تاریخ انتشار :01.10.2022
این 2 نکته !
مهرنوش موسوی

اول اینکه یک نوع دین جدید عروج کرده که اسمش تقدس داخل کشور
است. ادمهایی که شناسنامه شون تا رئیس جمهور بنفش مهر شده و نه فقط
در مضحکه انتخابات حکومت شرکت داشتند بل یک بیست سالی بطور اکتیو
باعث استمرار جمهوری اسلامی شدند. الان اینها چونکه در یکی از پس
کوچه های نارمک یا ولیعصر تهران زندگی میکنند، یا شیراز و اهواز
چنان باد به غبغب می اندازند که یعنی بقیه حتی حق حرف زدن هم
ندارند. شما نگاه کنید راجع به هر مسئله که بحث میشود از رهبری
جنبش تا استراتژی آینده، اینها بحث نمیکنند، میگویند داخل کشور
خودش میداند. بعد بلافاصله میبینی یارو در همدان نشسته، دهان شما
که منتقد هستی را می بندد ولی همین دیروز که مدافع ترامپ بود، اصلن
بیخ خیال شناسنامه و محل تولد ترامپ بود! بیخ خیال داخل و خارج
بود. یعنی انقدر داخل کشوری است. یا وقتی هوادار سلطنت است، حواسش
نیست که قرار نیست یکی از بچه های نارمک و نظام آباد شاهش بشود.
شاهزاده در خارج کشور است.
من دهشاهی واسه این دین جدید ارزش قائل نیستم. تکلیف یک جنبش سیاسی
را نه جغرافیا که پلتفرم سیاسی روشن میکنه. خامنه ای هم داخل
کشوریه، شهاب حسینی و مدیری هم داخل کشوری اند. اون نیروی انتظامی
هم که به سینه تو شلیک میکنه داخل کشوریه! که چی مثلن؟
چیپ تر و نازلتر از این دلیل من ندیدم. سیاست باید وسط گذاشته بشه.
همین الان شعار جهاد سازندگی « مرد، میهن، آبادی» از همون داخل
کشور بیرون آمد. باید قربان صدقه اش برویم؟
پلتفرم سیاسی، افق و آینده و نقشه باید وسط گذاشته بشود. آینده
ایران نه دست داخل کشور است نه دست خارج. جنبش های سیاسی تعیین
میکنند که چه میشود. در داخل کشور جنبش سیاسی داریم که هنوز هم دلش
اصلاحات میخواهد. جنبش سیاسی هم داریم چپ و رادیکال هست و از
سرنگونی کمتر نمی پذیرد. در داخل کشور جنبش سیاسی داریم که بازگشت
به سلطنت میخواهد. جنبش سیاسی مهم است نه که جغرافیا. هدف این دین
جدید که تقدس جغرافیا میکند، بستن در دهان جنبش های رادیکال و
انتقادی است. پشت سر چنین کمپین جهان سومی که از الان بذر
دیکتاتوری میپاشد هم رسانه های زردند. جالب است یارو ایستگاه
تبلیغاتی اش در خارج کشور است مدام دارد تبلیغ میکند که شماها حرف
نزنید داخل خودش میداند چکار کند! تو گوه خوردی با صاحبانت!
یک زمانی در داخل کشور بیست و اندی میلیون به خاتمی رای دادند.
دقیقن به اعتبار همان « داخل کشور» همین رسانه ها شدند بلندگوی
اصلاح طلبان عین خیالشان نبود که آیت الله فرخ نگهدار در خارج کشور
است.
خارج کشور هم از قاعده داخل مستثنی نیست. در همین خارج یک گله
اراذل و اوباش جمهوری اسلامی داریم که سر مسائل مختلف موج راه می
اندازند. در خارج هم عین داخل اصلاح طلب داریم. لابی حاکمیت داریم.
سلطنت طلب داریم. چپ و کمونیست هم داریم. افق سیاسی تعیین میکند
شما کجا وایستادی و برای چه آینده ای تلاش میکنی.
موجهای پوپولیستی اینطوری عامل و باعث تفرقه، رواج خرافه، ارتجاع،
بیسوادی و اختناقند.
دوم اینکه گویا سلام فرمانده شده پایه تحلیلی یک عده. نه فقط بیرون
در شعاع هزارکیلومتری، بل همین کنار دست ما. چه کسی گفته که این
جنبش، تحرک دهه هشتادیهاست؟ بیخود کرده هر کس چنین ادعایی کرده.
این یک جنبشی هست که نسل اندر نسل موزاییک هاشو چیدند، دیوار را
بالا اوردند تا الان. مگه شماها چند تا ویدئو ندیدید که زنه موهاش
سفید هست وسط خیابون ایستاده و داره شعار میده. چند تا مرد میانسال
در این ویدئوها کتک خوردند؟ بعد اصلن کی و کجا در کدام مکتب جامعه
شناسی به شماها گفتند جنبش های سیاسی را تقلیل بدید به اینکه چند
سالشونه و کجا بدنیا اومدن؟
رواج چنین خالهایی نشانه نبودن رهبری فکری درست درمان هست که با
ارائه فکر پیشرو اصلن تولید چنین اراجیفی را به اسم تحلیل از قبل
مردود کرده باشد. الان شما به توئیتر سر بزنید، سرتان سوت میکشد
وقتی وسط بحث سیاسی یکهو دهه هشتادی بودن میشود تقدس! سالخورده
بودن میشود فحش!
اسم دهه هشتادی گذاشتن روی این جنبش بسیار خطاست. تولد جنبش
سرنگونی نظام در ۷۸ هست نه الان. چیزهایی نگویید که یک عده هم
باورشان بشود که گویا مبارزه برای سرنگون کردن نظام با کنار گذاشتن
پوشک اینها شروع شده. جنبش مثل مشعل المپیک یک امر بزرگ سیاسی را
دهه به دهه جابجا کرده، تعمیق کرده، دست به دست کرده تا به اینجا
رسیده است و الان عموم مردم در پیشبردش نقش دارند. اگر تجربه هشتاد
و هشت نبود شما همین الان داشتید قربان موسوی میرفتید برای دوران
طلایی امام و ریش کروبی را حنا می بستید. اونوقت دیماه نود و شش
کدام نسل بود که نقطه پایان گذاشت به اصلاح طلبی در این مملکت؟
همین شر و ورهای دست راستی را در باره انقلاب ۵۷ به خورد جامعه
دادند که یک عده قرقره میکردند که نسل ۵۷ مقصر این اوضاع است. نه
که جمهوری اسلامی. نسل ۵۷.
اینکه شما بگویی نسل جوان جامعه ایران جمهوری اسلامی را نمیخواهد،
در کانتکستی که بحث میکنید برای مدرنیته و برای سرنگونی نظام وجاهت
دارد. ولی استفاده سیاسی بخصوصی که الان دارد از « انقلاب دهه
هشتادیها» میشود دیگر آن تز نیست. چرت و پرت محض است. گویا این
جامعه اصلن نه کارگر دارد. نه اعتصاب بازنشسته و معلم دارد. نه
خاوران دارد. هیچی! شب خوابیدیم، صبح بلند شدیم، دهه هشتادی انقلاب
را کلید زده، بقیه هم خفه بشوند اگر تاریخ تولدشان به دهه قبلی
نمیخورد!
یعنی یک تز خوب و مهم را بردند انقدر سطحی کردند که با آن بشود
دوباره به اعتبار این دهه توی سر دهه های قبلی زد. زیر دستاورد
قیامها و انقلابات قبلی زد. این شد علوم سیاسی و این شد متدولوژی
تحلیل؟
ختم کلام: جنبش یا انقلابی که الان در خیابان هست، محصول الان
نیست. ۴۳ سال روی آن کار شده است، مهسا امینی هنوز متولد نشده بود
که هما دارابی در میدان تجریش خودش را در اعتراض به حجاب به آتش
کشید. مهسا امینی هنوز متولد نشده بود که هزاران نفر در تهران علیه
حجاب تظاهرات کردند، همانها که یک عده با دهان کف کرده نسل پنجاه و
هفت مینامند! گویا پنجاه و هفت فقط مبارزینش بد ولی سلطنتش خوب
بود!
در جنبش سرنگونی نظام هم پلتفرم راست داریم، هم پلتفرم چپ. تفاوتها
را قبلن زیاد گفتیم. آینده ایران اما بستگی به این دارد که پلتفرم
کدام یکی از اینها بدل به نه بزرگ مردم میشود. تا اینجا که ما
داریم می بینیم پلتفرم راست که قرار بود قربان آخوند برود، اسلام
را یک کمی اذیت کند، حجاب اختیاری را مد کند، با ور رفتن به دکترین
هوای فرماندهان ارتش را داشته باش روزی چند بار به ارگاسم برسد دود
شد و به هوا رفت! فعلن که « نه» رادیکال میداندار است.
فیس بوک
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|