جمهوری اسلامی به حمله می اندیشد!
کورش طاهري
سه سال بیش بود که در گرمیموضوع حمله نظامی آمریکا به ایران /در مطلبی در
یادداشت روز تحت عنوان عبور شعله های جنگ از کانال تبلیغات. به دلائل عدم
جنگ و حمله نظامی آمریکا به ایران اشاره کرده بودم و در حالی که در آن موقع
اکثریت صاحب نظران و گروههای سیاسی حمله نظامی بر علیه ایران را قریب
الوقوع می دانستند/ ولی نگارنده با تکیه بر تجربه تاریخی و استناد به شرائط
و اوضاع مختلف هر گونه حمله نظامی را به طی کردن یک پروسه از جمله پروسه
تبلیغاتی منوط و مشروط می دانستم که عملیات و جنگ روانی در محتوی پروسه
تبلیغاتی قرار دارد و ...
اینک آن پروسه مورد نظر مراحل پایانی خود را طی می کند و اندک اندک فاز
عملیات میدانی جای تبلیغات و جنگ روانی را گرفته است و فقط جرقه و بهانه ای
نیاز است تا درگیری نظامی در مرحله نخست صورت گیرد و سپس موضوع ادامه تقابل
یا برعکس رسیدن به تعامل مطرح شود.
وضعیت این درگیری کمی پیچیده خواهد بود زیرا بر خلاف تصور/ این آمریکا و
ناتو نیستند که شروع کننده این درگیری هستند بلکه این رژیم جمهوری اسلامی
است که چنین وضعیتی را تحمیل خواهد کرد. رویکرد جمهوری اسلامی به طرف
میلیتاریزه کردن تمام عیار کشور چنین درکی را محتمل می کند.
روی کار آمدن باراک اوباما این فرصت را به جمهوری اسلامی داد تا به بازسازی
مواضع ضعیف شده خود در دوران جرج بوش پبردازد و از محور شرارت به یک کشور
مورد اتکا آمریکا در روابط منطقه و از جمله عراق/افغانستان و فلسطین و
کشورهای عضو همکاری خلیج فارس تبدیل شود. مهمتر از همه باراک اوباما در
پیام های نوروزی خود یا سایر موضع گیری های خود در ابتدای ریاست جمهوری اش
/رژیم جمهوری اسلامی را به رسمیت شناخت و فقط خواستار اصلاحات در درون این
رژیم شد و موضوع سرنگونی را از دستور کار خارج کرد.
جمهوری اسلامی سیاست جنگ ژئوپلتیکی را که آمریکای زمان جورج بوش می خواست
بر علیه ایران به کار ببندد اینک می خواهد این سیاست را برعکس علیه آمریکا
به کار اندازد و این کشور را در مخمصه شدیدی قرار دهد. برای اجرای این عمل
جمهوری اسلامی ایران دو عنصر موثر را در اختیار دارد. نخست وضعیت نابسامان
اقتصادی در داخل آمریکا و دوم ناتوانی آمریکا و متحدان آن در بیشبرد یک جنگ
و مداخله نظامی دیگر آن هم در منطقه حساس خلیج فارس.
افزون بر این دو عنصر/ رژیم ایران کارت هائی دیگری را در دست دارد که چه در
حالت جنگ یا صلح همیشه قابل بازی هستند. یکی از این کارت ها/ جمهوری خلق
چین و روسیه است و به خصوص چین که در صورت بروز درگیری نظامی منافع زیادی
در دو سویه سیاسی و اقتصادی از دو طرف خواهد برد و بخشی از سلاح ها و حجم
زیادی از کالاهای خود را به جمهوری اسلامی ارسال می کند و در آن سوی نیز
زمان مناسبی در اختیار می گیرد تا برای صادرات کالاهای چینی و کسب تعرفه
های نازل گمرگی/ آمریکا در بحران را تحت فشار گذارد.
جمهوری اسلامی با تحمیل چنین درگیری در نظر دارد هژمونی خود را در منطقه و
بخشی از آسیا تثبیت کند و برای پیروزی در چنین کاری به تصور و طرز فکر بخش
عظیمی از آسیائی ها به آمریکا توجه دارد زیرا بعلت مشکلات اقتصادی داخلی و
شدت انزوا رایی مردم آمریکا، آسیایی ها به صورت یک قدرت رو به زوال به
آمریکا می نگرند جمهوری اسلامی بر خلاف آمریکا و غرب که با پرداختن پول و
کار مزد(بخوانید مزدوری) افراد مخالف را به همکاری موقت دعوت می کنند/ در
بین توده های جهان سوم و مللی که سابقه ذهنی خوبی از آمریکا ندارند با سلاح
ایده ئولوژیکی و کمک مالی به بسیج مردم در چنین مناطقی اقدام کرده است .
جمهوری اسلامی به واقعیت دیگری نیز پی برده است/ رژیم بشار اسد در سوریه
آخرین متحد استراتژیکی حکومت ولایت فقیه است که هنوز در قدرت است و به خوبی
می داند که آمریکا و غرب در صورتی پای میز مذاکره مستقیم و همه جانبه می
نشینند که جمهوری اسلامی ایران را کاملا در تمام جنبه ها خلع سلاح کرده
باشند و به قول معروف پر و بال و سینه /دنده و استخوان آن را چیده باشند/لذا
برای اجتناب از چنین حالتی گزینه درگیری بهترین راهکار برای تغییر موازنه
قدرت و اهداف حریف و حریفان مطرح خواهد شد.
در چشم انداز سیاست خارجی حکومت ولایت فقیه که خامنه ای آن را در سال 1385
در قالب سیاست های کلی نظام اعلام کرد سه عامل تنش زا و تقابلی وجود دارد /این
عوامل عبارتند از :
6- تلاش برای رهایی منطقه از حضور نظامی بیگانگان
7- مقابله با تک قطبی شدن جهان
8- حمایت از مسلمانان و ملیت¬های مظلوم و مستضعف بویژه ملت فلسطین
حمایت همه جانبه خامنه ای از بسیجیان و اعلام برداشتن هر گونه مانع قانونی
و بازدارنده از این نهاد نظامی و اطلاعاتی برای دارابودن قدرت عمل فراگیر
یکی از نشانه های آمادگی جمهوری اسلامی برای درگیری با آمریکا است.
به اعتقاد نگارنده الگوی رفتاری آمریکا و تعدادی از کشورهای متحد آن در
برخورد با نظام ولایت فقیه که مبتنی بر استفاده از تکنیک های و ابزار نرم
افزاری بوده نتوانسته است موءثر واقع شود و فقط هیاهوی تبلیغاتی و جنجال
رسانه ای داشته است. به باور من جاسوسهای متعدد جمهوری اسلامی که در نهادها
و مراکز سیاسی آمریکا با لباس اپوزیسیون ظاهر شده اند توانسته اند در این
مدت اطلاعات زیادی را در اختیار حکومت جمهوری اسلامی قرار دهند.
بنظر می رسد «میدان نبرد » (Battlefiel به طور واقعی در شرف انجام است (1)
و شاید حمله نظامی ناتو از خاک ترکیه بر علیه حکومت سوریه یا واکنش عربستان
سعودی به طرح ترور سفیرش توسط جمهوری اسلامی و شاید هم واقعه ای نظیر ترور
ولیعهد اطریش که منجر به وقوع جنگ جهانی شد بهانه درگیری جمهوری اسلامی و
آمریکا خواهد بود!
(1)شرکت الکترونیک آرتس (Electronic Arts) در جدیدترین شماره از سری
بازیهای «میدان نبرد » (Battlefield) کشور ایران و تهران را تبدیل به صحنه
جنگ کرده است . در این بازی نیروهای آمریکایی که همیشه نقش حامیان صلح و
ثبات و حقوق بشر را در فیلمها و بازیها دارند، این بار به خود جرات داده
و به جنگ با مردم ایران روی آوردهاند. این بازی یک بازی تیراندازی اول شخص
و دوازدهمین شماره از سری بازیهای Battlefield است و داستان آن حول 2
شخصیت اصلی در سال 2014 میچرخد.
منبع اینترنت
korosh_ims@yahoo.com
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|