۲۵ بهمن از نگاه
حميد دباشی
تظاهرات روز ۲۵ بهمن نشان ورود جنبش آزاديخواهی مردم ايران به مرحله جديد و
راديکال تری است. جنبش سبز مردم ايران که از خرداد ماه ۱۳۸۸ شروع شد تا
بهمن ۱۳۸۸ مراحل مختلف خيابانی خود را طی کرد. در اين مرحله اين جنبش هنوز
در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی، قانون اساسی آن، و انتخابات رياست جمهوری و
پارلمانی صورت گرفت و شعار اوليه "رای من کجاست" هم اشارت به ماهيت مدنی
جنبش داشت و هم نشانی از قانونمندی آن بود.
در مرحله بعدی که از بهمن ۱۳۸۸ تا بهمن ۱۳۸۹ طول کشيد ما شاهد فروپاشی
درونی هر چه بيشتر نظام جمهوری اسلامی و فاصله گرفتن گفتمان جنبش سبز از
گفتمان "اصلاح طلبي" از نوع منسوب به محمد خاتمی و جبهه مشارکت بوديم.
بيانيه های آقای موسوی که مالا به "منشور جنبش سبز" ايشان منجر شد، فاصله
هر چه بيشتر رهبر نمادين جنبش سبز را با گفتمان و عملکرد اصلاح طلبی نشان
می دهد.
اين مرحله سوم که از ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ شروع شد و تحت تاثير جنبشهای انقلابی
شمال آفريقا و شايد ديگر کشور های عربی است، جنبش سبز را وارد مرحله
راديکال تری کرده است و شعار های روز ۲۵ بهمن شخص رهبر جمهوری اسلامی را
همرديف دو رهبر سرنگون شده تونس و مصر اعلام می کند.
شعار های روز ۲۵ بهمن شخص رهبر جمهوری اسلامی را همرديف دو رهبر سرنگون شده
تونس و مصر اعلام می کند و در نتيجه کليت نظام را نشانه می گيرد. معضل
رهبری جنبش سبز در اين مرحله آن است که آقايان موسوی و کروبی ديگر نمی
توانند مردمی را که به خيابانها ريخته اند از آن جنبش سبز بدانند ولی
شعارهای آنها را از آن جنبش سبز ندانند.
معضل دوم تبديل اين مرحله راديکال از خشونت کور و بيحاصل به توانهای نظا م
يافته اجتماعی است که در قالب سه جنبش کارگران، زنان، و دانشجويی اهداف
جنبش را به صورت ارگانيک به ثمر برساند. اين اتفاق ارگانيک هنوز صورت
نگرفته است و چالش پيش روی جنبش سبز است. ماهيت مدنی اين جنبش به نظر من
هنوز به قوت خود باقی است ولی خصلت انقلابی ان از درون وبه صورت ارگانيک و
تحت تاثير اتفاقات تونس و مصر امروز قوی تر شده است
_______________________________________________________
|