اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... (
بخش ششم )
محمود خادمی

اصلاح طلبان و خامنه ای
اصلاح طلبان حکومتی ( خط امامی های سابق ) در واقع معتقدین محتوائی و
هواداران اصلی اسلام ِ سیاسی و تئوری " ولایت فقیه " ــ میراث اصلی خمینی
ــ میباشند . آنها شاخصان و مبلغان اصلی و پیش برندگان اولیه اسلامِ سیاسیِ
بودند که خمینی دجال ــ بنیانگذار جمهوری اسلامی ــ بنیان گذاشت . آنان با
ولی فقیه و دیگر سردمداران فعلی نظام دینی قرابتها و پیوندهای آرمانی و
اعتقادی متعددی داشته و دارند که به آنها سخت پای بند میباشند . از جمله
اینکه ؛ آنان مانند اصولگرایان به جدائی دین از قدرت سیاسی اعتقادی ندارند
؛ به " ولایت فقیه " معتقدند و به قانون اساسی مبتنی بر شریعت همین نظام
اعتقاد دارند . اکثر آنان چون حاکمان فعلی زمانی که در قدرت بودند به دستور
ولی فقیه ــ خمینی ــ در کشتار ؛ شکنجه و سرکوب مخالفین در دهه اول جمهوری
اسلامی دخالت داشته و بنا بگفته مهدی خزعلی به خاطر یک اعلامیه حکم اعدام
صادر میکرده اند .
مهدی خزعلی در جدیدترین اظهارات خود که در یوتوپ نیز پخش گردیده است میگوید
: اینهائی که اصلاح طلب هستند و شما فکر می کنید خیلی علیه السلام هستند ؛
اینها خیلی هایشان با یک اعلامیه حکم اعدام صادر کرده اند .
بدلیل همین قرابتها ؛ اصلاح طلبان همیشه مرز سرخ های نظام دینی را رعایت
نموده ؛ در زمین ولایت فقیه بازی کرده و به چارچوب های نظام وفادار مانده
اند . اختلاف اصلی آنان با ولی فقیه و سر دمداران فعلی نظام بر سر قدرتی
است که در گذشته به آنان تعلق داشته و اکنون با زور اصول گرایان ــ باند
خامنه ای ــ از آن محروم گشته اند . البته اصلاح طلبان همیشه انتقاداتی به
ولی فقیهی خامنه ای داشته اند ؛ ولی این انتقادات بیشتر شکلی و ناظر به
شیوه ی حکمرانی وی بوده و به هیچ وجه جنبه محتوائی نداشته و " اصل ولایت
فقیه " را هدف قرار نمی داده است .
اصلاج طلبان خوب میدانند که با نفی خمینی ؛ تئوری ولایت فقیه ( میراث
بنیانگذار جمهوری اسلامی ) که تنها پشتوانه خامنه ای در این جایگاه می باشد
؛ دود شده و به هوا خواهد رفت و شیرازه این نظام قرون وسطائیِ دینی از هم
گسسته خواهد شد . و اتفاقا" درست بهمین خاطر است که ؛ بر جنایات و شقاوت
های خمینی چشم می پوشند . آنها می خواهند با نادیده گرفتن و چشم پوشی بر
جنایات گذشته نظام ــ دوران طلائی امام ــ ؛ تداوم این نظام را با یک ولی
فقیه دیگر ( خامنه ای و یا ولی فقیه ی انسانی تر ) میسر گردانند . از نظر
آقایان اصلاح طلب ؛ ولایت فقیه بالذاته و به خودی خود مشکل و معضل مردم و
کشور ایران نیست ؛ بلکه نحوه اجرا و پیاده کردن این تئوری است که مشکلات
کنونی جامعه ایران را باعث شده است .
در حالی ؛ اصلاح طلبان چنین تبلیغات مسمومی را در جامعه رواج میدهند که ؛
استبداد و جنایت پیشگیِ خامنه ای قبل از هر چیز مدیون طبیعت و ذات استبدادی
تفکر " ولایت مطلقه فقیهی " است که خمینی پلید از خود به ارث گذاشته است ؛
البته این طبیعت استبدادی ــ بدلیل زمینه ها و شرایط فردی لازم ــ در وجود
خامنه ای سریعتر و بهتر عجین شده است .
اصلاح طلبان عوام فریبانه تحلیلِ انحرافی دیگری را نیز در جامعه رواج
میدهند . آنها اینگونه تبلیغ میکنند که گویا احمدی نژاد ؛ اشخاصی از سر
دمداران نظام و یا در نهایت خامنه ای ؛ مسببین اصلی بحرانها و گرفتاریهای
کشور و مردم هستند ( نه اینکه رویکرد فردی این جنایتکاران بی تأثیر بوده ؛
بلکه عامل اصلی اینهمه جنایت و پلیدی نبوده است ) ؛ آنها سعی دارند اینگونه
القاء نمایند که ؛ انگار سوء رفتارهای شخصی این نفرات باعث این همه فجایع
در کشور گردیده و با تغییر این نفرات ؛ همه مشکلات بر طرف می شود .
در حالیکه امروزه بعد از سی و چند سال جنایت و ویرا نگری مستمر و نابودی
حرث و نسل مردم ایران توسط نظام دینی حاکم ؛ بر همگان روشن شده است که ؛
مسبب اصلی سیه روزی مردم و کشور در قدم اول نظام مبتنی بر ولایت فقیه ( با
ولی فقیه دوران طلائی یا ولی فقیه فعلی و یا هر ولی فقیه دیگر ) است .
بنابراین مشکل بنیادی مردم ایران نظامِ قرون وسطائی حاکم است و نه اشخاص ؛
یعنی مشکل اصلی ؛ روح حاکم بر ساز و کاری است که با هدف برقراری و تحکیم
سلطه استبداد دینی بر کشور تنظیم شده است و جریان دارد .
بر این اساس ؛ اصلاح طلبان به جای تقدم دادن و اولویت بخشی به اصل تحول
خواهی و پیگیری مطالبات آزادیخواهانه و حقوق عادلانه مردم ایران ؛ حفظ این
نظام استبدادی را اولویت اصلی خود قرار داده اند . کما اینکه مردم و جوانان
دلیر کشور شاهد بودند که چگونه در جریان قیام اعتراضی مردم دامنه مطالبات
جنبش اعتراضی را به حدی کاهش دادند که به قول آقایان موسوی و کروبی تکاپو
های اعتراضی به مدار ساختار شکنانه نرسد و با حفظ نظام سازگار باشد .
خواسته ای که آقایان موسوی و کروبی و دیگر رهبران اصلاح طلب در نامه ای به
منتظری بصراحت آن را بیان کردند . آنها در این نامه به منتظری نوشتند : علت
انتشار این بیانیه ( بیانیه شماره ۱۱ موسوی و کروبی ) و حرکات قبلی این است
که تکاپو های اعتراضی مردم در چارچوب نظام باقی بماند و در دام ساختار
شکنان خطرناک نیفتد .
موسوی و کروبی در این نامه به روشنی بیان کرده اند که ؛ نه تنها حرکات و
برنامه هایشان در چارچوب نظام و برای حفظ نظام بوده است ؛ بلکه تلاش دارند
که حرکات اعتراضی مردم سمت و سوی سرنگونی طلبی پیدا نکند .
بنابراین سنگر گرفتن اصلاح طلبان حکومتی در پشت خمینی و رهبری وی و اعتقاد
به ولایت فقیه ؛ در حالی که نظریه ولایت فقیه که کل اندیشه خمینی است نظریه
ای قرون وسطائی است ــ که با هر تفسیر و تلقی که از آن صورت گیرد ؛ با یک
نظام مدرن و دموکراتیک ملتزم به حقوق بشر ؛ دمکراسی و آزادی تعارض بنیادی
دارد ــ جز با هدف حفظ این نظام دینی صورت نمی گیرد .
تآکید و پشتیبانی اصلاح طلبان و رهبران جنبش سبز از خمینی و خواستاری
بازگشت به دوران طلائی امام از طرف آنان در حالی است که ؛ احمدی نژاد ( که
از مسببین اصلی فجایع بعد از انتخابات ریاست جمهوری می باشد ) در جریان
تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دهم ــ که به قیام مردم منجر گردید ــ نه
تنها بر خلاف موسوی ؛ کروبی و اصلاح طلبان از دوران طلائی امام تعریف و
تجلیل نکرد بلکه بی محابا در چهره منتقد آن دوران ظاهر شده و استوانه های
نظام در آن دوران را با اتهام های مختلف رسوا و افشا نمود .
نتیجه :
۱ ــ اصلاح طلبان بدون فاصله گرفتن از اسلام سیاسی و جز با محکوم کردن و
نفی گذشته ننگ آلود خود ؛ نه میتوانند خود را با ولایت فقیه ( از هر نوعش )
تعیین تکلیف کنند ؛ نه میتوانند اعدام ها و شکنجه های سال ۶۰ و قتل عام های
۶۷ را به صراحت محکوم نمایند و همچنین ؛ نه میتوانند صادقانه به نقش و
همکاری خود در استحکام پایه های استبداد دینی و سلطه حاکمان دینی بر کشور
اذعان نمایند و از بابت آن از مردم ایران پوزش بخواهند .
۲ ــ اصلاح طلبان در جریان قیام اعتراضی مردم ؛ در حالیکه تضاد اصلی جامعه
ایران نه در رویاروئی با احمدی نژاد بلکه در نفی و نابودی ولی فقیه و جنگ
تمام عیار با نظام ولایت فقیه حل و فصل می شد ؛ تضاد با احمدی نژاد و دولت
وی را عمده کرده و در حالیکه مواضع مردم و جوانان ایران بسیار جلوتر از
اصلاح طلبان خواستار سرنگونی نظام دینی حاکم بر کشور بود ؛ مطالبات و
شعارهای جنبش را در چارچوب حفظ نظام ؛ علیه نفی احمدی نژاد کانالیزه کردند
.
۳ ــ بعد از جراحی و تصمیم قطعی رژیم به اخراج کامل اصلاح طلبان از گردونه
قدرت و اعتراضات گسترده مردمِ عاصی در جریان انتخابات ریاست جمهوری ؛ جان
تازه ای به فعالیتهای اصلاح طلبان بخشیده شد و این امید کاذب در میان
مخالفین رژیم ایجاد شد که گویا آنان قصد هجرت از چارچوب نظام دینی و پاره
کردن بند ناف خود از رژیم ضد ملی و ضد مردمی را دارند و می خواهند به
مراودات ۲۰ و چند ساله خود با رژیم پایان دهند . متأسفانه چنین نشد و
کماکان با وفا داری به مشی راهبردی سراب گونه ــ اصلاح نظام دینی ــ گذشته
نه تنها به یاری مردم در مبارزه اشان با استبداد دینی کمکی نکرده و نمی
کنند بلکه به مانع و ترمزی در مسیر پیشروی جنبش اعتراضی مردم تبدیل شده اند
.
۴ ــ اکنون دیگر ؛ بعد از ۳۴ سال حاکمیت سیاه آخوندها بر کشور ؛ وجهه
روحانیون ؛ مراجع و دیگر سردمداران دینی با کارنامه ای سیاه و جنایتکارانه
ــ در اثر حضور در قدرت ــ به شدت آسیب دیده و دوران نزول و انقراض
روحانیون شروع شده است . همچنین ؛ اکنون دیگر ساز کار اسلام سیاسی ــ که با
تبدیل اسلام به ایدئولوژی ؛ توانست سکوی پرشِ کسب قدرت برای آخوند ها باشد
ــ جاذبه و کار آیی خود را از دست داده است . در نتیجه ؛ جامعه ایران می
رود بسوی حاکم کردن ارزشهای ملی و ارزش های یک جامعه مدنی و بسوی سرنوشتی
سکولار .
و چنین بود که ؛ حکومت دینی و ولائی به فرایند توهم زدائی ملی و تشکیل
حکومتی سکولار کمک زیادی نمود و جامعه ایران ؛ بر خلاف خواست اصلاح طلبان
در حال گذار از قرون وسطایِ پر درد و رنج آخوندی بسوی نظامی دمکراتیک و
سکولار است . و چنین است که اکنون دیگر ؛ مبارزه با حاکمیت دینیِ مبتنی بر
ولی فقیه به مبارزه ای ملی و یک خواست عمومی تبدیل شده است .
در بخش های بعدی در این باره بیشتر خواهم نوشت .......
ادامه دارد
۱۴.۰۵.۲۰۱۲
arezo۱۹۵۳@yahoo.de
http://www.tipf.info/ESLAE,DINI,sad,ast,5.htm
http://www.tipf.info/eslahe,dini,sad,ast,4.htm
http://www.tipf.info/eslahe,dini,sad,ast,3.htm
http://www.tipf.info/eslahe,dini,sad,ast,2.htm
http://www.tipf.info/eslahe,dini,sad,ast.htm
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|