راستی ؛ ایران ما را
فردائی هست !؟
افق کدام است ؟
محمود خادمی
ضرورت بحث : جنبش گسترده اعتراضی که در 22 خرداد 88 شروع شد وبا نام و جان
جوانان وطن پر آوازه و شکست ناپذیر گردید ؛ علیرغم امیدهای زایدالوصف
اولیهِ به پیروزی و تغییر؛ به نتیجه مطلوب و نهائی خود نرسید ؛ به همین
خاطر بعد از فروکش کردن مقطعی آن ــ ناشی از سرکوب و خفقان مطلق رژیم ــ
موجی از یأس ؛ سرخوردگی و ابهام نسبت به آینده کشور؛ برفضای هموطنان در
داخل و خارج از ایران سایه افکند .
اگر چه روشن است که ؛ حتی شکست مطلق این جنبش به معنی پیروزی استبداد دینی
آخوندها نبوده و نیست ؛ چرا که بعد از وقایع 22 خرداد ؛ به اعتبار ضربات
سیاسی که توسط مردم ایران به اقتدار دینی و مشروعیت سیاسی نظام وارد شده
است ؛ این رژیم دیگر نمی تواند قدرت اولیه خود را تثبیت کند و خود را
همچنان به عنوان رژیمی مشروع و مقتدر به جهان قالب نماید .
در واقع با شکسته شدن سکوت ملی در 22 خرداد و حضور حدود 3 میلیون مردم
معترض در خیابانهای پایتخت ایران ؛ آهنگ سقوط رژیم نواخته شده است و اگر چه
همچنین اوضاع آشفته ؛ نابسامان و لرزان رژیم نشان ازآرامش قبل از طوفان
دارد و طوفان برچیده شدن طوماراین رژیم در راه است ؛ با اینهمه دراین مقاله
ضمن یادآوری این فضای یأس و سرخوردگی ؛ به دلایل شکست ناپذیری جنبش مردم
ایران پرداخته شده است ؛ همچنین به چرائی ضرورت و ترویج امیدواری در میان
ایرانیان ؛ مواضع و وظایف ما ایرانیان خارج کشور و ... اشاره می شود .
چرا این جنبش شکست ناپذیر است ؟ اگر چه به گواهی تاریخ ؛ کشور ما ــ کشوری
که تمدن و فرهنگش هزاره ها قدمت دارد ــ سرزمینی است که در طول تاریخ گذشته
اش بارها از گرفتاریهای متعددی رهائی یافته و به این اعتبار می توان یقین
داشت که این بار نیز می تواند ــ بدلیل برخورداری از ظرفیت مقابله با سختی
ها وبا الهام ازسرچشمه زلال شرف و عزت ایرانی ؛ در مقابل تعدی و ظلم ِ این
حاکمیت قرون وسطائی به غرور ایرانی ــ از وضعیت فلاکت بار کنونی نیز سرفراز
بیرون بیاید . ولی برای اجتناب از ذهنی گرائی وگریزازتصور و تجسمی رویا
گونه در افق دور جامعه ایران به ذکر دلایلی دال بر شکست ناپذیری جنبش مردم
ایران مبادرت می شود :
یکم ــ این جنبش ؛ یک جنبش اجتماعی است که ریشه در خواست ها ومطالبات مردم
ایران دارد ؛ از آنجا که این مطالبات عینی و واقعی اند تا زمانی که برآورده
نشوند ؛ جنبش و اعتراض ادامه خواهد داشت . به علاوه این جنبش عظیم مردمی یک
حزب و سازمان نیست که در صورت بالفرض شکست هم ؛ امکان بازسازی آن وجود
نداشته باشد ــ یا بسیار سخت باشد ــ بنابراین علیرغم هر رخوت و تزلزل
مقطعی در صفوف مردم ؛ جنبش به صورتی متراکم تر و در شرایطی دیگر فوران می
کند . زنان دلیر و مردان شجاع ایران زمین که حاملان واقعی این جنبش اند در
کمین اند و بدنبال فرصتی هستند تا در صحنه ظاهر شوند . سردمداران رژیم هم
این را خوب فهمیده اند و می دانند که اگر این بار مردم فرصتی بدست آورند
سرنگونی شان محرزو حتمی است و به همین خاطر با تشدید فضای سرکوب ؛ زندان و
شکنجه و سایر محدودیتها میخواهند راه حضور مردم در صحنه وسرنگونی خود را
مسدود نمایند .
دوم ــ جنبش اعتراضی مردم ایران که در 22 خرداد 88 شروع شد ؛ به تدریج در
جریان سرکوب های وحشیانه رژیم از یکطرف و مقاومت و پایداری جوانان کشوراز
طرف دیگربه یک فرهنگ سیاسی ــ اجتماعی در جامعه ایران تبدیل گردید ؛ این
فرهنگ درآگاهی اجتماعی مردم ریشه دوانید و زیرساختهای فکری ؛ فرهنگی و
اجتماعی مردم بر اساس ارزش های جدید و نو پی ریزی گردیده است . از این پس
مردم ایران مسئله حقوق بشر ؛ نقض آزادی ها ؛ سرکوب و شکنجه و .... را جلوی
چشم خود دارند و تمام واقعیت های جامعه ؛ حکایت از تمنای دل مردمِ ایران به
دمکراسی ؛ حقوق بشر و حاکمیت مردمی است .
در این صورت جنبش اعتراضی چنین مردمی ــ برای خلق و استقرار این ارزش های
جدید ــ زنده و پویا است ونه تنها ازبین نمی رود بلکه روز به روز بر گستره
و عمق آن افزوده می شود ؛ مگر ممکن است مردم و جوانان کشور سبعیت و درنده
خوئی رژیم در جریان حوادث بعد از 22 خرداد و شکنجه و تجاوز به خواهران و
برادران خود ؛ دردرون زندان ها و بازداشتگاههای رژیم را فراموش کنند . به
عبارتی ؛ مقاومت مشروع و مبارزه مردم ایران ؛ حیات و سرزندگی خود را از
سرکوبگری عریان ونقضهای مکررحقوق بشرومقاومت نظام ضد بشری آخوندها در برابر
خواستها و مطالبات آزادیخواهانه مردم می گیرد . یعنی ضرورت ادامه مبارزه
ومقاومت تا سرنگونی این رژیم از ذات پلید همین رژیم می جوشد .
سوم ــ فجایع ِ مصیبت باری که در طول حاکمیت این رژیم بر تاریخ و فرهنگ و
مردم ایران رفته است شاید مخرب ترین واقعه بعد از حمله مغول به ایران باشد
و شاید به همین دلیل است که مردم ایران راه خروج از سیطره شیطانی این رژیم
پلید را ؛ در تکیه به عنصر ایرانیت انتخاب کرده اند ؛ این عامل از مهمترین
پارامترهای انگیزه بخش برای استمرار اعتراضات مردم علیه رژیم می باشد ؛
یعنی وجدان تاریخی و غرور ملی مردم ؛ به قوی ترین عامل وحدت بخش
وانگیزاننده برای استمرار مبارزه با این رژیم در میان ایرانیان تبدیل گشته
است .
با تکیه بر ایرانیت ــ به مثابه تنها دریچه ممکن برای همزیستی همه ایرانیان
و احیای دمکراسی و حقوق شهروندی ــ است که ؛ نیرنگ و فریب مذهبی آخوندها
این بار بی اثر شده و ملتی پس از 30 سال تحمل تحقیر؛ سکوت و تمکین در برابر
ملایان ؛ یکپارجه به اعتراض قد بر افراشته اند و درست به خاطرهمین عزم ملی
ایرانیان بود که در اراده شهروندان ــ در برابر آنهمه سبعیت و درنده خوئی
نیروهای سرکوبگر رژیم ؛ خللی در ایمان مردم به ادامه راه وارد نشد .
اکنون دیگر همه مردم ایران پذیرفته اند اول از هر چیز ایرانی اند و
بنابراین غرور و هویت ایرانی است که این بار؛ راه می گشاید و تا حکومت ضد
ملی و ضد ایرانی حاکم بر کشورــ که جز سرافکندگی ملی برای ایرانیان ثمری
نداشته است ــ را سرنگون نکنند از پای نخواهند نشست .
سخنی با مخالفین رژیم در خارج کشور :
متأسفانه نیروهای سیاسی مخالف رژیم در خارج کشور بعد از سالها مبارزه (
بعضا" با دو رژیم سلطنتی و جمهوری آخوندی ) به نظر می رسد که به وزن و
جایگاه سیاسی خود در میان مردم ایران واقف نمی باشند و به انتظاراتی که
مردم و به خصوص جوانان ایران از آنها دارند آگاه نیستند .
بعضا" این نیروها هنوز در عوالم انقلاب 57 و یا پیش از انقلاب در جا می
زنند ؛ نمی دانند نسل جدیدی که اکنون در ایران ؛ سرنوشت آینده کشور را رقم
خواهد زد اگر نه تماما" ؛ ولی بسیاری از آنها ؛ ازخیلی ارزش ها و اسلوب های
کار سیاسی و مبارزاتی آن دوران فاصله گرفته اند . ولی این نیروها با نادیده
گرفتن این تغییرات بسیار گسترده که در دستگاه ارزشی و مطالبات کنونی جامعه
ایران و بویژه نسل جوان آن بوجود آمده ؛ بدون هیچ تغییری در شیوه مبارزه و
شعارهای خود ؛ روش ها وشعارهای آن دوران را تبلیغ می کند .
هنوز هم این نیروها ؛ شعارها و اهداف آرمانیِ ِ که در حوزه توانائی شان
نیست را مطرح می کنند و صحبت از طرح ها و برنامه هائی میکنند که از عهده
انجام آن بر نمی آیند و در حالی که مبارزه اصلی ــ مبارزه ای سخت و نفس گیر
ــ در پایتخت کشور و در داخل ایران در جریان است ؛ آنها به جای کمک به این
مبارزه در میادین فرعی دیگری خود را مشغول کرده اند .
ذات و مطالبات جنبشی که بعد از انتخابات 22 خرداد در ایران براه افتاده است
نشان می دهد که اندیشه و تئوری راهنمای این جنبش فرا ایدئولوژیک و فرا حزبی
و سازمانی است . بنابراین جز با دل کندن از تعلقات سیاسی و ایدئولوژیک
گذشته نمی توان در کنار جنبش ملی رو به رشد مردم ایران قرار گرفت . افشاء و
محکومیت جنایات رژیم و یا دادن شعار سرنگونی رژیم یکی از شروط حرکت در
راستای سرنگونی رژیم است ولی شرط کافی ِ سرنگونی ؛ پشتیبانی ازجنبش جاری در
کشور میباشد .
اتحاد و همبستگی با جنبش مردم در داخل و پشتیبانی از آن رمز و ضامن پیروزی
مردم در مبارزه با استبداد دینی است . هر مسئله ای که به مبارزین داخل کشور
کمک نمی کند ؛ زائد و انحرافی است ؛ وظیفه اصلی ما کمک به داخل است . و اما
چند نکته دیگر :
1 ــ اکنون که ملت ایران و به خصوص جوانان دلیر و شجاع آن با ابراز شایستگی
های بی مثال خود ثابت کرده اند که تسلیم استبداد حاکم بر کشور و اشغالگری
آخوندهای حاکم نمی شوند ؛ بر اپوزیسیون خارج کشوری است که این شایستگیها را
ارج گذاشته و جایگاه والاتری در معادله سرنگونی این رژیم برای مردم و
فرزندان دلیر آنان قائل شوند .
به اندیشه های نوین این جوانان ــ در باره دمکراسی و حقوق بشر و .... ــ که
از بطن جامعه ایران سر بر آورده ــ و برخلاف گذشته از مجردات ذهنی
روشنفکران شکل نگرفته است ــ با دیده احترام بنگرند . این ایده های نو در
سایه 30 سال ترور و وحشت حاکم بر کشور بوجود آمده اند . تغییرات فکری و
فرهنگی مردم و جوانان امری جدی است و اپوزیسیون خارج کشوری باید به فکر کمک
به باروری بیشتر این تغییرات باشد .
2 ــ با گذشت بیش از یکسال از قیام مردم و روشن شدن خواست ها و مطالبات
مردم ــ یعنی دمکراسی و حاکمیت مردمی که با سرنگونی این رژیم قرون وسطائی
محقق می شود ــ موضع گیری روشن و شفاف در پشتیبانی از قیام و مطالبات مردم
در داخل اولین ضریب مشروعیت و طهارت سیاسی افراد و جریانات سیاسی از طرف
مردم ومبارزین داخل کشور است .
وظیفه نیروهای سیاسی خارج کشوری این است که به مردم دلیر ایران و جوانان
غیورداخل کشور که درگیر مبارزه ای سخت با رژیم سفاک آخوندهاست اطمینان دهند
که در مبارزه شان با این نظام تنها نیستند .
3 ــ ایجاد امید و انگیزه برای مبارزه با رژیم یکی از فعالیت های مؤثر
مخالفین رژیم در خارج کشور است ؛ میزان مشارکت مردم در فعالیت های اعتراضی
علیه رژیم به ثمر بخشی فعالیت هایشان بستگی دارد و این احساس در گرو امید
بوجود می آید .
بعد از مهاجرت اجباری عمده نخبگان ؛ روشنفکران و رهبران سیاسی مخالف رژیم
به خارج ؛ جنبشی در ایران بعد از نتخابات 22 خرداد شکل گرفته است که عظمت
آن ؛ به نقش بی شمار انسان های بی نام ونشانی است که در غیاب نخبگان و
نوابغ سیاسی ؛ راه ایران آینده را می گشایند. وظیفه نیروهای سیاسی خارج
کشورامیدوار کردن این مردم به نتیجه نبردشان با نظام و نوید آینده ای روشن
و بشارت پیروزی است .
سرنگونی این رژیم برای استقرار نظامی که شهروندان در بستر آن از حقوق
دمکراتیک برخوردار باشند حق مردم ایران است . قیام اجتماعی تنها مسیرممکن و
قابل وصول برای سرنگونی این رژیم است که در افق جامعه ایران قرار دارد و
این مهم فقط با فریاد و تلاش همه ما محقق می شود . بنابراین باید با تلاش
مردم و جوانان کشور برای پایان دادن به سلطه جهنمی آخوندها از جان و دل
همراه شد و مطمئن بود که در این صورت هیچ عاملی نمیتواند مانع خواستاری یک
ایران دمکراتیک بدون نظام جمهوری اسلامی برای فردای ما باشد .
رهبران جریانات سیاسی ؛ روشنفکران و سایر دست اندرکارانِ آن زمان مبارزه با
شاه ؛ تا چند ماه قبل از وقوع انقلاب درسال 1357 باور نداشتند که انقلابی
در راه است . آنها به اعتبار ماهیت ارتجاعی و قرون وسطائی خمینی ؛
باورنداشتند که تظاهرات میلیونی و سایر حرکات اعتراضی مردم در آن زمان ( که
به رهبری خمینی در شهرهای مختلف ایران صورت می گرفت ) به سرنگونی شاه و
انقلابی در ایران منجر شود ( البته خمینی هم اهل انقلاب و سرنگونی نبود و
تا چند ماه قبل از انقلاب صحبتی از سرنگوین شاه نمی کرد و فقط بعد از
اطمینان از قاطعیت مردم برای سرنگونی بود که گفت " شاه باید برود " ) . ؛
اشتباه محاسبه ای که امروز هم با نادیده انگاشتن اراده ملتی ــ که بالاترین
و تعیین کننده ترین است ــ که تصمیم به حیات آزاد گرفته است ؛ درنگاههای نا
امید روشنفکران و اظهارات بعضی از مخالفین رژیم درخارج ــ از سرنگونی رژیم
وآینده ایران ــ دیده می شود .
محمود خادمی
28.11.2010
_______________________________________________________
|