ياشار سهندي: ارعاب کننده مرعوب!




دعواهایي که بر سر قبر خمینی آشکارا جلو چشم همگان رخ داد هنوز هم ادامه دارد. بعد از ماجرای سید حسن خمینی و سيلي زدن و كتك كاري، دامنه دعوا و کتک کاری به قم کشیده شد. بسیاری از "مراجع عظام " به حمایت از نوه خمینی روی آوردند و تا نشان دهند که خامنه ای دیگر رهبر هیچکدام از آنها نیست. بخشی از حزب الله "بطور خودجوش"! کف بالا آورد و سحرگاهان، البته با وضو و به قصد رضایت الله به دفاتر چند آیت الله زنده و متوفی حمله برد. از سوی دیگر دفتر یکی از آیت الله های طرفدار آقا و احمدی نژاد نیز آتش گرفت. شریعتمداری (کیهان) به آیت الله هایي که پیام همدردی برای سید حسن فرستادند هشدار داد که پا را از گلیم شان بیشتر دراز نکنند. آیت الله بی بی سی در پی یافتن پاسخ به این پرسش شد که آیا مجاز است به دفاتر "مراجع عظام" حمله برد!( میدانید که بی بی سی منظور ندارد!) کارشناس بی بی سی البته یک "حجت الاسلام" بود. (این لقب دیگر آنقدر چندش آور است که بی بی سی لقب "پژوهشگر دینی" را جایگزین حجت االاسلام کرده بود) جناب کدیور با همان "لباس مقدس روحانی" در مقابل دوربین بی بی سی نشسته و بقول خود آخوندها "فریاد وااسلاما" سر داده بود. و ایشان شهادت داد که رژیم شاه هم به خودش جرات نداده بود که دفتر آیت الله را ببندد چه رسد که ویرانش کند.

 از سوی دیگر جناب تاج زاده معاون وزیر کشور خاتمی یک نامه مفصل منتشر کرد و زندان را محلی برای گفتگو معرفی کرده! ایشان تاکید کرده بود که "برادر بازجو" را در منگنه استدلال خود قرار داده بود و به ایشان یادآور شده بود همه این راههایي که شما میروید ما رفتیم بد از بدتر شد شما دیگر نکنید. تاج زاده تاکید میکند: "تجربه زندان به ‌رغم همه تلخی های خود، نتوانست فرصت و امکان گفت وگو را از من دریغ دارد. امکان گفت‌وگو حتی در دشوارترین شرایط. با توجه به این که من و دوستانم نه به علت مبارزه با نظام، که به دلیل فعالیت در جهت پویایی و شکوفایی آن به زندان افتاده بودیم، با بازجویان درباره اصل نظام اختلاف نداشتیم و همین مسأله مشترک می توانست نقطه آغاز گفت‌وگوی ما ‌باشد.

با وجود این، مؤلفه‌هایی که بعضی بازجوها برای جمهوری اسلامی ایران تشریح می کردند با مؤلفه‌هایی که من در ذهن داشتم در بسیاری موارد متفاوت و گاه متضاد بود." ایشان در ادامه آورده است: "به عنوان مثال بعضی بازجوها می کوشیدند با یادآوری مواردی از افراط کاری های دهه نخستین انقلاب، مرا و خط امامی های آن دوره و اصلاح‌طلبان کنونی را "فاشیست" معرفی کنند. متقابلاً من هم با یادآوری برخی رفتارهای فاشیستی که در همین ایام، در پیش دیدگان ملت ایران تکرار می شود،‌ توضیح می دادم که همه ما در آن دوره خطاهای جدی داشتیم، اما شما همین امروز به جای آن‌که جوانب مثبت رفتار ما را ادامه دهید، همان خطاها را در شرایطی که کشور نه در حال جنگ است و نه از تروریسم گسترده و کور رنج میبرد، ادامه می دهید." (البته لازم به ذکر است که تمامی کسانی که اکنون اصلاح طلب رژیم جمهوری اسلامی شدند خشونت بی حد و حصر دوران حاکمیت خویش را به همین استدلالها توجیه میکنند. منتها فعلا در اینجا جای پرداختن بیشتر به آن نیست) پژوهشگر دینی ( حجت اسلام سابق) مورد بحث نیز تاکید میکرد این گونه روشها نتیجه ندارد بلکه تیشه به ریشه دین میزند.

از دیگر سو احمدی نژاد در "سیمای جمهوری اسلامی" مدعی شد که دولت هیچگونه دخالتی در دور جدید آزار و اذیت زنان به نام "مبارزه با بدحجابی" ندارد او گفت:" ما اين‌گونه برخوردها را توهين مي‌دانيم كه زن و مردي در خيابان راه بروند و كسي بيايد بگويد نسبت شما چيست؟" و این داد همه حامیانش را از کیهان تا فلان نوحه خوان در آورد.اینها را بگذارید در کنار قُرق کردن خیابانها توسط نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی تا تصویر کاملی از تشتت و وحشت جمهوری اسلامی بدست آید. و اين هنوز اول ماجراست. یک کسی میگفت فقط آخوند است که میتواند آخوند را از بین ببرد! اما وقتی آخوند دست به نابودی آخوند میزند که فشار و سمبه مبارزات مردم پر زور باشد. مبارزه انقلابی یکسال گذشته ثابت کرده است که سمبه اش پرزور است. صد بار شكستش را اعلام كرده اند تا شكستش دهند اما با صلابت دارد كارش را ميكند و زمين نكبت زده ايران را عميقا شخم ميزند. تمام اين اعترافات و پر ده دري ها و گازگرفتن آخوندها توسط يكديگر نشان از بی افقی و ناامیدی و وحشت مرگ جمهوری نكبت بار اسلامی است. اين موجود خبيث دوره اش آشكارا بسر رسيده است.*

_______________________________________________________