مقاله

 

 

 

فتواهایی برای تمام فصول؛ تئوریسین دولت احمدی نژاد کیست؟



فرشید آل داوود

جرس: دروغ، خشونت و کشتن مخالفان نظام می تواند مبنای شرعی داشته باشد در صورتی که مدعی این گفتار شخص آیت الله مصباح یزدی باشد. اما ظاهرا این بار فتوای کاربرد دروغ در مواقع ضروری ابعاد پر اهمیت تری یافته چرا که مدتهاست که مردم از حجم قابل ملاحظه دروغگویی مسئولان به ستوه آمده اند، دروغ هایی که مصباح یزدی گفتن آن را گاهی لازم می داند و امروزه بی پروا و مثل نقل و نبات به گفتن آن مبادرت می شود تا مخالفی در نظر مردم منکوب شده و یا جریان سیاسی خاصی از چشم دیگران بیفتد. مصباح یزدی این بار در قالب جلسات ماه رمضان خود آن هم در دفتر آقای خامنه ای در قم و در ادامه سلسله نشست‌های شرح خطبه فدکیه، گفت : همانگونه که بر اساس اسلام، در مواقع ضروری و استثنایی، دروغ گفتن واجب است، وحدت نیز استثناهایی دارد؛ یعنی در مواقعی خوب است و در مواقعی خوب نیست.
این اظهارات در شرایطی مطرح می شود که جنگ سختی در جبهه اصولگرایان وفادار به نظام بر سر اظهارات رحیم مشائی در گرفته و نشانه های قابل ملاحظه ای از تفرقه در میان آنها دیده می شود .
موضعگیری حساب شده آیت الله مصباح نیز در باب این تفرقه (عدم وحدت) و توجیه آن با واجب بودن مصلحتی دروغ نیز بی گمان با شرایطی که اصولگرایان وفادار به نظام به آن دچار شده اند بی ارتباط نیست.
ماکیاولیسم برای کسب مقبولیت
یکدست شدن سیاسی نظام و نبود رقیب سیاسی در داخل اصولگرایان ، اختلاف در جبهه خودی را تا آنجا گسترش داده که در بیشتر مواقع مطرح شدن یک نکته خاص واکنش شدید دیگر اصولگرایان را به همراه دارد. برخی فعالان سیاسی اصل اختلاف موجود را قبول ندارند و معتقدند که شاید پای جنگی مصلحتی در بین است تا بخشی از مقبولیت دولت نزد افکار عمومی به طرزی حساب شده ترمیم شود.
این احتمال با توجه به سخنان جوانفکر مشاور مطبوعاتی احمدی نژاد بیشتر نمود پیدا می کند که گفت: در جریان انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری مردم نه به جریان اصولگرایی بلکه به آقای احمدی نژاد رای دادند.
وی کاملا روشن کرد کاندیدای اصولگرایان کسی دیگری بود که همه می دانند بنا بر این ،مردم در انتخابات نهم از جریان ها عبور کردند و به آقای احمدی نژاد رای داند.
همین نشانه ها کافی است تا آگاهان مسائل سیاسی گمان کنند شاید بازی سیاسی خاصی طراحی شده تا با علم به نارضایتی بیشتر مردم از عملکرد نظام فاصله دولت از نظام اصولگرا بیشتر شود تا شاید وجهه و اعتبار آن نزد مردم بیشتر افزایش یابد.
این نکته به خصوص با دو مورد مشخص از اظهارات احمدی نژاد جنبه قوی تری پیدا می کند هنگامیکه وی در مصاحبه با یک رسانه خارجی در باره کشتارهای پس از انتخابات گفت دولت کسی را نکشته بلکه این امر تصمیم حکومت بوده است.
یا در موردی دیگر احمدی نژاد با حضور در تلویزیون مخالفت خود را با برخورد با بد حجابی اعلام می کند و متعاقب آن چند تن از اصولگرایان به وی تذکر می دهند تا اینکه اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی بند را آب می دهد و به خبرنگاران می گوید ابلاغیه رسمی دستور دولت برای برخورد با بد حجابی موجود است.
از همین روست که میر حسین موسوی در واکنش به جنجال مطرح شده در جبهه اصولگرایی بر سر اظهارات مشایی آن را جنگ زرگری می نامد.
وی در دیدار با جمعی از آزادگان گفت: البته کاملا مشهود است که سر و صداهای اخیر برای اهداف خاص سیاسی است.
موسوی رسما اظهار کرد که در غائله اخیر میان مشائی و اصولگرایان ، متاسفانه طرح یک جنگ زرگری تازه برای خط کشی های تازه دیده می شود .
این بحث را مهدی خزعلی نیز که پدرش از دوستان و همفکران مصباح یزدی است ، چندی پیش طی یک روایت داستانی مطرح کرده بود.
وی حتی علنا از مصباح یزدی نام برد و گفت: دعوای امروز احمدی نژاد و مشایی و شریعتمداری و مصباح و توکلی و لاریجانی و غیره و ذالک، جنگ زرگری است! مقصود کلاه من و جیب شماست! من کلاهم را سفت می چسبم، شما هم جیبتان را سخت مراقب باشید.
مهدی خزعلی به این نکته هم اشاره می کند امروز می خواهند برای مجلس آتی و ریاست جمهوری آینده مهره سازی کنند. وی می گوید: اینها جنگ زرگری است، دیگر وارد جنگ زرگری نمی شوم، از دام یکی رسته به دام دگری گرفتار می آییم، این بازی ادامه دارد.
حلقه مصباحیون داخل نظام

در میان حامیان دولت افراد زیادی هستند که مصباح یزدی را مقتدای خود می دانند و از آموزه های وی پیروی می کنند.
مرتضی آقا تهرانی استاد اخلاق دولت، غلامحسین الهام و همسرش فاطمه رجبی، عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان، کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران، محمدی عراقی ( داماد آیت الله مصباح و رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی) از شاگردان آیت الله مصباح و مریدان وی به شمار می آیند.
با این حال بخشی از طرفداران وی از جمله کسانی هستند که بر طبق آموزه های اخلاقی وی عمل می کنند و در رفتارهای سیاسی به مبانی فکری وی توجه دارند.
حمایت وی از دولت احمدی نژاد همیشه بی پرده و شفاف بوده است تا جائی که روزنامه ايتاليايى "كورير دلاسرا و العربیه نیزبه فتوای وی در باره جایز بودن دستکاری آراء و مهدورالدم بودن مخالفان سیاسی دولت اشاره داشته اند.مصباح یزدی حتی پیروی از ولایت فقیه و به تبع آن رئیس جمهور را همردیف اطاعت از خدا دانسته و انتخاب حاکم توسط مردم را فاقد اعتبار می داند.
مصباح کیست؟

آیت الله مصباح یزدی نیز از جمله کسانی است که در کوران مبارزات انقلاب سابقه دستگیری و مبارزاتی چندانی نداشته است.

وی از همان دوران جوانی در امر صدور فتوا زبر دست بود. از جمله فتوایی که در باره خودش صادر کرد . او زمانی که برای تحصیل می خواست به قم برود با وجود وضع مالی نامناسب خانواده و مخالفت آنها معتقد بود درس خواندن در حوزه يك واجب شرعی است كه رضايت والدين در آن دخالتی ندارد.(کتاب زندگی نامه آیت الله مصباح صص 23-24)

او در سال 1332 به قم رفت ... با خانواده آیت الله نوری همدانی وصلت کرد و یک دختر و دو پسر دارد. پسران وی هر دو تحصیلات حوزوی دارند و یکی از آنها حتی در دانشگاه مک گیل کانادا تحصیل کرده است.

در باره سوابق انقلابی وی گفته اند آقای مصباح جزو كسانی بود كه در سالهای 42 و 43 برخی از اطلاعيه‏ های آن زمان را امضاء كرده است . ولی بعد از آن ديگر اسمی از وی نيست و طی 15 سال تا زمان انقلاب نامی از وی در مبارزات انقلابی برده نشده است. (مجله گزارش، شماره 131-133، ص 49)



با این حال گفته شده که وی مجله ای به نام انتقام منتشر می کرده است. خود وی در این باره می گوید: جمعی از ارادتمندان خالص امام بودیم و ارتباطی با بيوت ديگر نداشتیم. اين نشريه را به راه انداختیم و تقريباً بدون مبالغه نود درصد زحمات آن به عهده خود بنده بود. (همان، ص209)

در خصوص عدم ارتباط وی با آیت الله خمینی در قبل انقلاب نیز اسنادی وجود دارد.

آیت الله عبايی خراسانی می‏ گويد: ايشان با امام ارتباط خاصی نداشتند بلكه من نكته‏ای را بگويم که در عرض اين مدت كسانی خدمت امام رفتند - در صحيفه نور ثبت شده است - حتی از من به عنوان يك طلبه كوچك چند بار اسم آمده است اما تنها يك نوبت آقای مصباح، آن هم با آقای قرائتی با يك عده از مسئولين در مورد مساله‏ای فرهنگی پيش امام رفتند و از همين معلوم می‏شود كه ايشان با امام محشور نبوده اند . بلكه فقط يكبار با يك جمعی رفته‏اند. اين مساله شاهد آن است كه ايشان بعد از آن زمانی كه منزوی شدند ديگر وارد صحنه انقلاب نشدند و در كنار بودند. (مجله گزارش، شماره 131-133، ص 52)

نزدیک ترین یاران آیت الله مصباح در مدرسه حقانی آیت الله جنتی و خزعلی بوده اند. مصباح ، پس از درگيريهايی كه بين او و بهشتی، بر سر دكتر شريعتی و سختگيرهای مصباح پيش آمد، از مدرسه حقانی خارج شد.

ورود وی به فاز تئوری های خشونت گرا بعد از فعالیت های وی در موسسه در راه حق آغاز شد.

مصباح يزدی در سخنرانی ای می گويد :" هر جا كه آهنگ مخالفت با ولايت فقيه يا ولی فقيه ساز شده سعی كنيد آن را خاموش كنيد، اگر از روی نادانی است برايش توضيح دهيد و شبهه ‏اش را رفع كنيد ولی اگر از روی غرض ورزی است او را خفه كنيد"! (سخنرانی در جمع بسيجيان شهرستان قروه 7 مرداد 81

از دیگر تئوری های خشونت ورزانه وی در کوران دوران اصلاحات نقل قولی است از وی که گفت: اگر با دلايل قطعی برای مردم ثابت شد كه توطئه‏ا ی عليه نظام اسلامی در كار است و می‏خواهند اين نظام را براندازند، ديگران به هر دليلی هم توجه ندارند، يا صلاح خودشان نمي دانند، اگر مردم قطعيت پيدا كردند خودشان اقدام بايد بكنند، اين هم از مواردی است كه خشونت جايز است .(ويژه نامه لثارات الحسین برای مصباح - 11 شهريور 1378)

در باره نقش و میزان نفوذ تفکر مصباحیه نیز مطالب مستندی وجود دارد. از جمله اینکه در اعترافات سعيد امامی در جلد 16 پرونده صفحه 384 هنگامی كه بازجو از وی سؤال می‏نمايد آيا اعدامها رويه امنيتی داشت و با حكم "حفظ نظام از واجبات است" انجام می‏شد يا حكمهای موضوعی نيز داشت؟ جواب می‏دهد: فلاحيان با وجود آنكه خود حاكم شرع بود، اما معمولا" و در موارد حساس احكام حذف محاربان را شخصا" صادر نمی‏كرد. او اين احكام را از آية‏الله خوشوقت (پدر يكی از عروسهای آقای خامنه‏ای و دوست نزديك آية الله مصباح) - آية‏الله مصباح، آية‏الله خزعلی، آية‏الله جنتی و گاها" نيز از حجة‏الاسلام محسنی اژه‏ای دريافت می‏كرد و بدست ما می‏داد. این اشخاص شاخه "روحانی " سازمان ترور را تشکیل می دهند ) ما فقط به آقايان اخبار و اطلاعات می‏رسانديم و بعد هم منتظر دستور می‏مانديم . مثلا" وقتی باخبر شديم كه حاج احمد آقا در جلسات خصوصی به مسئولان نظام و حتی به ولايت امر اهانت می‏كند. آن را ارجاع داديم و بلافاصله دستور آمد كه همه رفت و آمدهای ايشان را زير نظر بگيريد و از مكالمات و ملاقاتهای ايشان نوار تهيه كنيد. ما هم بمدت يكسال همين كار را كرديم. متاسفانه حاج احمد آقا به راه يك طرفه بدی وارد شده بود كه برگشت نداشت. وقتی دستور حذف حاج احمد آقا را آقای فلاحيان به من ابلاغ كرد مضطرب شدم و حتی به ترديد فرو رفتم. دو روز بعد، همراه با آقای فلاحيان به ديدار آية‏الله مصباح رفتيم، آقايان محسنی اژه‏ای و بادامچيان هم آنجا بودند . البته بعدا" حاج آقا خوشوقت هم از بيت آمدند آنجا و نظر جمع بر اين بود كه نبايد به كسانی كه با ولی امر مسلمين خصومت می‏كنند، رحم كرد.

مهمترین منبع فقهی مورد نظر مصباح برای توجیه خشونت اشاره به روایتی است که وی آن را مستمسک ایده خود قرار می دهد. وی می گوید: ابولوءلوء پيش حضرت علی می رود و می گويد كه خليفه وقت دارد به اسلام خيانت می كند و من می خواهم او را بكشم. شما به عنوان ولايت اجازه می دهيد؟ حضرت علی به او نگاه می كند و می گويد : تو به وظيفه ات عمل كن. من به تو چيزی نمی گويم. ابولوءلوء خليفه را می كشد، پيش حضرت علی برمی گردد و می گويد كه من خليفه را كشتم و حالا دنبال من هستند تا مرا بكشند. حضرت علی می گويد كه تو به وظيفه ات عمل كرده ای . او را به كاشان می فرستد و هميشه هم از عطايای ولايت بهره مند بوده است. مصباح ادامه می دهد : ما در قبال سكوت مقام ولايت مسئوليم .



منابع

http://www.fararu.com/vdchz6nm.23nxzdftt2.html
http://webcache.googleusercontent.co
http://www.khabaronline.ir/news-85317.aspx
http://www.kaleme.com/1389/05/20/klm-28500
http://www.alarabiya.net/articles/2009/06/24/76934.html
http://tahavolesabz.com/item/53 80

_______________________________________________________

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد