میگن اتهامِ "خیانت" بارِش سنگینه!
هفت سنگ

اگه خواستید میتونید این نگاهِ بیپردۀ یه جَوونِ ایرانی به نوشتارِ دوستِ
عزیزش "ستاره" رو نخونید، از بس کسی به حرفامون گوش نمیده به زور مزاحم
میشیم تا شاید یه تلنگلی هم باشه برای دستهای از اونورِ آبیها که هم از
توبره میخورن و هم از آخور.
برسه به دستِ کسائیکه ماها رو ندیدن ولی ما نسلِ سوخته خوب دیدیم چه کسائی
زیرِ پاهامون رو خالی کردن.
چه راحت خونهخرابمون میکنن این وکلای تسخیری در محاکم و رسانههای بینالمللی!
ما توُ خیابون با خونِ جوشیده چی نوشتیم اونا چی انعکاس دادن! (شاید هم
لازم نباشه بگم که دیگه سالهاست به وبلاگنویسی خطر نمیکنم پس خوب گوش
کنین!)
لینک و مطلب ستاره: مجاهدین خلقی که در زندان اوین شناختم و دیگر مجاهدین
خلق
________________________
پاسخ به ستاره:
آره ستاره! فدات بشم نمیخوام راجع به نوشتت نقدِ بند به بند داشته باشم
فقط میتونم بگم بیشترش واکنشی بود نسبت به یه سِری برخورد و جدلهای شخصی
تا یه قضاوتِ بیطرفانه و حتی منصفانه!
راستش رو بخوای در حیرتم از اکثرِ جماعتِ قلم به دست، که بینِ انتخابِ بد و
بدتر همواره نه تنها یکیش رو انتخاب کردند بَل یخهها دریدند در جانبداری
از گزینۀ "بدتر".
مجاهدین خلق و رهبرانش هر چقدر کارنامۀ ضعیف و عملکرد نادرستی داشته باشن
که به یقین هم کم ندارن، باید بگم از نخستوزیرِ کشتارِ دهۀ شصت میرحسینِ
محبوبِ خمینی و طرفدارشون بدتر نبودن و نیستند و کلاً قیاسِ این دو گروه
خیلی کم لطفیه! مگه غیر از اینه که افرادِ منتخبِ میرحسین در وزارت اطلاعاتِش
نافذترین شاخه از هیئتِ مرگ در اصدارِ احکامِ کشتارِ همین مجاهدین و چپها
و.. را تشکیل میدادند، اصلاً مگه خود میرحسین موسوی بعنوان شخص اوّلِ
نیروی ِاجرایی حکومتِ وقت، در پاسخ به خبرنگار اتریشی در زمستان سال ۶۷ و
در توجیهِ کشتارهاش با بیشرمیِ کامل و به دروغ چنین نگفت: «زندانیان میخواستند
شورش کنند و ما باید این توطئه را سرکوب میکردیم. کشورهای جهان سوم حق
دارند در مقابل دشمنان از خود دفاع کنند... اگر "آلنده" در شیلی با دشمنانش
چنین کرده بود، از کودتا جان سالم به در میبرد.» یا در همین 6 سالِ پیش در
رسانهای استرالیایی به نقل از صدای آمریکا گفت: «اعدام زندانیان سیاسی
اقدامی درست بوده»(دقیقۀ 6:38 فیلم)
تازه! من بنا دارم فرمانِ هشتمادهای امام را در دستور کارم قرار بدهم.
همون فرمانی که وزارتِ دادگستری رو به کشتارگاهی برای حفظِ نظام(!) تبدیل
کرد. آقا 5 سال پیش بنا داشتن تا این حد ارادتشون را به خمینی و فرمانهای
امامشان نشان دهند!
ستاره میدونی چی برام عجیبتر از همۀ اینهاست؟! غالبِ این رسانههای
24ساعته که دستاندر کارانش شدن کُلِ اپوزیسیون! همواره با کمال وقاحت از
میرحسینِ جنایتکار حمایت کردن و میکنند اونوقت اون علیرضا افتخاری(خواننده)
وقتی ابراز ارادتِ احمدینژاد رو با آغوش گرم پذیرفت به گناهِ کبیره مبتلا
شده بود بیچاره! که البته کم خطایی هم نبود ولی نباید به همین شاهزاده و
طرفداراش گفت بابا شما دیگه چی میگید شما که با ائتلافِ سبزتون با اعوان و
انصارِ ریزشیهای طرفدارِ خمینی، رویِ هرچی "افتخاری" رو سفید کردین باز
این بابا کسی رو بغل کرد که جلوی میرحسین و رسماًجانی و هادی غفاری و موسوی
تبریزیِ سبز، فِنچ محسوب میشد.
ستاره من برای آرمانهای مجاهدین و شاهزاده رضا پهلوی و چپها بسیار احترام
قائلم حداقل اینا ادعای آزادیخواهی دارن! همشون هم با همین اعدامی که من و
تو مخالفیم بارها در سخنرانیها ابرازِ مخالفت کردن و همیشه حتی قانونی
انسانیتر از منشور حقوقِ بشر رو در برنامههاشون اعلان داشتند حالا بماند
که همگی بارها بازیچۀ بازیهای حکومتِ اسلامی نیز بودن! خُب سَوای از بیلانِ
ضعیفِ سیاسی و محاسبۀ نادرست در استراتژیهاشون، ولی بازم از قبیلۀ خودمون
هستند، ایرانی!
ولی امّا این وسط! اون میرحسین، روحانی، خاتمی، رفسنجانی که آرمانی جز حفظِ
مصلحتِ نظام و اجرای بدونِ تنازل قانونِ اساسیِ حکومت اسلامی نداشتن! جز هم
غزه هم لبنان به چیز دیگری نمیاندیشیدن، بارها گفتند جمهوری اسلامی نه یه
کلام بیشتر و نه یه کلام کمتر! بارها هم خودشون و نمایندههایی چون شیرینِ
عبادی در کنفرانسهاشون حقوقِ بشرِ اسلامی رو برای ما تجویز کردند اون
گفتگوی تمدنها رو برای اشاعۀ اسلامشون مطرح میکردند، جامعۀ اسلامی رو
برترین جامعۀ مدنی و تولد اسلام را تولد یه تمدنِ بیهمتا میپندارند به
این لحاظ در صدد صدور اسلام به دنیا با هر ترفندی بودن و هستند.
چیجور دلت اومد هر فلکزدهای از مجاهدین رو با حاکمانِ خوناشامِ جمهوریِ
اسلامی مقایسه کنی و در بسیاری از سطرهات حتی حکومت درندهخویِ اسلامی رو
برتر از این آوارههای گرفتار در غربت نشون بِدی ستاره؟!
چطور میتونی طرفدارهای موجودی مثلِ میرحسین موسویِ جنایتپیشه رو که هنوز
هم از مواضعش در حفظ حکومتی اسلامی کوتاه نیومده و کشتارها در دهۀ شصت رو
امری درست خطاب کرده، با اعضای حتی تندرویِ مجاهدین مقایسه کنی که
اکثریتشون پدر، پسر، دختر، همسر و خواهرُ مادرشون رو در دورانِ میرحسین از
دست دادن! اصلاً مزدور خطاب کردنِ طرفدارانِ میرحسین همچی موضوعِ دور از
واقعیتی هم نیست! خُب شما بیا مفهوم واژۀ "مزدور" رو برای مخلصت که به هیچ
یک از این حزب و دستههای موجود تعلق نداره تعریف کن.
مگه میشه کسی از سوابقِ رفسنجانی و موسوی و روحانی و خامنهای و احمدینژاد
و همینا خبر داشته باشه و در صفِ این قاتلانِ فرزندان ایرانزمین سینه بزنه،
اونوقت خائن به فرزندان و بازماندگانِ این خانوادهها نباشه! به نحوی جیرهخورِ
دستهای از انصارِ حزبالله بودنُ ماندن اگه مزدوری نباشه پس چیه؟! حالاچه
من باشم چه تو باشی چه شازده چه رجوی چه عضدانلویِ قاجار چه طرفدارانِ مصدقالسلطنۀ
قاجار چه اسانلو چه دیبا چه بابای خودم! آخه یه همدردیِ ساده رو هم بایست
از بازماندهها و شکنجهشدههامون دریغ میکردیم؟! باید حتماً بریم توُ صفِ
جبهۀ مخالف ژستِ روشنفکری بگیریم نمک روُ زخمِ همخاکُ همتَنمون بپاشیم؟!
نمیدونم به کجا داریم میریم! احتمالاً معنا و مفهومِ خیانت و مزدوری به
مانند واژههایی چون "فراماسون"، در لغتنامههامون دستخوشِ انقلاب شده.
اعلامِ مخالفت با اعدام فقط به حرف نیست ستاره! باید از هرکسی که دستش به
خونِ فرزندانِ آزادیخواه(اصلاً آزادیخواه نه معترض!) آلوده مانده نیز دوری
جست و ابراز تنفر کرد، آره یه مواقعی حسِ نفرت حسِ معقولیه، اگه موقعیتشناس
باشیم. از لحاظ حقوقی هم همراهی با قاتل گاهی شراکتِ در قتل محسوب میشه.
«ببخشید و فراموش نکنید» پروژهای بود که ابتدا اون پاسدار اکبر گنجی با
کمک مزدور داریوشِ همایون سعی بر جااندازیش داشتند، گفتم مزدور داریوش
همایون! این ایمیل رو برای طرفداراش هم میفرستم تا ازم ادلۀ ادعا بخوان!
تا من با دلیل و مدرک ثابت کنم همۀ ما با مزدوری و وطنفروشی فقط یه قدم
فاصله داریم، لازم نیست در این وانفسایِ سالوسی بارِ سنگین به اتهامِ
"خیانت" ببندیم، با تمامِ سنگینیِ اتهاماتی چون "خائن" به همتون ثابت
میکنم که چطور داریم آهسته آهسته در صفِ مزدوران جا میگیریم و از برای
منفعتِ حزبی موقعیتِ شغلی، حقوق مکفی و وَ وَ رفتهرفته رنگ عوض میکنیم.
آره ستاره زنده باد زندگی
ولی خیلیها زندگیشون رو گذاشتن تا من و تو امروز با ادامۀ راهِ اونا زندگی
رو به آیندگان هدیه کنیم وگرنه من از لحظهای که چشمام رو وا کردم توُ
زندانِ حاکمانِ اسلامی فقط زنده موندم زندگی نکردم، این زنده موندنِ بدونِ
زندگی به بندگیِ زندانبانهامون نمیارزه، زندانبانهایی که بازگشت به
دروانِ طلایی امام رو در ذهن میپرورند. باور کن وضع مالیم بنا به ارث و
میراثِ اجدادیم خوبه! ولی عینِ زهرِ ماره یه لقمه! یه خنده! یه تفریح!
نمیچسبه لعنتی! اونورِ آب هم همینه اگه کمی انسانیت توُ وجودمون موجود
باشه، تکخوری صفایی نداره!
ستاره جان تو هم بهتره با شرایطی که در ایران داری راجع به هرچی مطلب
ننویسی، همینکه به مجاهدین نگفتی منافقین برای خودت دردسر درست کردی، مگه
نمیبینی حتی فائزۀ رسماًجانی هم حق نداشت بگه مجاهدین!
بیشتر مواظب خودت باش و اینچنین عریان خطر نکن!
برقرار باشی
نقدی برمطلب اشرف
علیخانی
http://www.youtube.com/watch?v=LLw7q5RAhkM
خرداد 1392
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|