انتشار اسناد قتلعام کاتین
چراغ حقيقت در طوفان کشمکش ها نخواهد مُرد
همنشين بهار
پیش از پرداختن به «کاتین»، باید رنج و شکنج هزاران انسان مبارزی
را که در جنگ سرنوشت ساز استالینگراد، از پس فاشیسم و ستم دوران
برآمدند، به یاد آوریم و خاطره همه کسانی را که سودایی جز آزادی و
نفی استثمار نداشتند، گرامی بداریم.
پیش از برای پرداختن به کاتین، باید چشم جانمان را از آنچه در
«لیدیسته» و «لژاکی» و «گوانتاناما» و «ابوغریب» و «غزه» و «فلوجه»
و «کابل» و «اوین» و «اندیجان» و «اشرف» و «کهریزک»... گذشته ــ
برنگیریم. تنها در اینصورت درسهای کاتین رهگشا و عبرت انگیز است.
نباید در دستگاه امثال «گوبلز» و «فوکومایا» رفت که با «پارادیم
استالین تبه کار» سیاهی خود را میپوشانند اما، باید چهارچشمی به
وقایع هولناکی چون «کاتین» KATYN هم توجه نمود تا فقط «سبکباران
ساحلها» و کسانیکه «هیستری ضدکمونیستی» دارند و روضه پایان تاریخ
میخوانند، راوی جنایت نباشند.
اثبات شئی نفی ما عدا نمیکند
شرح ستم بنی عباس، تائید ظلم بنی امیه نیست. میرایی جریانی که به
نام اسلام، هنری جز مسخ و قتل «کلمات» ندارد، پویایی امثال «جان
بولتون» و «نتان یاهو» را اثبات نمیکند.
تشبیه حسینعلی نیری و مصطفی پورمحمدی، به حجاج بن یوسف و سندی بن
شاهک، سرهنگ وزيري و ناصر نوذری (رسولی) را از وابستگی و «جزنی
کُشی» تبرئه نمیکند و از پرویز ثابتی و تیمسار نصیری، جعفر طیار و
بایزید نمیسازد.
پرداختن به موضوع کاتین، باعث نمیشود چشممان را بر بیداد مدعیان
صاحب اختیاری جهان ببندیم.
دیگر نمیتوان جنایت کاتین را حاشا کرد
انتشار اسناد کاتین نشان داد که نمیتوان برای همیشه پرده پوشی
کرد. قاتلین زندانیان سیاسی که با رنگ و ریا دم از کلام الله می
زنند نمیتوانند اسناد قتلعام سال ۶۷ را برای همیشه پنهان کنند...
وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا... خدا صدای تاق تاق
گردو را میشنود.
روزنامه لوموند Le Monde چهارشنبه ۲۸ آوریل ۲۰۱۰ از انتشار اسناد
کشتار کاتین خبر داده است:
Moscou ordonne la publication sur le Web de documents inédits
sur le massacre de Katyn

بنا بر گزارش بسیار مهم لوموند، به دستور «دیمیتری مدودف» (رئیس
جمهور روسیه) بخشی از اسناد سابقاً سري مربوط به كشتار كاتين
(اسامی امضا کنندگان، عاملان و قربانیان) روی اينترنت قرار گرفته
است.
فراموش نکنیم که اتحاد شوروي و همه هوادارانش تا چند دهه نقش دولت
استالین را در اين كشتار حاشا میکردند و هر کسی چون و چرا میکرد
حسابش با کرام الکاتبین بود.
کم نبودند کمونیستهای فرهیخته و صدیقی که ــ «هزار گونه سخن در
دهان و لب خاموش» ــ خون دل میخوردند...
این اسناد که نامه «لاورنتی بریا» به استالین/ پیشنهاد اعدام اسرای
لهستانیهم در شمار آن است، نقش پلیس مخفی (NKVD = کمیساریای خلق
برای امور داخلی) را در قتلعام افسران و روشنفکران لهستانی، برملا
میسازد.
نامه بریا، امضای مولوتوف، وروشیلوف، کالینین، میکویان و کاگانوویج
(اعضای دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی) و بازجویانی جون کوبولف،
مرکولف و باشتوکف، را نیز دارد.
در این نامه همه با کشتن اسرا و به قول خودشان «دشمنان خلق» Враги
народа (وِراگی نارُودا)، موافقت میکنند و استالین بر تصمیم آنها
(یعنی اعدام اسیران) مهر تأئید میزند. امضای استالین روی صفحه اول
نامه موجود است.
البته پیش از این، پژوهش های تاریخی، نتایج «کمسیون تحقیق بین
المللی»، تحقیقات صلیب سرخ سوئیس، ترتیب دادن دادگاههای نمایشی در
شوروی و آوردن چند خلافکار (آلمانی) پای رادیو که الکی بگویند
آلمانیها همه را کشتند...،
یکی جلوه دادن منطقه «خاتین» KHATYN با «کاتین» KATYN (توسط شوروی)
ــ به قصد «گیج کردن» و وارونه نمایی...
اسناد دادگاه نورنبرگ،
گفتگوی تاریخی«یوزف ماتسکییویچ Mackiewicz, Józef در مورد دیدارش
از کاتین (من با چشمهای خودم دیدم... . I saw it with my own
eyes... ) و،
مصاحبه با دو تن از سر بازجویان کمیساریای خلق برای امور داخلی (
NKVD ) گرد و غبار را از پرونده کاتین زدوده بود.
«دیمیتری ستپانوویج توکارف» Токарев Дмитрий Степанович و «پیوتر
کارپوویج ساپروننکو» Сопруненко Петр Карпович که هردو از مقامات
اصلی کمیساریای خلق (ان.ک. و.د) بودند، نقش دولت شوروی را در جنایت
کاتین تأکید و تأئید کردند.
نقش آنان در واقعه کاتین همانند نقش پرویز ثابتی و حسین زاده (رضا
عطارپور) در تیرباران بیژن جزنی و کاظم ذوالانوار...(آن ۹ زندانی
دلیر) است.
http://community.livejournal.com/ru_katyn/tag/link-soprunenko-interrogation
آزادگی، آزادگی...نه اميدی به کسی و نه، هراسی
در مقاله کاتین، استالین، «ورِاگ نارُودا» نیز آورده ام که خاک
کاتین از خاطره قتلعام پاک نمیشود و ما که خود در «میهن شهیدان»
با فتوای هولناک آیه الله خمینی و، گِردباد شوم سال ۶۷ و آن
اسیرکُشی ظالمانه روبرو بوده ایم معنی قتلعام را میفهمیم.
با ایمان به رفتن شبهای تار و شکفتن گل صبح، از موضع ضدّیت با
فاشیسم و امپریالیسم و ارتجاع، از کاتین غبارروبی و راززدایی کنیم
و از های و هوی بُت پرستان و رمالان مدرن نهراسیم.
به قول «نیکوس کازانتزاکیس»:
Δεν ελπὶζω τὶποτα. Δεν φοβοὺμαι τὶποτα . Εὶμαι ελεὺθερος
دن / اِل پی ژو / تی پوتا
دِن / فووامه / تی پوتا
ايمه / اِله ِفتِروس
آزادگی، آزادگی... نه اميدی به کسی و نه، هراسی
_______________________________________________________
|