حسن روحانی ؛ جرقه
در اردوگاه رو به موت اصلاح طلبان « بخش چهارم »
محمود خادمی

اصلاح طلبان ؛ هم رفسنجانی خوب است و هم روحانی بد نیست
در بخش سوم مقاله در باره اجبار به تغییر در سیاستها برای ولی فقیه توضیح
داده شد و نوشتم که حسن روحانی مناسب ترین و در عین حال کم خطر ترین مهره
برای تغییر مورد نظر رهبری بود و توضیح دادم که چرا حسن روحانی محصول این
اجبار تغییرِ سیاستها و توافقات پشت پرده ولی فقیه ؛ رفسنجانی و اصلاح
طلبان است ؛ چرا محصول بن بست و درماندگی رژیم در مقابله با بحرانهای
اقتصادی و سیاسی گریبانگیر رژیم است و همچنین چرا محصول اجبار مردم در
انتخاب میان " بد " و " بدتر " بوده است . همچنین در مورد قدرت گیری هاشمی
رفسنجانی و جنگ قدرت جدید میان باند ولی فقیه و باند رفسنجانی ؛ روحانی و
نتایج آن و تأثیر این جنگ در آینده ایران نوشتم و ...... اکنون ادامه مقاله
ب ــ اصلاح طلبان و حسن روحانی :
" اصلاح طلبان ؛ هم رفسنجانی خوب است و هم روحانی بد نیست " :
همانطور که در بخش دوم مقاله هم ؛ در مورد ویژگیها و دیدگاههای اصلاح طلبان
نوشته ام ؛ و توضیح داده ام که ؛ اصلاح طلبان بی پرنسیب ترین و بی مرز ترین
نیروی سیاسیِ اسما" مخالف رژیم در دوران معاصر است ــ اگر بتوان به آنان
نیروی سیاسی مخالف اطلاق کرد ــ . علاوه بر آن باید گفت :
1 ) اصلاح طلبان نه نیروی سیاسی مستقلی با مطالبات و برنامه مشخص ؛ هستند و
نه دارای مرزهای سیاسی مشخص با رژیم میباشند ؛ بلکه نیروئی مکملِ رژیم
میباشند که همواره و در لحظه های ضروری ؛ تابع منافع رژیم و بر اساس حفظ
چهار چوبهای نظام حاکم ؛ تصمیم میگیرند . برای مثال در این انتخابات ؛ محمد
خاتمی لیدر و رهبر اصلاح طلبان ؛ بدون رضایت و اجازه ولی فقیه برای ریاست
جمهوری کاندید نمیشود ؛ چرا که میترسد رژیم او را رد صلاحیت کند و رد
صلاحیت او باعث شود مردم و مخالفین دست به اعتراضات گسترده بزنند و منافع
رژیم به خطر بیافتد .
2 ) اصلاح طلبان که می ترسیدند با کاندیدای خود ــ محمد خاتمی ــ پا بعرصه
انتخابات بگذارند ؛ بعد از رد صلاحیت رفسنجانی ــ کاندیدای حداکثری آنان ــ
توسط شورای نگهبان ؛ بیکار ننشسته و تمام عیار به حمایت از حسن روحانی
پرداختند ؛ کاندیدائی که نه تنها با آنها هیچ وجه اشتراکی ندارد بلکه بر
خلاف آنان ؛ به گشایش سیاسی و فضای باز در عرصه جامعه اعتقادی ندارد .
حسن روحانی همانطور که در قلع و قم دانشجویان در تیر ماه 78 ــ در جریان
قیام دانشجویان ــ نشان داد ؛ میانه خوبی با گشایش سیاسی و فعالیتهای
آزادیخواهانه دانشجوئی ندارد . خلاصه اینکه چون خط قرمز اصلاح طلبان حفظ
این نظام دینی میباشد . همانطور که به کرات دیده شده است ؛ در چهار چوبِ
اصلاحات مورد نظر آقایان ؛ هر نوع عقب نشینی بسمت ولی فقیه و کوتاه آمدن و
مماشات با او ؛ مجاز و موجه است .
3 ) از آنجا که توسل به شخصیتها و افراد وابسته بهمین نظام برای این جریان
ــ اصلاح طلبی ــ یک پرنسیب است ؛ براحتی همه خواسته ها و شروطی را که خود
ــ ماهها قبل از شروع انتخاب ــ بعنوان پیش شرطِ شرکت در انتخابات تعیین
کرده بودند را ؛ زیر پا گذاشته و بدون اجابت حتی یکی از آن شروط ؛ در
انتخاباتی شرکت کردند که نسبت به انتخابات ریاست جمهوری 76 ــ که محمد
خاتمی بعنوان رئیس جمهور برگزیده شد ــ یک عقب گرد اساسی میباشد .
در انتخابات ریاست جمهوری 76 ؛ مردم ــ و بخصوص جوانان و دانشجویان که گول
وعده های اصلاحی را خورده بودند ــ و اصلاح طلبان با انتخاب محمد خاتمی ؛
بطور واقعی به ولی فقیه " نه " گفتند در حالیکه در این انتخابات ؛ با تشویق
و تبلیغات اصلاح طلبان ؛ مردم به نماینده آشکار و پنهان ولی فقیه ؛ کسی که
در 34 سال حاکمیت این رژیم همواره با ارگانهای امنیتی و نظامی همکاری داشته
است ــ حسن روحانی ــ رأی دادند .
نقشی که محمد خاتمی در سخنرانی خود در شهر یزد بآن اذعان نمود : اکثریت
مردم قصد تحریم انتخابات را داشتند که با تشویق و حضور اصلاح طلبان نظر
آنها تغییر یافت .
اگر چه اصلاح طلبان با پشت کردن به جنبش اعتراضی مردم و مخالفینِ شرکت در
انتخابات و با نزدیکی به هاشمی رفسنجانی و بعد شیخ حسن روحانی توانسته اند
تا حدودی راه خود برای نزدیکی به ولی فقیه و قدرت را هموار نمایند . اما
این کرنش در برابر ولی فقیهِ جنایت پیشه و این بی مرزی سیاسی ؛ با ریزش
اعتمادها و توهمات نسبت به روحانی ــ که با حمایت آشکار آنها بقدرت رسیده
است ــ ؛ در آینده نزدیک ؛ آثار زیانبار خود را قبل از همه بصورت فاصله
گیری مردم از اصلاح طلبان و بروز شکاف و اختلاف در میان آنها نشان خواهد
داد . بعلاوه ؛ پیامدهای زیانبار این رویکرد ؛ وسیع و گسترده است که به
پاره از آنها اشاره می شود .
یکم ــ پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری که با همکاری و مشارکت
گسترده اصلاح طلبان در داخل و خارج میسر شد ؛ توپ تغییر و اصلاح امور را به
زمین اصلاح طلبان پرتاب کرده است . بر خلاف گذشته که مردم ؛ خامنه ای را
مسئول اصلی نا کار آمدیها و شکست ها میدانستند . از این ببعد مردم مسبب
اصلی را کسانی خواهند دانست که روحانی را کاندید کرده اند ؛ باو رأی داده
اند و رئیس جمهورش کرده اند .
یعنی ولی فقیه به سایه میرود و موقتا" از تیر رس خشم و تنفر مردم در امان
خواهد بود . بنابراین اصلاح طلبان در آینده ای که چندان هم دور نخواهد بود
ــ و بعد از فروریختن دیواره توهمی که آنان در رابطه با حسن روحانی بنا
کرده اند ــ باید پاسخگوی روی کار آوردن حسن روحانی باشند . ولو اینکه از
همان اول خاتمی گفته باشد : نمیتوان از رئیس جمهور انتظار داشت که مقابل
نظام بایستد . و یا زندانیان و دیگر کنشگرانِ سیاسیِ اصلاح طلب ــ دار و
دسته زندانیانِ اصلاح طلب به رهبری تاج زاده ــ ؛ از مردم در خواست کرده
باشند که در طرح بعضی خواسته ها و از جمله آزادی زندانیان سیاسی شتاب نکنند
و به رئیس جمهور جدید وقت بیشتری بدهند ؛ چیزی از نارضایتی مردم از اصلاح
طلبان کاسته نخواهد شد .
دوم ــ اصلاح طلبان با قالب کردن یک شیخ امنیتی ــ حسن روحانی ــ بعنوان
اصلاح طلب و معتدل ؛ علاوه بر اینکه عملا" هویت اصلاح طلبی خود را نفی و
انکار نمودند ؛ بار دیگر به این توهم دامن زدند که گویا بدون نیاز به
دگرگونی و تغییر بنیادی در ساختار نظام و با تغییراتی جزئی و یا با تغییر
بعضی چهره ها ــ حتی شخصی مانند حسن روحانی ــ هم میتوان باوضاع سر و سامان
داد . بهمین خاطر است که ؛ بعد از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ؛ اصلاح
طلبان از نیروها انقلابی و سرنگونی طلبان ؛ طلبکار شده و مدعی اند ؛ که
دیدید سرانجام راهکار اصلاح طلبی در ایران پیروز شد .
محمد خاتمی با استقبال از پیروزی حسن روحانی ؛ بعد از انتخابات گفت :
....... آنچه در وجدان جامعه بود ؛ اینکه وضع موجود قابل قبول نیست و باید
عوض شود . راهکار ها هم راهکارهای مدنی و اصلاح طلبانه است و نه بر
اندازانه .
سوم ــ تزلزل در اردوگاه سرنگونی طلبان :
با انتخاب حسن روحانی متأسفانه در میان طیفی از نیروهای سرنگونی طلب ــ در
درجه اول بخاطر بی مایگی و بریدگی این نیروها و بعد بدلیل توهماتی که
بوسیله اصلاح طلبان پراکنده میشود ــ که از قدیمتر هم به اصلاح طلبان
دلبستگی و وابستگی داشته اند ــ مانند دوران رئیس جمهور شدن خاتمی در سال
76 ــ ؛ بتدریج زمزمه گشایش فضای سیاسی در ایران قوت گرفته است و عده ای از
آنان سناریوی " خاتمی بازی " ده سال پیش را به جریان انداخته اند . اگر چه
تجربه خاتمی را که بسیار بیشتر از روحانی اصلاح طلب است پیش رو دارند و
بآنها ثابت شده است که جز با عبور از سد استبداد دینی و سرنگونی نظام
آخوندی مردم ایران به فضای باز سیاسی نمی رسند .
چهارم ــ مشروعیت بخشی به نظام :
حمایت و تبلیغات اصلاح طلبان در داخل و خارج کشور و همچنین بخش کوچکی از
اپوزیسیونِ خارج کشوری ؛ از انتخابات رژیم و پشتیبانی و استقبال از پیروزی
حسن روحانی که کاندید خاتمی و رفسنجانی هم بود ؛ موقتا" و در کوتاه مدت
زمینه های مشروعیت بخشی به نظام و نگاه مثبت جهان غرب نسبت به رژیم را ؛
بدنبال داشته است . همچنین به رژیم منفور آخوندی کمک کرده است که تا حدودی
بتواند به لحاظ روانی طرفداران جنبش اعتراضی مردم ــ معروف به جنبش سبز ــ
را علیرغم تمام تلخی ها و مرارتهائی که دیده اند ؛ به آرامشی کاذب برساند و
ضمن ارضاء نسبی ؛ انگیزه های اعتراضی و مخالفت با رژیم آنها را به تحلیل
برد .
حمیدرضا مقدم فر معاون فرهنگی سپاه : فرآیند قانونگرائی در این انتخابات به
نحوی طی شد که زخم های چهار سال ــ دوران قیام اعتراضی به نتایج انتخابات
در سال 88 ــ پیش را هم درمان کرد .
پنجم ــ تدارک اعلامِ پایان جنبش سبز :
با اعلام پیروزی حسن روحانی ؛ اصلاح طلبان مردم را به خیابانها کشاندند و
برای مشروعیت بخشی به پیروزی حسن روحانی در این انتخابات ؛ ضمن شادی و
اظهار رضایت از نتیجه این انتخابات ؛ با بازتاب وارونه ای از واقعیتِ این
انتخابات و با اتلاق " بهار آزادی " به انتخاباتی دست چین شده ؛ آن را یک
پیروزی بزرگ برای مردم معرفی کردند .
اصلاح طلبان با سر دادن شعارهای " بنفش ایم بنفش ایم همان جنبش سبزیم " و
یا شعار " سهرابیم ؛ ندائیم ما همه یک صدائیم " و ..... و با این همانی
کردن این نمایش انتخاباتی با اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری در
خرداد 88 و پیوند دادن دروغین نتیجه این انتخابات با جنبش غرور آفرین مردم
معروف به جنبش سبز و با القای کاذب اینکه ؛ مردم و مخالفین رژیم با پیروزی
حسن روحانی ؛ رأی خود را پس گرفته اند ؛ در تدارک زمینه چینی برای پایان
دادن به جنبش اعتراضی مردم بودند و هستند .
ج ــ باند ولی فقیه و حسن روحانی :
در شرایطی که انتظار یک تحول جدی و تغییری بزرگ در ایران حتمی بنظر می رسید
و در حالیکه بسیاری از آگاهان و تحلیلگران سیاسیِ اوضاع ایران برگزاری یک
انتخابات پر درد و سر را برای رژیم ؛ پیش بینی میکردند . و حتی بسیاری از
مقامات و سر دمدارانِ خود رژیم ؛ وقوع خطرات و حوادث خطر آفرین در جریان
انتخابات را حتمی میدانستند و بسیاری از آنان ؛ و از جمله احمد خاتمی عضو
هیئت رئیسه " مجلس خبرگان " قافیه را باخته و امیدواری چندانی به ادامه
حکومت نداشتند . و در آستانه انتخابات گفته بود : نظام جمهوری اسلامی با
وجود تمام مشکلات در آستانه سقوط نیست و ..... . متأسفانه هیچ اتفاق ویژه
ای صورت نگرفت و انتخابات آنگونه که رژیم آرزو میکرد در آرامش و استقبال
نسبی مردم بپایان رسید .
باید بی کم و کاست اقرار نمود که ؛ رژیم چالشی بزرگ و یک خطر جدی که
میتوانست او را با خطر سقوط و سرنگونی مواجه سازد را ؛ با آرامش کامل و با
خاطری آسوده پشت سر گذاشته است . بنابراین میتوان گفت این انتخابات ؛
انتخاباتی بود که ولی فقیه آرزو میکرد. علی لاریجانی رئیس مجلس رژیم هم بعد
از پایان انتخابات گفته بود : این انتخاباتی بود که رهبر میخواست .
اصلا" یهمین خاطر در این انتخابات ؛ هم هنگام برگزاری آن و هم موقع شادی و
شادمانی مردم در خیابانها ــ پس از پایان انتخابات ــ از حمله و هجوم اوباشِ
لباس شخصی و نیروی نظامی و دستگیری و ضرب و جرح مردم ؛ خبری نبود . یعنی
ولی فقیه بر خلاف انتخابات گذشته که دستور سرکوب و قلع و قمعِ معترضین جنبش
سبز را صادر کرد . این بار خود سوار بر جنبش " بنفش " شد و اعتراضات و
مخالفت ها را به رضایت و شادی بدل کرد .
یعنی اگر چه در این نمایشِ مسخرهِ انتخاباتی ؛ ولی فقیه و حکومتگران بیش از
هر زمانی بی اعتباری و نفرت مردم از خود و باند مسلط را ــ با رأی مردم به
حسن روحانی ــ به عیان دیدند و ضعف و آسیب پذیری این رژیم ضد تاریخی
برایشان آشکار گردید . و اگر چه این نمایش قلابی نشان داد که قدرت حاکم بر
کشور و در رأس آن ولی فقیه از هیچ مشروعیتِ دمکراتیک و پشتیبانیِ مردمی
برخوردار نیست . و اگر چه لشگر شکست خورده اصولگرایان ؛ ولی فقیه و دار و
دسته اش در خشم و تنفر مردم تار و مار شدند و بشدت روحیه خود را از دست
دادند . و اگر چه بازندگان تحقیر شده اصولگرا ــ شخصیت ها و مقامات ــ یکی
بعد از دیگری برای ابراز تبریک و تهنیت به منتخبِ پیروزِ جناحِ مخالف از
همدیگر سبقت گرفتند .
با تمام اینها و حتی بیشتر از اینها ؛ باز هم ولی فقیه بسیار خوشحال است که
؛ این انتخابات ــ که بقول او همواره یک چالش امنیتی برای رژیم بوده است ــ
نه تنها هستی و نیستی اش را بر باد نداده بلکه بی خطری جدی و بدون هر گونه
تلفاتی به خیر و خوشی پشت سر گذاشته شده است و آنها هنوز در قدرت هستند .
همچنین خوشحال است که ؛ رئیس جمهور جدید نسبت به ولی فقیه ی که اجازه داده
است اسم او از صندوق های رأی بیرون بیاید ؛ قدر دادن و سپاسگزار است .
بنابراین علیرغم تبدیل شدن صحنه انتخابات ریاست جمهوری به نمایش منفوریت و
بیزاری مردم ایران از ولی فقیه و دیگر جنایتکاران حاکم بر کشور و علیرغم
پیروزی های دیگری که نصیب مردم شده و در ادامه مقاله توضیح خواهم داد . تا
اینجا ولی فقیه و دیگر سردمداران پلید این رژیم موقتا" از این چالش .....
جان سالم بدر برده اند . و در واقع برنده اصلی کوتاه مدت این انتخابات ولی
فقیه بوده است . بی جهت نیست که با پایان این انتخابات ولی فقیهِ رژیم نفس
راحتی کشیده و آن را " باطل السحر بافته ها و گزافه های " دشمنان نامید
بهر حال پیروزی شیخ حسن روحانی در این انتخابات در واقع پیروزی مقطعی ولی
فقیه این نظام بود و مردم و جوانان کشور هم متأسفانه این پیروزی را جشن
گرفتند .اما چرا ولی فقیه برنده مقطعی این انتخابات بوده است :
1 ) خامنه ای که هر انتخاباتی را یک چالش امنیتی برای نظام میدانست ؛ پیروز
است زیرا در حالیکه بهائی نپرداخته است ؛ از این چالش پر خطر به سلامتی
جسته و خلاصی یافته است . و این در حالی بوده است که انتخابات رژیم در سخت
ترین شرایط در حالی بر گزار شده است که ؛ رژیم از حداقلهای ثبات سیاسی و
اقتصادی و همچنین مشروعیت سیاسیِ لازمِ داخلی و بین المللی برای ادامه
حکومت ؛ برخوردار نبوده است .
2 ) با ورود رفسنجانی و خاتمی در حمایت از روحانی تنور انتخابات گرم شده و
شور و شوق شرکت در انتخابات در میان مردم بالا گرفت و در صد بیشتری از مردم
برای رأی به روحانی ــ کاندیدای " بد " ــ بپای صندوق های رأی رفتند و تا
حدودی " حماسه سیاسی " مورد نظر ولی فقیه محقق شد . ضمن آنکه نارضایتی و
اعتراضات مردم هم مهار و کنترل گردید . و این آن چیزی بود که ولی فقیه سخت
بدان نیازمند بود . وی با نشان دادن صفهای نسبتا" طولانی رأی ؛ توانست تا
حدودی ؛ مشروعیت و آبروی ریخته شده در جریان قیام 88 را بازسازی نماید . و
همچنین در مقابل جهانیان هم ؛ ادعا کند که نظامِ دینیِ تحت امرش از
پشتیبانی و حمایت مردمی برخوردار است .
3 ) مهمتر اینکه ؛ خامنه ای در حالی این پیروزیها را کسب میکرد که کاندید
مورد نظر خود ــ کاندیدی که برای چرخش و ریل عوض کردن بدان نیاز داشت ــ را
نیز با دست و نام دیگران از صندوق های رأی بیرون کشید . روحانی کاندید
مطلوب ولی فقیه بود برای مواجه با بحرانهای گریبانگیر کشور . در واقع
روحانی پاسخ ولی فقیه بود برای کاستن از فشارِ مشکلات اقتصادی و سیاسی ؛
همچنین همگامی با جامعه جهانی و تنش زدائی منطقه ای و بین المللی رابطه با
غرب و مهمتر ؛ واسطه و محلل برای حل اختلافات ما بین ولی فقیه با رفسنجانی
و اصلاح طلبان
باهنر نایب رئیس مجلس : روحانی آدمی نیست که از سیاستهای کلی نظام تخطی و
عدول کند و نباید در این زمینه نگران بود . چرا که او کسی نیست که بدنبال
این بحث ها و مسایل باشد .
اکنون که بازی انتخابات در ایران بپایان رسیده است ؛ خامنه ای تلاش خواهد
کرد دولتی ظاهرا" فرا جناحی ( از جناحهای مختلف درونی نظام ) را روی کار
بیاورد . که باند خودش ــ اصولگرایان ــ دست بالا را داشته باشند و این
دولت ؛ هژمونی او را اِعمال نماید . یعنی دولتی ظاهرا" دوگانه ( اصولگرا ــ
اصلاح طلب ) اما تک صدائی و زیر سلطه ولی فقیه .
بروجردی رئیس کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس ضمن اشاره به مجلس بعنوان
یکی از ابزار ولی فقیه برای کنترل دولت گفت : ولی فقیه با اختیارات شان
اجازه نخواهند داد سازش بر سیاستهای کشور حاکم شود .
اما روی دیگر این سکهِ پیروزیِ ولی فقیه ؛ شکست و بن بستهائی است که وی در
دوران ریاست جمهوری حسن روحانی با آن مواجه است . یعنی ولی فقیه در پیروزی
هایش نیز باد میکارد و توفان درو می کند ؛ طوفان خشم مردم . در ادامه مقاله
بآن خواهم پرداخت .......... ادامه دارد
arezo1953@yahoo.de
24.07.2013
http://www.tipf.info/jarage,eslahat,3.htm
http://www.tipf.info/jarage,eslahat.htm
http://www.azadi-b.com/G/2013/06/post.html
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|