تاریخ انتشار :17.02.2025
خروجی شعبان بی مُخ !
مهرنوش موسوی

در روزهای اخیر، تظاهراتی از سوی سلطنت طلبان در شهر مونیخ در
مقابل ساختمان کنفرانس امنیتی برگزار شد که ضمن شعارهای رکیک در
عین حال علیه نیروهای اپوزیسیون نیز شعار مرگ و نابودی سر داده شد.
به اعتقاد من ما از انقلاب زن، زندگی ، آزادی به این طرف شاهد یک
دگردیسی مهم سیاسی در جنبش سلطنت طلبی هستیم. افتخار به شکنجه های
ساواک، پخش عکس پرویز ثابتی، حمایت از اعدام و شکنجه، ظاهر شدن
بیشتر در یک قاب با افراد درون حکومت، اعمال خشونت کلام بیسابقه
علیه مخالفین نظام و رواج مردسالاری و لمپنیسم که وجه انتگره
ناسیونالیسم تاریخ مصرف گذشته ایرانی هست، همه و همه در کارنامه
این جنیش ثبت شده است. ولی در ادامه روند دگرگونی این جنبش یک چند
تا نکته جدید هست که بر سرنوشت آنها و رابطه آنها با جامعه ایران
تاثیر دارد:
۱. از همان کنفرانس امنیتی دو سال پیش، در مقطع انقلاب ژینا در
کنفرانس مطبوعاتی که مسیح هم در ان شرکت داشت، به رضا پهلوی گفتند
ما زیاد روی تو حساب نمیکنیم چون شما نماینده کل مخالفین نیستی،
اپوزیسیون ایران لایه های مختلف دارد. هر کس آن مصاحبه مطبوعاتی را
دیده باشد، میداند که رضا پهلوی چقدر آنجا سکه یک پول شد. این واسه
جنبشی که نقطه قدرت خودش را به نسبت چپ ایران روی پز دادن به حمایت
غرب سوار کرده بود بسیار مهم است. خب شما این حمایت را بگیری، دیگر
متاعی واسه عرضه ندارند. فوقش میشوند یک انجمنی شبیه طرفداران
مصدق! در کریدور داغ جدال بر سر قدرت سیاسی آتی نقشی ندارند. این
جنبش به خاطر عدم حمایت صریح غرب که خودش را امسال در دو تا فکتور
نشان داد دچار استرس شده است. یکی راه ندادن به کنفرانس، یکی
مذاکره زیر میزی و رومیزی عمو ترامپ با جمهوری اسلامی که قول داده
بودند به رژیم حمله میکند. سرنگونش میکند و شومبول طلای پادشاهی را
به قدرت میرساند. الان نه این شد و نه ان. برای اینکه جلو جامعه کم
آوردند با بند کردن و فحش دادن به اپوزیسیون علی الخصوص چپ جامعه
ایران میخواهند زیر آبی بروند.
۲. ضدیت با چپ فقط برای زیر آبی رفتن و معرکه گیری نیست، جنبش
سلطنت طلب همیشه ترجیحاتش این بوده اگر گیر کرد، به جای جمهوری
اسلامی به مردم و به مخالفین نظام بند کند. لیچار بگوید. خشونت
کلام سیاسی و استبداد محاوره ای اعمال کند. الان میتوانند بروند به
ترامپ بگویند چرا داری با یک حکومت دزد و جنایتکار سازش و بند و
بست میکنی؟ اما ترجیح سیاسیشان این است که این را نگویند. نه ترامپ
را خراب کنند، نه حاکمیت را. راه میانبر شر و ور گویی علیه مخالفین
نظام است.مهدی نصیری اوکی است. فرماندهان سپاه که جای خود دارند.
پزشکیان هم که لابد از خودمان است. پس یالا برویم علیه چپها و
مابقی مخالفین شعار داده خواهان اعدام پیشمرگه و زندانی سیاسی در
کردستان بشویم. حالا چرا؟ برای اینکه راه بدست آوردن دل ترامپ و
دست راستیهای کنونی حاکم بر آمریکا و غرب نشان دادن ضدیت با چپ
است. این یک فنومن ایرانی هم نیست، تندس جهانی است. تا ایلان ماسک
از آلیس وایدل راسیست آلمانی برای مانیپولیشن عملی انتخابات آلمان
حمایت کرد، در همان اسپیس ماسک وایدل، ایشان برای خودشیرینی جهت
اربابش در آمریکا گفت هیتلر کمونیست بود. اگر شما بدونید اعلام این
موضع وایدل چه زمین لرزه سیاسی در آلمان ایجاد کرد؟ رسمن نوشتند
بابا میخواهی دل ترامپ را به دست بیارید، ضد کمونیسمش را واسه موس
موس غلیظ کنید، دیگه دسته گل به اب ندهید هیتلر را از جبهه خودتان
به بغل کمونیستها بیندازید.
۳. ضدیت با کمونیسم و چپ پرچم یک بیس کمپ مشترک در وسط دولتهای
غربی است که مثل دومینو دارند فاشیسم را از حاشیه جامعه بالا می
آورند و در انتخاباتها به قدرت میرسانند. تمام شد قصه خارجی ستیزی.
این پیشخوان گل منگلی یک تغییر بسیار بزرگتر بود. الان وجه ممیزه
راستهای اروپا صرف ضدیت با خارجی نیست، چسب درونی آنها اعلام ایمیج
ضدیت با چپ و کمونیسم است.
۴. رفیق اندیشمندی سوال خوبی میکرد، میگفت این موج دست راستیه
ضد کمونیستی دلیلش چیست؟ الان که خود چپ در دنیا انقدر فشل هست که
موی دماغ هیشکی نیست.حالا صد سال پیش شما شوروی سابق را داشتی،
بعدش آلمان شرقی و کوبا را داشتی، الان که جنگ سرد را هم بردند، آش
با جاش را هم خوردند این تندنس دلیلش چیست؟
به اعتقاد من دلیلش در ان شرایطی است که میخواهند بیاورند و
میدانند جوامع غربی مقاومت میکنند و نمیکذارند. هر جا مقاومت بود،
سر و کله تیوری و حرف رادیکال پیدا میشود. رادیکالترین نقد هر
جامعه ای هم سمت چپ است. ضرورت در تغییر بنیادی کاپیتال در جهان و
میل سرمایه به عروج یک پارادایم جدید است. ما داریم به سمتی میرویم
که حتی دمکراسی غربی هم مانع مدل چینی عروج سرمایه در غرب است.
ایلان ماسک در تسلا کاری را میکند که دهسال پیش شعار انتخاباتی
سارکوزی بود. انحلال اتحادیه های کارگری و محدودیت حق اعتصاب!
وگرنه سرمایه غربی قادر به رقابت نیست. در چین عروج این سرمایه
عظیم بر متن بستری چپ صورت گرفت. در اروپا بسترش راست افراطی است.
در تحولات آتی، چپ و راست دوباره معنی خواهد شد. طبقه کارگر اروپا
به راحتی کارگر چینی تسلیم نخواهد شد. اسم این مقاومت آنوقت شبح
سرخ است. در افق رعد و برق است. اینها دارند دور دورها را نگاه
میکنند. همین چندرغاز حقوق مدنی را بخواهند نگه دارند میشود مقاومت
چپ جامعه. همین الان در اروپا عملن مرکز از بین رفته است. احزاب
سبز و سوسیال دمکراسی به فنا رفته است
دعوا سر آینده ای سرد و تاریک یا حفظ وضع موجود است. انقدر
عقبگرد کردیم که حتی اسم حفظ وضع موجود و دمکراسی غربی را چپ
گذاشتند. سلطنت طلب یک جزیره لمپن و لات و لوتهای ناسیونالیست
ایرانی نیست. از کل تحولات جهانی تاثیر میگیرد، ضربدر موقعیت ایران
که میشود، خروجی اش شعبان بی مخ های سال ۲۵ میلادی است. تحرک سلطنت
طلب مثل سبقت غیر مجاز راسیستهای آلمانی از احزاب سنتی راست است.
سلطنت طلب راست ایران را اچ مز کرده، ورژن رادیکال و جهان سومی
ماری لوپن و وایدل و ماسک و ترامپ با هم است. کله پاچه و قرمه
سبزی! یا همان ماست و قیمه معروف!
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|