مقاله

 

 

گزارشگران بدون شرم


كاظم نيكخواه

يكي از خدمات مهم كمپين نجات سكينه محمدي به مبارزه سياسي در ايران اين بود كه خيلي از ماسكها را كنار زد و حقيقت نه چندان دلچسب پشت خيلي از ژستهاي دروغين حقوق بشري را جلوي چشم گذاشت. در اين زمينه ليبرال اسلاميهاي وطني يا همان دوم خرداديها كارنامه شان از بقيه درخشان تر بود.

اينها فعالانه تلاش كردند و ميكنند كه اين كمپين عميقا انساني و عميقا آزاديخواهانه را كه بدون اغراق ميشود گفت ضربه كاري اي به موجوديت حكومت اسلامي زد را مخدوش و لوث كنند. براستي هيچ چيز براي نيرويي كه خودرا طرفدار حقوق انسانها و در ضديت با جمهوري اسلامي تعريف ميكند، شرم آور تر از اين نيست كه بر مبارزه اي كه عليه اين حكومت و در دفاع از حقوق انساني در جريان است و اين حكومت را زير فشار جدي اي قرار داده است، خاك بپاشد و در مورد آن شائبه پراكني كند. سازمان "گزارشگران بدون مرز" نيز با اينكه خودرا بدون مرز اعلام كرده اما هم صدا با بقيه دوم خرداديها به اين تلاش نا مقدس پيوسته است و نشان ميدهد كه به اين رگه از سياست در ايران تعلق دارد. دوم خردادي ها ابتدا چهره شهيرترشان را كه جايزه نوبل صلح هم گرفته است يعني شيرين عبادي را جلو انداختند و او با زمختي و كراهت باور نكردني اي اعلام كرد كه كل اين كمپين عليه سنگسار كار وزارت اطلاعات است! بعد يكي از چهره هاي اكثريتي بنام جواد طالعي با اسم و رسم شروع به اتهام زني و توهين به مينا احدي كرد و شماري ديگر هم با يا بدون اسم و رسم به همين كار مشغول شدند. و بعد كه جوابشان را گرفتند و ديدند خراب كرده اند، بجاي اينكه كمي خجالت بكشند و سرشان را پايين بيندازند و به اين كار زشت ادامه ندهند "گزارشگران بدون مرز" را جلو انداخته اند كه گرچه با احتياط و بدون اسم بردن، اما دقيقا همان كار را ادامه دهد.

 جريان "گزارشگران بدون مرز" كه ظاهرا قرار است از حقوق بشر يا حداقل حقوق گزارشگران بدون توجه به مرز دفاع كند، آمده است و به دولتها ميگويد " از آغاز ماجرای " سکینه محمدی آشتیانی " جمهوری اسلامی ایران از این پرونده برای فریب رسانه‌ها و دور ساختن توجه افکار عمومی از شرایط وخیم زندانیان سیاسی سواستفاده می‌کند. دو خبرنگار المانی در واقع گروگان‌های رژیم تهران هستند که می‌خواهد در مذاکرات با غرب از آنها بهره برداری کند." اينجا ظاهرا ديگر حمله اي از نوع وقاحت شيرين عبادي و آن شخص اكثريتي عليه كمپين نجات سكينه در كار نيست. اين جمهوري اسلامي است كه دارد از اين "ماجرا" سوء استفاده ميكند. اما كمي در اين جملات دقيق شويد و بعلاوه يك مصاحبه كه سخنگوي گزارشگران بدون مرز با راديوي بي بي سي فارسي انجام داده و در ادامه به جملاتي از او اشاره ميكنم را بشنويد تا متوجه شويد كه اين عينا همان خط ناميموني است كه شيرين عبادي مبتكرش بوده است و بخوبي افشاگر "حقوق بشر" ليبرال اسلامي هاي ايراني است.

 اگر اينها فقط ميگفتند جمهوري اسلامي با آوردن سكينه و فرزندش پشت دوربين ها ميخواهد افكار عمومي را فريب دهد، بهرحال حقيقتي را كه همه دارند مي بينند به زباني الكن بيان كرده بودند. هركسي ميداند و مي بيند كه اين حكومت زني پايمال شده را كه در آستانه سنگسار و اعدام قرار داشته با زور و تهديد خرد كرده است و براي كم كردن فشار عظيم كمپين ضد سنگسار، وادار به اعتراف عليه خود كرده است و فرزندش را هم كه براي نجات جان مادرش از اين سرنوشت فجيع تلاش ميكرد دستگير و شكنجه كرده و وادار كرده است بيايد و بر دست داشتن مادرش در قتل صحه بگذارد. اينها را هم بعد از حركت ميليوني جهاني براي نجات سكينه انجام داده است. اين را همه ديدند و حكومت را محكوم كردند و اعلام انزجار كردند و آنها كه ريگي در كفش نداشتند بر آزادي بدون قيد و شرط سكينه و فرزندش و دو خبرنگار آلماني تاكيد كردند. "گزارشگران بدون مرز" هم بعد از چند هفته و چند روز كه از اين ماجرا گذشته جلو آمده اند و وانمود ميكنند كه دارند همين را ميگويند. اما يك چيز را نميگويند و يك چيز را ميگويند. كه همين هاست كه شان نزول اين نامه آنها را بر ملا ميكند و گرنه حرف تازه اي نزده بودند. اولين مساله اينست كه اينها حكومت كثيف اسلامي را به دليل پايمال كردن سكينه و فرزندش محكوم نميكنند. بر آزادي آنها تاكيد نميكنند.

 نميگويند كمپين جهاني عليه سنگسار است كه حكومت را به اين بازي هاي دفاعي مضحك و رسوا و ضد انساني كشانده است. بلكه تصوير يك تعرض جمهوري اسلامي براي به حاشيه بردن مساله زندانيان سياسي را ميدهند. به عبارت ديگر ميگويند اين كمپين باعث شده است كه مساله زندانيان سياسي را جمهوري اسلامي بتواند حاشيه اي كند. طرح مساله زندانيان سياسي اينجا قرار است تصوير راديكال و آزاديخواهانه اي از اين جريان بدهد و در عين حال نشان دهد كه اين كمپين عليه سنگسار و نجات سكينه چقدر نقش منفي اي ايفا كرده است! اين همان شارلاتانيسم كثيفي است كه پشت اين قيافه حق بجانب مخفي شده است و عملا دارد به جمهوري اسلامي در يك مخمصه جدي، خدمات ميدهد. يك نيروي دهها ميليوني عليه جمهوري اسلامي و قوانين عهد حجري سنگسار و قصاصش بسيج شده است و آنچنان قدرتمند بوده است كه حتي دولتهاي متحد اين حكومت را هم به عكس العمل و زير فشار قرار دادن جمهوري اسلامي وادار كرده است، بي حقوقي عظيم زنان تحت حكومت اسلامي را جلوي چشم جهانيان گذاشته است، مردم شريف جهان بهمراه بسياري هنرمندان و شخصيتهاي سياسي را به حمايت از مبارزات مردم ايران به ميدان آورده است، يك موضوع جدال مردم ايران با حكومت اسلامي را مدتها به تيتر اصلي رسانه هاي اصلي جهان تبديل كرده است و اجازه نداده است سكينه را مثل صدها زن و مرد ديگر بطور گمنام زجركش كنند و فضاي جامعه را با يكه تازي كفتارهاي متعفن اسلامي تشنه خون و جنايت به ارعاب بكشانند.

 اما اين جماعت "گزارشگران" گويي هيچكدام از اينها را نمي بيند يا نميخواهد ببيند و به سران دولتها ميگويد ببينيد! اين كمپين باعث شد كه جمهوري اسلامي بتواند به جان زندانيان سياسي بيفتد! در ادامه به اين هم اشاره ميكنم كه خود اين طرفداري از آزادي زندانيان سياسي شان هم جعلي و قلابي است. حتما اين جماعت ميگويند ما كمپين را نگفتيم بلكه ماجراي سكينه را گفتيم. گفتيم از همان ابتداي ماجراي سكينه جمهوري اسلامي از اين پرونده براي فريب افكار عمومي سوء استفاده كرده است.

سوال هركسي از اين جماعت اينست كه واقعا منظور شما از "ماجراي" سكينه چيست؟ منظورتان سنگسار است يا كمپين عليه سنگسار؟ اگر كمپين منظورتان نيست سوال اينست كه آيا بنظر شما كلا سنگسار سياست هميشگي و هويتي جمهوري اسلامي نيست؟ آيا ميدانيد كه همين سكينه از بيش از چهار سال پيش تا كنون در زندان و زير سنگسار قرار دارد؟ آيا از همان چهار سال پيش كل اين پرونده به خاطر اين درست شد كه افكار عمومي از مساله زندانيان سياسي معيني كه مورد نظر شماست منحرف شود؟ بعلاوه مگر سكينه اولين نفر است؟ مگر در كل اين سي سال يعني از همان موقعي كه اكثريتي ها و توده اي ها و كل دوم خردادي ها همگي شان در كنار اين حكومت سينه ميزدند و جزئي از اين ماشين جنايت بودند، قانون سنگسار يكي از قوانين مجازاتهاي اسلامي حكومت نبوده است؟ مگر جمهوري اسلامي حداقل تا آنجا كه اسامي بدست آمده نشان ميدهد بيش از ۱۵۰ زن و مرد را سنگسار نكرده است؟ مگر قرار نبود سكينه هم يكي از اين سنگسار شدگان گمنام باشد؟ آيا اين جمهوري اسلامي بود كه نام سكينه و موضوع سنگسارش را در دنيا سرزبانها انداخت يا نيروهاي ضد سنگسار و ضد حكومت كثيف اسلامي و در راس آنها مينا احدي و كميته عليه سنگسار؟

 پس منظورتان از اينكه از ابتداي ماجراي سكينه جمهوري اسلامي از اين پرونده براي فريب افكار عمومي و دور ساختن توجه افكار عمومي از شرايط زندانيان سياسي استفاده ميكند چيست؟ جواب براي ما و هركس كه ذره اي از سياست سر در بياورد روشن است بحث بر سر خود مجازات سنگسار و بطور مشخص سنگسار و اعدام سكينه نيست بلكه بر سر كمپين عليه سنگسار است. خشم اينها از كمپين نجات سكينه است. بيشتر از هرچيز اين واقعيت حالشان را خراب كرده است كه كسي بنام مينا احدي كه يك كمونيست و بويژه يك كمونيست كارگري است در راس اين كمپين قرار دارد. و بيشتر همين باعث شده است كه خودرا به هر مضحكه اي يبندازند تا كمپيني انساني را لوث كنند. و اينجاست كه ميتوان اوج ضديت اينها با كمونيسم و در عين حال كنه بازي حقوق بشري اينها را لمس كرد. واقعا كسي كه ذره اي عرق دفاع از حقوق انساني يا بطور مشخص حقوق زنان يا ضديت با دخالت جنايتكارانه مذهب در زندگي مردم را داشته باشد ازاين كمپين با شكوه سر شوق مي آيد و در حد توانش از آن دفاع ميكند. حقيقت غير قابل انكار اينست كه ماشين سنگسار جمهوري اسلامي با اين كمپين به گل نشسته است. حكومت اسلامي به انزواي جدي اي رانده شده است. توجه به جنبش آزاديخواهي در ايران و زندانها و شكنجه و بي حقوقي هاي بخشهاي مختلف مردم و بويژه زنان بسيار بسيار بيشتر شده است. چپ و كمونيسم بيشتر به وسط صحنه آمده است. و ذهن چندان پيچيده اي نميخواهد كه كسي بفهمد كه اتفاقا زمينه و شرايط براي مبارزه براي آزادي زندانيان سياسي هم بسيار فراهم تر شده است. آيا مشكل دوم خرداديها با همه اينها نيست؟

"ميدان بازي زندانيان سياسي است نه عادي"

بگذاريد كمي هم ژست دفاع از زندانيان سياسي اينها را خراش دهيم. سخنگوي اين نهاد در مصاحبه اي در برنامه چشم انداز بامدادي بي بي سي فارسي ميگويد "سكينه محمدي را كه يك زنداني عادي است جمهوري اسلامي به مصاحبه ميكشد تا بگويد كه قتل كرده است و شوهرش را كشته است. اين كار را با نسرين ستوده نميتوانند بكنند. با عمادالدين باقي هم نميتوانند بكنند. ميخواهم بگويم كه زمين بازي زندانيان سياسي است نه زندانيان عادي" (نقل به معني) خب از اين عبارات چه نتيجه اي حاصل ميشود؟ اولا اين جمهوري اسلامي نيست كه مقصر است بلكه سكينه است كه به دليل سياسي نبودن به اين بازيها كشيده ميشود! تازه اين حكم سطحي و مسخره از كجا آمده است؟ مگر همين ماههاي گذشته چهره هاي زنداني شاخص جناح دوم خردادي حكومت به تلويزيون صدا و سيماي جمهوري اسلامي نيامدند و اعتراف نكردند كه با اسرائيل و "سي آي ا" براي سرنگوني جمهوري اسلامي همكاري ميكرده اند و امثال اينها؟ زندانيان سياسي ديگري هم در سالهاي گذشته زير فشارها خرد شده اند و عليه خود شهادت داده اند. "زمين بازي زندانيان سياسي است نه زندانيان عادي". يعني بايد دفاع از زندانيان عادي را كنار گذاشت. واقعا باور نكردني است و عميقا شرم آور است اما اين حرف آنهاست.

 زن زير سنگسار را بايد به حال خود رها كرد. زنداني عادي زير شكنجه را بايد به حال خود رها كرد. و به سراغ زندانيان سياسي رفت! فقط ميتوان گفت تهوع آور است. شايد بگويند ما نگفته ايم كه دفاع از زندانيان عادي بايد كنار گذاشته شود بلكه منظورمان اين است كه تمركز بايد روي زندانيان سياسي باشد. بسيار خوب دوستان عزيز! اگر ما رفتيم و از يك زنداني عادي زير سنگسار دفاع كرديم و توانستيم جهان را متوجه اين مساله كنيم، گناهي مرتكب شده ايم يا موفقيتي قابل ستايش بدست آورده ايم؟ واقعا مجبوريد در جايي بايستيد كه ناچار شويد دست به اين بندبازيهاي مضحك بزنيد؟! اما اي كاش اينها حداقل مدافع آزادي زندانيان سياسي بودند. همين دو هفته پيش جمهوري اسلامي يك كارگر و فعال دفاع از حقوق كودكان بنام بهنام ابراهيم زاده را به ۲۰ سال زندان محكوم كرد كه طي سالهاي اخير چنين حكم سنگيني در مورد يك كارگر بي سابقه بوده است. گزارشگران بدون مرز در اين مورد يك كلام سخن نگفت. دو زنداني سياسي علي صارمي معلم و علي محمد سيادت را حكومت دو هفته پيش اعدام كرد. آيا گزارشگران چيزي در مورد آنها گفته است؟ تا آنجا كه من ميدانم جواب منفي است. دهها نمونه ديگر را نيز ميتوان اشاره كرد. فقط زندانيان دوم خردادي يا زندانيان معيني هستند كه در ليست افشاگريهاي آنها بچشم ميخورند. تازه اي كاش همين كار را بطور جدي ميكردند و از آن براي خاك پاشيدن بر مبارزه ديگري عليه جمهوري اسلامي و دفاع از حقوق انسانها استفاده نميكردند. در آن صورت با حمايت قاطع ما و همه بشر دوستان مواجه ميشدند.

بطور واقعي دفاع جدي از زندانيان سياسي و مبارزه براي گشودن در زندانها و تاكيد بر آزاديهاي بي قيد و شرط سياسي را نيز همانهايي دارند به پيش ميبرند كه دارند كمپين عليه سنگسار و اعدام را جلو ميبرند. همانها هستند كه دارند در حد توان خود براي آزادي همه زندانيان سياسي مبارزه و تلاش ميكنند و بطور مشخص از زندانيان دوم خردادي هم با اسم و رسم فعالانه دفاع كرده اند و ميكنند. اگر كسي بطور واقعي از حقوق انساني بخواهد دفاع كند برعكس گفته اين جناب سخنگوي "گزارشگران" بايد از حقوق انساني همه انسانها محكم و بي برگشت دفاع كند. بويژه مبارزه عليه سنگسار و اعدام كه دو سياست پايه اي حكومت منفور اسلامي است يك مبارزه مهم و حياتي است. بدون ترديد جمهوري اسلامي هم تقلاهاي خودرا براي مقابله با اين مبارزات خواهد كرد و هر آدم شريفي زورش را ميزند كه اين تقلاهاي حكومت را افشا كند نه اينكه آنها را بهانه اي براي مخدوش كردن مبارزه آزاديخواهانه و انساني قرار دهد. *

انترناسيونال ۳۸۲
كاظم نيكخواه




 


_______________________________________________________

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد