شبکه اجتماعی فوتبال
برای شکست سرداران سپاه
!
کورش طاهري
اندک اندک سرداران و سپاهیان تمام روزنه های باقی مانده در ورزش
ایران را در اختیار خود گرفته اند. قبل از احمدی نژاد/ فوتبال در
ید قدرت وزارت اطلاعات بود و تعداد اندکی از سران نیروی انتظامی در
فوتبال حضور داشتند/ که اینان بیشتر آلت دست افراد کارکشته و
کاربلد فوتبال بودند اما بعد از آمدن احمد کوتولوی رئیس جمهور/ و
به خصوص طی دو سال گذشته/ سرداران و سپاهیان وارد عرصه های فوتبال
شدند و چرخ آن را/ آن گونه که خود می پندارند به گردش درمی آورند
تا جائی که پاشنه درب باشگاه های خصوصی و دولتی بر تصمیم و اراده
این سرداران چرخش دارد.
برای این که مطلب طولانی نشود از گذشته ها عبور می کنم و نظر خود
را به یک سال اخیر معطوف می کنم.
سال ها بود که در فوتبال ایران تحرک اعتراضی و انتقادی عملا مرده
بود که ذکر دلایل آن خارج از این مبحث است اما طی دو سال اخیر و به
خصوص بعد از خیمه شب بازی موسوم به انتخابات خرداد ماه سال 1388
ریاست جمهوری در نظام ولایت فقیه/ حرکت و جنبش اعتراضی و در مرحله
تکامل تری عصیان و نافرمانی مدنی بر علیه سیاست های کوچک و کلان
رژیم در قلمرو فوتبال پدید آمد که در کلیت امر این اعتراض و مخالفت
با جنبش عمومی مردم در نفی کل نظام پیوند یافت .برای اولین بار چند
بازیکن تیم فوتبال جمهوری اسلامی ایران در یک مسابقه زسمی و در
برابر دیدگان میلیون ها بیننده و شنونده در ایران و جهان با بستن
مچ بند سبز بر دستان خود همبستگی خود را با جنبش مردم ایران اعلام
کردند. چنین روی دادی باعث شد تا شبکه و جنبش تازه ای در نزد
فوتبالیست ها و هواداران آن/ کشور ایجاد شود و عملا یک مخالفت و
نارضایتی فراگیر اما بدون سازمان و تشکیلات و رهبری مشخص در نزد
فوتبالیست های کشور پدید آید و شکل گیرد!
فوتبال دولتی وضعیتی مشخص داشت و فوتبال خصوصی هم یا ناپدید شده
بود یا با فوتبال دولتی که در قالب ایده ئولوژی مروج و مبلغ سیاست
های حکومت بود قادر به رقابت نبود. روی داد های بعد از جنبش مردمی
ایران حکومت را بر سر دو راهی نشاند بدین صورت از طرفی نظام ولایت
فقیه به فوتبال به عنوان سمبل برتری ایده ئولوژی خود در قاره آسیا
و در میدان وسیع تر در سطح جهان نیاز داشت و از سوی دیگر فوتبال و
اماکن مربوط به آن به صحنه اعتراض و طغیان مردم بر علیه نظام تبدیل
می شد. لذا برای برآورد شدن خواست نخست و سرکوب و ایجاد خفقان در
موضوع دوم/ سرداران به کمک عوامل رسانه ای وارد گود شدند.
برآوردهای اطلاعاتی و رسانه ای نشان می داد که اکثریت مردم با صعود
تیم فوتبال جمهوری اسلامی ایران به جام جهانی 2010 آفریقا موافق
نبودند. بدبن جهت بود که افشین قطبی توسط دلال های ایرانی ساکن در
آمریکا نظیر پ.ن. و ا.ل. ساکن ایران و ام الفساد فوتبال در بیش از
پنچ دهه برای سکوت مردم به تیم ولایت تحمیل کردند و با تکیه بر
حضور نخست قطبی در باشگاه پرسپولیس که با قهرمانی این تیم همراه
بود چنین تصوری را به وجود آورده بود که او می تواند به عنوان مسکن
در این خصوص عمل کند. اما حضور وی در مراسم معارفه احمد کوتولو در
بیت خامنه ای با خشم مردم روبرو گشت و متعاقب آن تماشاگران مسابقات
تیم فوتبال جمهوری اسلامی ایران را تحریم کردند! تشکیل هئیات مذهبی
و صدور کذائی و مزخرفاتی چون منشور اخلاقی که از جانب ضداخلاقی
ترین افراد و خلافکارترین افراد نظام بر علیه فوتبالیست ها/مربیان
/ و...صادر می شد و صدور بخشنامه های بازدارنده در باره حریم زندگی
خصوصی و اجتماعی فوتبالیست ها نیز نتوانست از شدت گرفتن اوضاع و
وخامت وضعیت جلوگیری کند.
حکومت هر چه عرضه را تنگ تر دید تلاش کرد تا از شیوه درگیری /
اتهام و اعلام موضع خصمانه اهالی فوتبال بر علیه و له یکدیگر
استفاده کنند. اگر به آمار و اطلاعات یک سال گذشته در این مورد
توجه شود اکثریت مربیان/ مدیران/ بازیکنان و دست اندرکاران تیم ها
یا در مظان اتهام بوده اند یا بر علیه یکدیگر به شکایت و شکایت
بازی و اقامه دعوای ... اقدام کرده اند! در حقیقت مسخ شخصیت و کوچک
کردن شخصیت افراد مخالف و معترض و یا بی طرف مورد نظر نظام بوده
است!
اما/عرضه چنان تنگ شده است که علاوه بر حضور چند نفر اطلاعاتی و
سپاهی امنیتی همراه با تیم فوتبال جمهوری اسلامی ایران در اردوی
اطریش برای کنترل و ایجاد جو رعب و وحشت در نزد بازیکنان قاضی
القضات فدراسیون فوتبال یعنی شریفی/ نیز برای افزایش این فضای ترس
و وحشت همراه کاروان در اطریش بود ولی/ با این توصیف تعدادی از
فوتبالیست ها از جمله علی کریمی در قبال این اوردو و مشکلات آن
ساکت ننشستند و در یکی از برنامه های تلویزیونی نود/ پته این
سرداران توسط بازیکنان و مجری برنامه مستقیم و غیر مستقیم بهم
ریخته شد. هر چند دو روز بعد از آن جهانگیر کوثری در وررزش شبکه دو
با دعوت ار افشین قطبی تلاش کرد تا هم آبروی نداشته نظام را بخرد و
هم بر علیه مطالبات و خواست مردم و فوتبالیست ها موضع گیری کند.
کوثری که خود را از وارثان فدائیان خلق اکثریت می داند تا زمانی که
بوی کباب/ مرغ و دلار است زیر پوست شهر را نمی بیند/ اما هر وقت
غافله را کمی تنگ می بیند هوس پوست شهر می کند ولی باز نمی خواهد
در نظام ولایت فقیه در زیر این پوست چیزی را جز نظام مقدس جمهوری
اسلامی کشف کند! وی با حمایت سردار حاج دکتر محسن رضائی به
تلویزیون برای خدمتگزاری به نظام بازگشت!
گذشته از این ها/ جنگ در درون جناح ها و گروه های نظام در فوتبال
چنان بالا گرفته است که کسی به کسی رحم نمی کند و از هم بستری با
همسر گرفته تا پیتزا خوری و ... به قلمرو رسانه ها کشیده می شود و
جالب است که همه خود را مسلمان دو آتشه می دانند!
برای این که مطلب بیش از این طولانی نشود با پیوند مطلب محمد
دادکان رئیس سابق فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران (به معنی
تائید وی نیست)به این مقال / مطلب را به پایان می رسانم/ اما در
ستون ورزش در روزهای آتی کالبد شکافی قابل توجهی در مورد فوتبال در
جمهوری اسلامی ایران تقدیم خواهم کرد.
محمد دادکان رئیس سابق فدراسیون فوتبال نظام در گفتگو با خبر گزاری
ایسنا از جمله گفته است:
”دادگان با اشاره به اتفاقي كه براي علي كريمي افتاده و با بيان
اينكه حرفهايم كلي است، گفت: ميگويند "عيسي به دين خود و موسي به
دين خود". برو خودت را بساز كه الگو شوي. نميخواهد در رسانهها از
خودت الگو بسازي. اين مردم هستند كه بايد الگو را انتخاب كنند. اگر
كسي اشتباهي ميكند، بايد بدانيم كه ما را به جاي فرد متخلف داخل
قبر نميگذارند. نميتوان با چوب و تكفير آداب و فرهنگ ايجاد كنيم.
آقايان خودشان در خفا هزاران مشكل دارند و وقتي كسي در ظاهر
اشتباهي ميكند ميخواهند آبروي او را ببرند. اين عين بيديني است.
دين ما ميگويد كه نبايد آبروي آدمها را برد.
وي با بيان اينكه كساني كه حرف از اخلاق و فرهنگ ميزنند، خودشان
از همه بدترند گفت: برويد در زندگي اين افراد و ببينيد كه چقدر
خودشان ناپاكترند. از ادب و فرهنگ حرف ميزنند ولي خودشان سمبل
بيادبي و بيفرهنگي هستند. يكي بيايد بگويد كه من خوب هستم. هيچ
كس نميتواند چنين ادعايي كند. همه ما مثل هم هستيم. مگر ميشود
كسي را صاحب اخلاق و فرهنگ و دين كرد. اين مسايل ريشه در ذات
آدمها دارد. كنفسيوس ميگويد، آدمهاي بزرگ وقار دارند و تكبر
ندارند و آدمهاي كوچك تكبر دارند و وقار ندارند و كسب اين وقار از
پدر و مادر است. من ميگويم اگر كسي صاحب فرهنگ و اخلاق و دين
باشد، بايد اين از خانوادهاش به او رسيده باشد و جامعه نقش كمي
دارد”.
Korosh_ims@yahoo.com
دیدگاه
_______________________________________________________
|