مقاله

 

 

 

گذشته و شیوه برخورد به آن
و یا شیوه نادرست برخورد به گذشته سد راه آینده



هیچ کمونیست ایرانی نیست که تفرقه را در صفوف خود ببیند و با آن سرتوافق داشته باشد. اشکال در ندیدن واقعیت دردآور پراکندگی کمونیستها نیست. آن چه عیان است، چه حاجت به بیان است؛ اگرچه بیان واقعیات و بویژه واقعیت تلخ و تکراراین بیان شاید بتواند کمونیستها را به فکر چاره جوئی بیاندازد. لیکن اشکال اساسی در کار ما آن است که علیرغم کوششهای فراوان کمونیستها (چه حزبی و سازمانی و چه گروهی) این اقدامات در حداقل 30 سال گذشته پس از انقلاب، سرانجام مطلوب را به بار نیاوردهاند. هیچ نسخه آمادهای نیز وجود ندارد که بتواند بطور قطعی راه حلی را در آینده نزدیک نشان دهد. لیکن بدون کوشش در این جهت، مسلماً هیچ گره ای نیز گشوده نخواهد شد. تجمع و فعالیت ما در «پیوند» یکی از این کوششها است. تردیدی نیست که کار بسی سنگینی را به عهده گرفته ایم. گامهای ما نمیتواند یکباره راه دهها سال تاثیر عوامل مختلفی را از جمله غفلت و شکست را در چند ماه طی کند. این راه به صبر و حوصله، پیگیری و دوراندیشی بیش از حد محتاج است. در اینجا کوشش میشود مشکلات اساسی و مهم در این راه را تا آنجا که به نظرمان میآید و تجربه ما و سازمانهای گذشته ما به ما آموخته اند، بیان کنیم

:
اولین سد و مشکل بزرگ که بر سر راه همه کمونیستها و حتی مبارزان دیگر قرار گرفته و شاید بهتر باشد بگوییم همچون کوهی عظیم در برابر ما ایستاده است، گذشته ما است. گذشته سازمان «ما» و حزب «ما». گذشته جنبش کمونیستی و تاثیراتی که این گذشته در درون سازمانها و احزاب به جا گذاشته اند. بهتر است گفته شود اساس تفرقه ها شاید نه در خود گذشته، بلکه در برداشتهای ما از آن و چگونگی برخورد با آن نهفته است

.
بالاخره همه میدانیم که در صحنه جهان و در جنبش کمونیستی جهانی رویزیونیسم خروشچفی سربرآورد و همراه آن انشعابات و تفرقه ها، «درسآموزی» از این تجارب از خروشچف شروع شد، به استالین و لنین کشانده شد به مارکس و انگلس رسید. از انورخوجه سربرآورد و پای مائو به میان آمد. از مدتها قبل نیز راه چه گوارا و کاسترو سایه خود را بر این جنبش افکنده بود. تروتسکی و کائوتسکی زنده گشتند. اکونومیسم دوباره بازگشت خود را نوید داد و راه در جنبش باز کرد و غیره

...
امیدواریم تصویر فوق این سوء تفاهم را بوجود نیاورد که ما قصد رد کردن همه این برخوردهای انتقادی به گذشته و تجدیدنظرها را داریم. برعکس، ما همواره طرفدار آن بوده و هستیم که گذشته ها از آن گذشته اند. از آن باید درس آموخت. اساس و اصول را حفظ کرد و هر آنچه را کهنه شده است با تجدیدنظر مارکسیستی و در انطباق با دنیای کنونی نو کرد. ایراد ما به شیوه برخورد با گذشته است. حداقل روشن است که نتیجه این نوع برخوردها تعمیق تفرقه و تشتت و تشدید خصومتها و انشعابات بوده اند

.
در این جا میخواهیم دو نوع شیوه برخورد را (که شاید تا حدودی نیز متضاد هم بوده و یا مکمل هم و نتیجه یکی از دیگری بوده اند) توضیح دهیم که هیچکدام نتایج مطلوب و مثبتی به بار نیاورده اند. اگر نگوییم که فلاکت بار بوده اند. اولی را منتقدان و «نوآوران» درون سازمانها به کار برده و میبرند و دومی از آن «وفاداران» به مشی و دستآوردهای سازمانهاست. اولی انشعاب میکند و دومی با حفظ پرچم حقانیت خود در سازمان میماند و هر دو همدیگر را متهم به انواع و اقسام اتهامات درست و نادرست، تا سرحد خط کشی میان مارکسیسم و ضد مارکسیسم، میان دوست و دشمن میکنند. و اما این دو شیوه

:
<!--[if !supportLists]--> 1. <!--[endif]-->با ظهور اولین اختلافات در درون احزاب و سازمانهای کمونیستی و شروع انشعابات، برخی در جستجوی ریشه این اختلافات از طریق انتقاد جانانه و یک طرفه به جان گذشته جنبش کمونیستی و حتی دستآوردهای سازمان خویش پرداختند. یا از آن احزاب و سازمانها خارج شدند و به راهی دیگر رفتند و یا بر اساس نتیجه گیری از انتقاد برگذشته و براساس دستیابی به «تئوری نوین» دست به انشعاب زدند. و سپس انشعاب دیگر از این «تئوری نوین» و دستیابی به «تئوری نوینتر». شاید اغراق نباشد اگر اینگونه انتقادها را علیرغم حسن نظرمنتقد، عجولانه، یکجانبه و بی مسئولیت ارزیابی کنیم. برخورد به حوادث و تاریخ و انتقاد از گذشته یک جریان سیاسی نه کار یک فرد و دو فرد است و نه یک روز و دو روز انجام پذیر است. این امر احتیاج به تحقیق و بررسی همه جانبه دارد و نتیجه گیریها نیز باید کاملاً سنجیده شوند و از گزند ذهنیگرائی و پیشقضاوتها و مطلقگرائی مصون بمانند. تنها حسن نظر، شور و شوق و نیت انقلابی کافی نیست. آنچه کمونیستهای کم حوصله و عجول با سرنوشت گذشته جنبش کمونیستی و حتی سازمان خود کرده اند، اکثراً و در تحلیل نهائی شایسته یک برخورد علمی و سنجدیده نبوده است. نتیجه ضروری آن بسط و تعمیق تشتت فکری و انواع و اقسام نظرات ناسنجیده و ناروشن و حتی انحرافات جدی از مارکسیسم بوده است. گذشتهای که میتوانست در اثر تجربه اندوزی درست و همهجانبه با پرتو خود راه آینده را روشن سازد، اکنون همچون سایه ای تیره، راه کمونیستهای ایران را تیره ساخته است

.
کمونیستهای ایران با تعدد سازمانی و تشکلات بیشمار خویش، گذشته یکسانی را نداشتهاند و هر بار نیز با انشعابات خویش به تعدد این گذشتهها افزودهاند. این کمونیستها از گذشته خویش، از گذشته جنبش کمونیستی و از انتقادات خود تحلیلها و ارزیابیهای جدیدی کردهاند و به «حقایق» نوینی دست یافتهاند. انشعابکنندگان جدید حقایق «جدیدتری» را بدست میآورند و بر آن پافشاری میکنند. و این گردونه همچنان ادامه دارد و معلوم نیست سرانجام به کجا خاتمه خواهد پذیرفت

.
ما میخواهیم بر درستی این «حقایق» متعدد تردید کرده و در برابر حقانیت اینگونه ارزیابیها و نظرات یک علامت سئوال بزرگ قراردهیم. تردید ما نه بر حسننیت منتقدین و نه حتی بر صحت برخی احکام و نظرات آنان است. هدف ما انتقاد بر مطلقگرائی در این ارزیابیهاست و کوشش درجهت حرکت به سوی نسبیکردن اینگونه «حقایق نوین» و یا «تئوریهای نوین».
هر پدیده در زمان مشخص موجودیت خود، علیرغم تغییر و تکامل تا زمانی که در ماهیتاش تغییری اساسی به وجود نیامده و در واقع تبدیل به چیز دیگری نشده است، همانطور است که وجود دارد. یعنی با هویت یکسان و با حفظ ماهیت خویش. هیچ پدیدهای نمیتواند در عین حال هم این باشد و هم آن. حقیقت یکی است، نه چندگانه. اگر اتحاد جماهیر شوروی در یک مقطع زمانی خاص – مثلاً دوران استالین – ماهیتا سوسیالیستی بوده، دیگر نمیتواند درعین حال و درهمان زمان غیر سوسیالیستی باشد. اگر مائو یک کمونیست درجه اول بوده است، بنابراین ارزیابی از او و تبدیل وی به ایدئولوگ دهقانی، نفی حقیقت اول و منتفی است و قس علیهذا. البته میتوان به هر پدیده از زوایای مختلف نظر انداخت. جنبههای دیگر آن، اجزاء آن و کیفیات دیگری را به بررسی کشاند و نتایج خاصی بدستآورد. لیکن هیچکدام از این نتایج نمیتواند سبب آن شود که قضاوت ما در مجموع پدیده و ماهیت آن تغییر یابد؛ مگر آن پدیده خود تغییر ماهوی کرده باشد. چگونه است که اکثر سازمانهای کمونیستی در سالهای پس از انقلاب 1357 با اندک برداشت جدید از حوادث و پدیدآمدن اختلافات در زمینههای سیاسی و یا حتی ایدئولوژیک، به ناگهان متوجه میشوند که پیوند و وحدت آنان نادرست بوده به انشعاب دست میزنند و پس از آن دشمن یکدیگر میشوند و یا به «تعمیق تئوریک» پرداخته و دستیابی به «حقایق جدید» را سرلوحه کار خویش قرار میدهند؟


البته اعتقادات و باورها را نباید تغییرناپذیر دانست و باید در آنها به تجدیدنظر و نوآوری پرداخت. آنها نتیجه تجربه و مطالعه و باور آناناند که باید در آنها نسیم تازه بهدمند و در صورت ضرورت به اصلاح و تغییر در آنان بپردازند. لیکن این اعتقادات پیراهن تن نیستند که بتوان هر روز آن را عوض کرد. باورها و اعتقادات کمونیستها بر اثر تجربه و مطالعه دقیق، سنجیده و فکر کرده کسب شدهاند و بهمین جهت نیز علیالقاعده هضم شدهاند و عمیق در افکار آنان نشستهاند. اصلاح و نوآوری ضروری آنان نیز میبایست فکر کرده، با مطالعه و صبر و حوصله صورت پذیرد

.
<!--[if !supportLists]--> 2. <!--[endif]-->تکیه بیش از حد و مدام بر خود و دستآوردهای سازمانی خویش و مطلق کردن آنان دومین شیوه رایج و بزرگترین سنگی است که در راه وحدت و رشد جنبش کمونیستی قرارگرفته است. این شیوه سلاح عمده باقی مانده برخی احزاب و یا سازمانهای کمونیستی است. اینان بدین سلاح برای حفظ آخرین صفوف مانده و ناچیز خود احتیاج دارند. آنان به غیر از خویش کمونیست دیگری را نمیشناسند و چنان در غرقاب خودخواهی و تکروی غرق شده اند که گوئی جهان را در خویش انعکاس دادهاند. اگر قرار میبود که همه این دستآوردها و تجربه ها و باورهای آنان درست میبود، پس چرا حتی یکی از این تجارب نتوانسته است چراغ راه آنان گردد؟ بلکه برعکس: شکست پشت شکست و تفرقه و انشعاب یکی پس از دیگری؟ حتی چنانچه فرض بگذاریم که این دستآوردها درست بودهاند، چرا اکنون که بهر دلیلی نمیتواند راه آینده را پرتو روشنی بیافکنند؟ نباید حتا موقتا و برای نیل به وحدت و یکپارچگی جنبش کمونیستی از آن صرفنظر کرد و به حال و آینده اندیشید؟


باید پذیرفت که استنباطات و درکهای ما از مسائل، متفاوت بوده و با مرور زمان و تکامل حوادث و تداوم تفرقهها و تعمیق آنها، تشدید نیز یافتهاند. این امر بویژه در مسائل نظری و تئوری و هر آنچه مربوط به آنان و ایدئولوژی سازمانهای موجود در خارج از کشور است، چشمگیرتراست. زمانه ما زبان مشترک را همراه با انشعابات و تفرقهها و حتی اتهامت گوناگون به باد داده است. و متاسفانه هر آنچه به جلو قدم میگذاریم و زمان سریعتر به پیش میرود، امکان یافتن و اثبات حقایق گذشته و درسیابی از گذشته و اشتباهات و انحرافات آن نیز محدودتر میشود. فعالیت خارج از کشور فعالیت تبعیدی است. یعنی محیط اصلی فعالیت که ایران است از دسترس ما به دور است و این خطر را برای اکثریت کمونیستهای خارج از کشور به وجودآورده است که آنچه میگویند بیشتر مسائل آرمانی و نتیجه شیوه تفکرخود است، کمتر ملموس است و حقیقتی را که آنان قصد بیان آن را دارند یا در گذشته -آنهم گذشته خود و نه همه – نهفته است و یا آنچنان انتزاعی، تئوریک و بغرنج است که برای بخش دیگر کمونیستها به دلیل عدم روشنی آن نه قابل درک است و نه قابل پذیرش.
تجارب و دستآوردهای هر یک از سازمانها و یا احزاب کمونیستی، تنها تجارب و دستآوردهای خود آنان و نتیجتاً بخشی از گذشته جنبش کمونیستی ما را تشکیل میدهند. جمعبندی و درسآموزی از آنان لازم ولی کافی نیست. تجارب دیگران را مدنظر نداشته و یکجانبه است. آنها انعکاس مصالح گروهی و نه کل جنبشاند. آن بخش از کمونیستها و گروهها و سازمانهای کمونیستی که حقیقت را تنها به خویش منحصر ساخته و گویا خود را وارث به حق جنبش کمونیستی میدانند، آن بخش که خود و دستآوردهای خود را در مرکز ثقل قرارداده و پیششرط هرگونه وحدت و یا حتی مذاکره میدانند، و یا آن گروه که چشمان خود را بر جهان کنونی بسته است و از اعماق دگماتیسم کهنه خویش فریاد برمیآورد که تنها یک راه موجود است و آن پیوستن به ما است، همه دچار ذهنیگری و خودبینی مفرطی گشتهاند و از واقعیات به دور ماندهاند. آنان یا دچار دگماتیسم و سکتاریسم شدهاند و یا ناچاراً بزودی بدان خواهند پیوست

.
خلاصه کنیم: شکست و اشتباهات جنبش کمونیستی و سازمانهای کمونیستی در ایران برخی از کمونیستها را در مجرای انتقاد از گذشته به راه تدوین «تئوریها و حقایق نوین» کشاند. این تئوریها و حقایق عمدتاً نتیجه عدم دوراندیشی و تحلیل عمیق و صبورانه بوده است. باقیماندگان در این سازمانها به گذشته خود چسبیدهاند و آن را مطلق نموده و شرط هرگونه وحدت و پیوند را با دیگران، پذیرش «حقایق» خویش میدانند. انشعابکنندگان که از موضع درست درسیابی از گذشته و نوآوری حرکت کرده بودند، اکثرا بر سر «حقایق نوین» خویش به همان قدرت پافشاری میکنند که رفقای سابق بر سر «حقایق گذشته». و بدین ترتیب علیرغم حرکت از موضع خلاقیت و نوآوری سرانجام به مطلقگرائی و حتی خودمرکزبینی و دگماتیسم میگرایند

.
اما علیرغم همه این مشکلات و سدهای راه باید در کار خویش و در جهت پیوند و وحدت جنبش کمونیستی به پیش رفت.


پیوند
17تیرماه 1389 برابر 8 ماه جولای 2010

 

 

_______________________________________________________

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد