مقاله

 

 

تاریخ انتشار :24.10.2022

اتحاد سیاسی تعالی یافته در برلین!

مهرنوش موسوی


واقعیت این هست که خیلیها قبل از تظاهرات برلین نگران بودند. نگرانی هم بیخود نبود. من در صفحه خودم لااقل پست پنج نفر را که واقعن بسیج میکردند که در صورت شنیدن این شعار « نه شاه میخوایم نه رهبر، مرگ بر ستمگر» باید چماقها را بیرون آورده، مردم را کتک بزنند، مشاهده کردم.‌ حجت الاسلام شهرام همایون علنی در تلویزیون خودش میگفت بیست سی نفر را بسیج کرده بروند پرچم بیست متری بلند کنند و مخالفین پرچم را خفه کنند. یعنی بعد از تهدید گلشیفته فراهانی، الان دیگر به تهدید ضمنی تظاهر کنندگان رسیده بود.


من از بالا تا پایین تظاهرات برلین را رفتم. قدم به قدم در بخشهای مختلف حرکت کردم. به عنوان یک ناظر تلاش کردم ابژکتیو ببینم مردم در چه حالی هستند. تلاش گروههای بسیجی شهرام همایون را هم شاهد بودم. جلوی پای خودم زن و مرد جوانی راه میرفتند که عکس حسین رونقی به گردنشان آویزان بود. یکی از همین افراد اتش به اختیار همایونی آمد عکس رضا شاه را به اینها هم بدهد که بلند کنند. دختر گفت مرسی. ما عکس داریم. گفت پس بیا پرچم شیر و خورشید. مرد جوان گفت من اوکی هستم. مرسی. آن مرد برافروخته گفت هموطن این تلاشها برای انقلاب ملی میهنمون هست. دختر گفت ببخشید آقا این انقلاب اسم دارد اسمش هم انقلاب زنانه هست. ملی را گذاشتید که ما زنها را دوباره حذف کنید؟ قبلی که اسلامی بود. اینم که ملی. کی نوبت ما میشه پس؟


من دهنم باز ماند. طرف راهش را کشید و رفت. بعد از تظاهرات مدام این سوال در ذهنم بالا و‌پایین میرود که پس چرا آن تهدیدها نگرفت؟ هم شعار نه شاه میخوایم نه رهبر داده شد، هم پلاکاردش بالا رفت. کلی پرچمها و پلاکاردهای دیگر هم بود. شعار رضا شاه روحت شاد سفارشی شهرام همایون هم به جز گروه اندکی، اقبال عمومی نیافت. همه علیه خامنه ای و نظام شعار دادند.


سوال این است چرا پس بر خلاف تصور ناشی از این تهدیدات، برلین متحدانه تظاهراتش را کرد و رفت. هیچ کسی هم خفه نشد. متکثر هم بود. کسی هم جرئت نکرد کسی را به خاطر شعار ضد مونارشی و حاکمیت کتک بزند. چرا سیاست شهرام همایون و یک رگه خاصی از جنبش سلطنت طلبی نگرفت؟


میدانید چرا ارزیابی این مسئله مهم است؟ به خاطر اینکه خارج کشور تصویر دو قدم جلوتر داخل است. اگر موفق شده بودند در برلین کسی را بزنند، فردا در شریف و خیابانهای تهران همینکار را میکردند. کاری که بعده انقلاب ۵۷ کردند.


من دیروز هم نوشتم. جمعیتی که آمده بود برای این نیامده بود صندلی زیر پای یک الترناتیو سیاسی بگذارد. جمعیت علیه نظام و در همبستگی با انقلاب داخل کشور امده بود. جمعیت به این بچه بازی پشت کرد. جمعیت بلوغ سیاسی داشت. شهرام همایون گمان نکنم در عمرش در محیط سیاسی اروپا قدم زده باشد. برلین جایی است که چپ این کشور یک میلیون آدم را در این شهر علیه حزب دست راستی که به پارلمان عروج کرده بود بسیج کرد. شما میخوای کی را بزنی آخه؟ حزب کمونیست آلمان با دفتر و دستک آمده بود تظاهرات ما و پرچم سرخ خودش را هم آورده بود. اوکرائینی ها هم با پرچم اوکراین امده بودند. پیرمردهای جنبش سلطنتی ایران هنوز در فاز حزب رستاخیزند. این مردمی که من در برلین دیدم اصن از همه اینها عبور کردند. حالا شما برای عکس گرفتن ده تا پرچم پخش کن. فکر و مغز طرف را که نمیتونی اجاره بگیری. من با دو تا آلمانی امروز صحبت میکردم. نکته جالبی میگفتند. یکیشان میگفت احزاب سیاسی ما خودشان لوگو و پرچم خودشان را دارند. مثلن سوسیال دمکرات پرچم خودش را دارد که خلاصه پلتفرم سیاسی اش هست.

حزب سبز به همچنین که نشاندهنده تاریخ ایجادش برای محیط زیست است. میگفت ما پلتفرمهای سیاسی را دارای پرچم میکنیم. یعنی برای فکر خودمان حزب درست میکنیم. پلتفرم میدهیم، پرچم و لوگو درست میکنیم. میگفت هیچوقت ما برای مخالفت با حزب همسایه پرچم آلمان را بلند نمی کنیم میدانی چرا؟ چون شما وقتی پرچم یک کشوری را بلند میکنی یعنی داری همه ادمهایی را که مثل تو فکر نمیکنند به عنوان کلیددار مملکت خفه میکنی. اینجوری بدون اینکه زحمت کشیده باشی اکثریت جامعه را با خودت بیاوری، به عنوان صاحب کشور ظاهر میشوی. خیلی این نکته برایم جالب بود. واقعن سلطنت طلب نه حزب دارد، نه پلتفرم سیاسی و لوگوی مخصوص خودش، از الان دارد به اسم صاحب تاریخ و صاحب مملکت بقیه ادمهایی که سرودش و پرچمش و تاریخش را نمی پذیرند از الان اصلن از جغرافیا بیرون کرده است. انوقت مردم حق دارند حرف رضا پهلوی را که میگوید من دنبال قدرت نیستم نمی پذیرند و با خمینی مقایسه میکنند.


این سیاست، یعنی دقیقن همین، در برلین نگرفت. من دیدم که سیما ثابت که از تونل شخصیت سازی رسانه زرد تازگیها به سکوی ابراز وجود رسیده پشت پودیوم صدای تظاهرات چپها را خاموش میکند، میگوید شعار نه شاه میخوایم نه رهبر ندهید چون برنامه لایف پخش میشود. ولی این سیاست سرکوب در برلین نگرفت. اول به خاطر اینکه مردم زیر بارش نرفتند. مردمی که فرهنگ غربی و اروپایی دارند نه فرهنگ استبداد زده شرقی. دوم به نظر من به خاطر اینکه کمونیستها، چپها، آتئیستها، دگراندیشان، ال جی بی تی ها، فمینیستها، چپها و کارگران آلمانی و ….به این تن ندادند. آمدند، شعارشان را دادند. حرفشان را زدند، پرچمشان را هوا کردند و رفتند. بالاخره آزادی بی قید و شرط بیان صاحب دارد. الکی پلکی نیست الان شما کسی را بتوانی خفه کنی.


این یک دستاورد بود. تثبیت شد که خفقان نمیگیرد. سرکوب فوکل کراواتی زیر پرچم « اتحاد با من» نمیگیرد. تصویر انقلاب ۵۷ کهنه است. تمام شد که آخوند همه را خفه کرد. همه صداها را با عنوان « بحث بعد از مرگ شاه» خفه کرد. اتحاد دیروز برلین یک اتحاد جدید بود. اتحاد بر سر حق بی قید و شرط آزادی بیان، اتحاد بر سر حق تکثر عقیده! مفهومی که میخواستند از اتحاد بدهند که پشتش عقیده مخالف را کتک بزنند، مچاله شد و دور ریخته شد. معلوم شد میشود آزادی عقیده و نقد داشت، اما تولرانس داشت. معلوم شد احدی نمیتواند بقیه را بزند. این سیاست شکست خورد.

فیس بوک

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد