستند ....گذرا ! به قول تزاد : از میزانی به بعد که مستمر اشتباه فکر میکنی کسی دیگر اصلاحت نمی کند. آنقدر غلطی ؛ که کسی حوصله اش نمی گیرد دیالوگی شکل دهد؛ نمی داند از کجایت شروع کند. تنها می مانی در پیله ی افکار غلطی که روز به روز ضخیم تر می شود. حواست هست؟ نه.... حتی دیگر حواسشان نیست . دیگرذهنشان بدون عینک کانت نمی تواند . روز به روز این حماقت و بلاهت ضخیمترمیشود . به آرامی لایه جنایت رویش مینشیند و بعد فسفاته و بوی گند توجیه... و این داستان دلگیر تبدیل به عادتهای روزمره و زندگی همگانی شده است ! دلم گرفته ؛ سرم گیج میرود مثل اکثرمواقع ! نمیدانم دنیا سرگیجه گرفته و یا فقط افراد ....؟ نمیدانم و مطمئن هستم در فردا اگر فرصتی بود با تردید نگاهم میکند و با تحکم میگوید که نمیدانستم و هنوز هم نمیدانم . هیچ تصویری از نگاهش ندارم ولی میدانم چیزی شبیه بقیه ها ست.....نمیدانم هنوز چقدر این "لحظه" دوام آورد ؟ اما میدانم مثل بقیه لحظه ها گذراست . مثل من و اون و آنها....! سالهاست برای شخص من بحث بودن و نبودن فقط نیست ؛ رسیدگی به غرائز و سکوتی بی معنا و یخ درحصار فیزیک ، حتی وقتی لبریز از درد است....! و بعد مثل نمونه قبلی و حتی بدتر ...وقتی کار از کار گذشته اجازه میدهند تا لحظات آخر فقط درد کمتری بکشد ! چگونه بودن ؛ از لحظه ها یی که ثبت میشود درجراید عالم دوامشان.....آخ که ای کاش میفهمیدند ! اشتباه را میشود تصحیح کرد . اگر همین امروز جامعه ایران در یک پیش فرض امکان یک انتخاب واقعی را داشته باشد من علامت سوالم را رویش نمیگذارم که چرا مثلا باز یک خمینی و یا شبه خمینی دیگر ؟ ولی برای روشنفکرش بدجور دست میگیرم و حسابی باهاشون کار دارم . اعم از اینکه معروف باشند یا نباشند و یا مسلط و هر جانوری که میتواند تاثیرگذار باشد . گریه امیرکبیررا بخوانید . وصف حال همین دیروز بود همین امروزاست .....و با همین مختصات جماعت روشنفکر....وصف حال هرروز است !
پدال زیر پای خامنه ای ماربه دوش ؛ معروف به پدال تکبیر.... که با فشار به آن اجازه دادن تکبیروشعار را به مخاطبین گوساله میدهد .
از همه کسانی که نمی فهمند چه میگویم معذرت میخوام . زندگی ادامه دارد ....گور بابای دل گرفته و سرگیجه ما......روشنفکران جمیعا راحت باشند ....! میدانید منظور از روشنفکرچیست ؟ روشنفکر چیزی است که فکر میکند رهبر عقیدتی یا رجوی درهمان غیبت هم مبارز است و بولتون آزادیخواه..... موسوی خوئینی ها مارکسیست..... و احمدی نژاد دموکرات است..... والی آخر.....
اسماعیل هوشیار زوریخ 15 اوت 2011 24 مرداد 1390 . ساعت 4 بعدازظهر
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد