رود جاری قیام عاشورای ۸۸
سایت کلمه

سایت «کلمه» در روز ۱۷ دی ۹۰ در مقاله یی با عنوان «ادامه دروغ پردازیها در
باره عاشورای ۸۸؛ حقایقی که از آن می گریزند» نوشت: «کربلای تهران چیزی
نیست که به این زودی از خاطره ها برود و بتوان آنچه در این روز رخ داد,
تحریف کرد. هنوز همه شاهدان عینی این حادثه تلخ حضور دارند؛ آنان که شاهدی
بودند بر مظلومیت مردمی که زیر مشت و لگدِ شانزده هزار نیروی انتظامی و
اطلاعاتی, خونین شدند؛ هنوز خانواده داغدار مصطفی و شبنم و امیر و سیدعلی و…
هر روز در راهروهای دادگستری تهران می روند تا شاید نشانی بیابند از
قاتلانی که توانستند به پشتوانه قدرت... خون بی گناهان را بر زمین بریزند.
امسال هم این خانواده ها بودند که حتی نتوانستند آگهی ترحیم برای عزیزانشان
بدهند».
نویسنده مقاله (نسیم بهشتی) در ادامه, درباره ادّعای تمدّن, استاندار تهران,
درمورد این که «خودشان, خودشان را از روی پل کالج به پایین پرتاب کردند» و
سخنان کذب محمدجواد لاریجانی, برادر «زمینخوارِ» «قاضی القضات», که می گوید:
«در برخورد با معترضان ـ که او آنها را اهل “فتنه” می خواند ـ حکومت, از
نیروهای امنیتی و انتظامی و حتی بسیج استفاده نکرد! و این مردم بودند که در
صحنه حاضر شدند و “فتنه” را بر اساس “بصیرت” و تشخیص از بین بردند!», می
نویسد: «گویی آقای تمدّن و محمدجواد لاریجانی فراموش کرده اند روز تاسوعا
پلیس کلیه مبادیِ ورودی ایستگاههای مترو را بسته بود و حتی مسافران را
بازرسی بدنی می کرد. استقرار نیروی هزار نفره پلیس ضدشورش در اطراف میدان
امام حسین و ضرب و شَتم مردم هم, گویی از ذهن آنان رفته است... مردم که
آرام و عزادار با بیرقهایی که نام حسین بر آن بود از سمت میدان امام حسین
به سوی انقلاب می رفتند. به پل چوبی نرسیده بودند که نیروهای انتظامی با
خشونت مانع از ادامه مسیر شدند. نیروهای ضدشورش شروع به زدن مردم کردند...
شیشه ماشینها و مغازه ها را شکستند. همه باتوم در دستشان بود, می زدند و
رحم نمی کردند. عدّه یی را هم بازداشت کردند و به ماشینهایشان بردند.
چهارراه کالج از شب قبل تصرّف شده بود. لباس شخصیها همه جا را گرفته بودند.
مردم از هر طرف تحت فشار بودند. ماٌموران با باتوم به ماشینهایی می کوبیدند
که در ترافیک خیابانهای تهران, نه راه پس داشتند نه راه پیش.
نویسنده در جایی از مقاله اش می نویسد: «مردم در روز عاشورا به همان نتیجه
یی رسیدند که امروز ابوالفضل قدیانی در اوین رسیده است». قدیانی به چه
نتیجه یی رسید؟
سایت «کلمه» در روز ۱۳ آبان۹۰ نامه یی را با عنوان «فریاد ابوالفضل قدیانی
از اوین: سلطنت نکنید»، «در نقد سیاستهای رهبری» [خامنه ای] انتشار داد.
قدیانی، «عضو ارشد و دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی»، که «اولین بار
در دیماه ۸۸ بازداشت و به اتّهام توهین به رئیس دولت (احمدی نژاد) به یک
سال حبس محکوم شده بود»، این بار در دیماه ۹۰، «به تحمّل سه سال حبس دیگر»
محکوم شد. دو روز پس از این محکومیت جدید، او در دومین سالگرد «عاشورای
خونین حسینی...» (ششم دیماه ۸۸) و «اردوکشی خیابانی اصحاب استبداد در روز
نهم دیماه (۸۸) که ـ «سراسیمه و بنا بر سنتی یزیدی، چندی پس از قلع و قمع
آزادیخواهان و حق جویان، به دستور مستبدّ حاکم [خامنه ای], از زندان اوین
به خیابانها آورده شدند تا پا بر خون به ناحق ریخته شده عاشوراییان گذارده
و مدّاحی اربابانشان را کنند» ـ نامه یی برای سایت «کلمه» فرستاد و «استبداد
سلطانی» خامنه ای را آماج انتقادات شدید خود قرارداد: «... امروز که چهره
نکبت بار استبداد سلطانی، بار دیگر، آشکارا در این مملکت رخ نمایی کرده و
بر حیات و مَمات ساکنان آن حکومت می کند، نمی توان در برابر آن سکوت کرد و
دم برنیاورد. از همین بابت است که اینک از زندان اوین این فریاد را بر می
آورم... ملت ما از مشروطه تا انقلاب اسلامی, آن همه رنج نکشید تا امروز
فردی به نام ولایت فقیه, قانون را, در تمامی مراتب, به بازیچه یی برای
اِعمال قدرت مطلقه خویش بدل سازد.
خیال مستبدِ امروز ایران این است که آرای
این مردم در تعیین سرنوشت شان... اکنون برگه های قماری شوم در دست اوست، و
حاشا که در برابر این خیال واهی لحظه یی کوتاه بیاییم. به مانند هر سلطان جائری،
زندان، حَصر و خفه کردن هر بانگ مخالفی در صدر سیاستهای مملکتداری رهبری
قرار گرفته است و از این رو, هرکس نگاه چپ به این مقام داشته باشد, از یک
شهروند عادی یا یک دانشجوی جوان تا صاحب منصبان پیشین نظام و یا حتی
مَجیزگویان دیروز بارگاه که امروز جریان انحرافی نام گرفته، بایستی طرد شده
و زبانشان قطع شود... رسانه های دروغ پرداز... آیا شجاعت دارند که تنها
یکبار حقیقت را رک و پوست کنده به مخالفان خود بگویند که در حال حاضر دشمن
اوّل این آب و خاک, شخص رهبری و سیاستهای نابِخردانه اش است؟... ، تحریم
یکپارچه و فعّال انتخابات مجلس نهم, که انتخاباتی غیرقانونی است، نیز مجالی
خواهد بود برای نشان دادن بی اعتباری و عدم مشروعیت نظام کنونی که نه
جمهوری است و نه اسلامی و نیز بی اعتباری عالی ترین مقام آن... »
قدیانی در پایان نامه اش خطاب به خامنه ای می نویسد: «اَعمال استبدادی و
خودکامگی از سوی جنابعالی، نظام برآمده از انقلاب اسلامی را به فرسودگی و
آستانه فروپاشی کشانده است، اگر در پی راه و علاج هستید چاره کار در تغییر
ساختار ریاستی به پارلمانی و یا تغییرات صوری دیگر نیست، بلکه علاجِ کار در
این کشور در آن است که جنابعالی از این قدرت دست کشیده، عشق به قدرت را از
دل بیرون کنید و از سر راه این ملت مظلوم و جمهوری اسلامی کنار روید».
این روزها طلسم ولایت فقیه, کاملاً, درهم شکسته و تاختن بر سیاستهای
جنایتکارانه او, دامنه گسترده یی یافته است تا آنجا که نه تنها گماشته او,
احمدی نژاد, برایش کُرکُری می خواند, بلکه حنایش پیش گماشتگان دیگرش نیز
رنگی ندارد.
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|