مقاله

 

 


ايران و امکان دموکراسی


زينب اسمعيلی




امروزه رکن اصلی دموکراسي، آزاديهای فردی در يک اجتماع است نه آنگونه که تصور می کنند، حکومت مردم بر مردم، بلکه گونه ای حکومت مردمی است که مردم در سرنوشت خود دخيل می باشند و حکومتی دمکراسی ناميده می شود که در آن قانون حکومت می کند و خود قانون توسط افرادی تعيين و تصويب می شود که از دل مردم برخاسته اند و نماينده واقعی مردم باشند. نه نمايندگان تحميلی که از صدها فيلتر و صافی شورای نگهبان و خبرگان و مصلحت و رهبری بگذرند و با يک ديدگاه تک جناحي، به مردم تحميل شوند و چون در يک رفراندوم تشريفاتی نظام (بدون هيچ رقيب مردمی)، رأی گيری عمومی!!! انجام می گردد، در بوق و کرنا می کنند که نمايندگان انتخابی مردم!


کدام مردم؟ آنانی که در خيابان با گلوله در خفقان ولايت خفه می شوند؟ آنان که در زندان با شکنجه کشته می شوند؟ و يا مورد تجاوز قرار می گيرند و بعد از کشته شدن، حتی جسدشان را هم ميسوزانند؟ و يا مفقودين خيابانی که بعدها سر از قبور جمعی بدر می آورند؟ کدام مردم؟
آيا در حکومت ولايت مطلقه فقيه مردم هم نقشی دارند؟ و يا به تعبير جناب مصباح يزدي، "مردم همانند گوسفند هستند و ما بايد آنها را به سوی بهشت هدايت کنيم."؟ چه بيشرمانه هر چه می خواهند به مردم می گويند!!!


از آنجائيکه نمايندگان مجلس جناحی انتخاب می شوند و قوانين نيز ذائقه ای و بنا به مصلحت نظام و گاهاً به دستور رهبری و نه خواست مردم وضع می شوند، پس اساساً مردم در آن نقشی ايفا نمی کنند.


در انتخابات رياست قوۀ مجريه (رياست جمهوری) نيز ابتدا کانديداهايی از مردم را به همراه کانديداهای رهبری ثبت نام کرده، سپس کم کم آنها را رفع صلاحيت می کنند تا تعداد آنها محدود به چند نفر مورد تائيد رهبری شود تا از ميان آنان انتخابات تشريفاتی انجام پذيرد و باز هم آن شخصی که مورد نظر ولايت فقيه است بيرون آيد. ساير کانديداها هم که يا خوابند و يا به خدا پناه می برند و يا از گردونه سياست خارج می شوند و فتنه گرند (هرچند که تا چندی پيش هم سفره ولی فقيه بوده اند).


رياست قوۀ قضائيه هم که مستقيماً به دلخواه فقيه کبير! انتخاب می شود و نيز رياست صدا و سيما و برخی وزراء و سپاه و ارتش و . . . پس در اين ميان مردم چکاره اند که دموکراسی بخواهند؟ اصلاً مردم چه نقشی را در حکومت ولايتی ايفاء می کنند؟ آيا براستی حکومت دين سالاري، حکومت مردم سالاريست يا فقيه سالاري؟ آيا ثروت و قدرت اجازه می دهد جايی برای دين و ايمان در دل جاهلان مذهبی باقی بماند؟ و آيا براستی اصلاحات و تغيرات جزئی و حتی کلی و پياده نمودن قانون موجود دوای درد اين مردم است؟ و آيا همه اينها به دموکراسی در ايران می انجامد؟ آيا بسترهای دموکراسی در ايران مهياست؟ اين آياها و صدها آيای ديگر موجود است که انسان را به تفکر وا می دارد که چه بايد کرد؟


يک انقلاب يا يک جنبش کورکورانه دوای درد نيست، زيرا تا زمانی که زير ساختهای يک حرکت و انقلاب مهيا نباشد، اگر انقلاب و يا جنبشی به پيروزی برسد، چه بسا دوباره به بيراهه رود و توسط سران آن به نفح خود و به قيمت حذف مابقی راديکاله شود! پس چه بهتر که يک حرکت، قدم به قدم و با روشنگری و اطلاع رسانی به پيش رود تا کورکورانه و با هدف آزاد شدن از يک قشر خاص و اسير شدن توسط قشر ديگري، آنگونه که در سال 57 مردم گرفتار آن شدند.


ديدگاههای بسياری در ارتباط با چه بايد کردها مطرح است. چرا تا کنون جنبش سبز مردمی ايران، قدرت لازم را پيدا نکرده است؟ آيا بدليل سرکوب و خفقان و عدم اطلاع رسانی و يا دستگيری و حبس پيشگامان اين جنبش بوده است؟ آيا مردم از مبارزه و زندان و شکنجه و کشته شدن می هراسند؟ و آيا با هر کشته، چندين تن از دوستان و نزديکان و اقوام نبايد با عظمی جزمتر و روحيه ای مصمم تر به راه او بپيوندند؟ پس چرا با وجود بيش از 70% مردم ناراضي، مردم سکوت اختيار می کنند و فقط گهگاهی بصورت خودجوش اعتراضی می کنند؟ آيا از تکرار تاريخ می هراسند و يا بقولی "يک نسل دوبار انقلاب نميکند"؟ آيا اين مردم همانی نيستند که با عشق وطن در زمان جنگ، جان بر کف می نهادند و به نبرد بر می خاستند؟ پس ترس مردم از مرگ و زندان و شکنجه نيست، بلکه هراس از اينست که باز هم وسيله ای شوند برای به قدرت رسيدن گروهی ديگر که شايد به خواسته های آنان بی توجه باشند.


پس بيايم با افزايش آگاهی و روشنگري، فرهنگ دموکراسی را در دل مردم نهادينه کنيم و بپرهيزيم از خودکامگی و خود شيفتگی و بدانيم هر کسی آنقدر که می خواهد ارج و قرب دارد نه آنقدر که به او بگويند. بايد ابتدا زير ساختهای دموکراسی را در فرهنگ ايران پياده نموده و با همفکری و احترام به عقايد موافق و مخالف، يک اپوزيسيون مشترک که همگی با تمامی ديدگاهها در آن نقش دارند را تشکيل دهيم تا بار ديگر انگيزه در وجود مردم ايجاد و حرکت پر قدرت تر از قبل آغاز گردد. به اميد اين روزهای طلايی.


15 خرداد 1390




_______________________________________________________

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد