مقاله

 

 

 

مصطفی صابر: کابوس "روز کارگر"


این هفته از خامنه ای تا رفسنجانی و تا میرحسین موسوی همه بنوعی مشغول " قشر عزیز" کارگر و معلم بودند. اولی به بهانه "دیدار با کارگران نمونه کشور" به موضوع پرداخت، دومی در ملاقات با سران "خانه کارگر" باد به غبغب انداخت، و سومی کارشده ترین پیام ویدئویی اش را به مناسبت "روز کارگر و روز معلم" صادر کرد!
بعد از سخنرانی مشهور خمینی که گفت "خداوند باریتعالی خودش هم کارگر است"، تلاش های فوق شاید از کم نظیرترین نمایشات تکریم و تعظیم سران جمهوری اسلامی در برابر کارگر بود.

خامنه ای گفت کارگران عزیز همیشه مخلص اسلام و نظام هستند و مشکل شان هم این است که اصل 44 قانون اساسی خوب اجرا نمی شود که انشاء الله در سال "همت مضاعف و تلاش مضاعف" این مشکل هم رفع میشود! رفسنجانی هم کم و بیش همین ها را گفت و باز تکرار کرد که 30 سال است کمونیست ها میخواهند کارگران را از راه بدر کنند و موفق نمی شوند و کمی مسئولین را پند و اندرز داد که به مشکلات کارگران برسند و هوای "خانه کارگر" را داشته باشند. موسوی هم با اندکی پیچ و خم همین مضمون را گفت: مشکل کارگران و معلمان مشکل همه ملت است چرا که آزادی و عدالت و توسعه میخواهند؛ اما راه تحقق این خواسته ها این است که کارگران و معلمان عزیز به جناب موسوی بپیوندند تا برایشان قانون اساسی جمهوری اسلامی را تمام و کمال اجرا کند و همه مشکلات انشاء الله حل شود!
حرفهایشان شباهت خیره کننده داشت. این اتفاقی نبود. ولی نکته مهم چیز دیگری است.

چند کشور در جهان سراغ دارید که سران آن از حاکم و مغضوب و از صدر تا ذیل در آستانه روز جهانی کارگر چنین مجیز این "قشر عزیز" را بگویند؟ چند کشور را سراغ دارید که سران آن هر سال در روز کارگر خوشحال باشند که یکسال دیگر هم کمونیست ها نتوانستند کارگران را متحد و متشکل کنند و در نتیجه حضرات توانستند بر سر قدرت بمانند؟ چند کشور را سراغ دارید که مدتها قبل از اول مه، روز جهانی کارگر، پلیس چنین سراسیمه و وحشیانه به فعالین و رهبران کارگری هجوم ببرد، آنها را احضار و تهدید کند، به زندان بیاندازد، پاپوش درست کند، شلاق بزند و خلاصه همه هنرش را بکار گیرد تا مبادا یک مراسم اول مه برگزار شود؟ اینهمه مجیز گویی از "قشر عزیز کارگر" از یکطرف و آنهمه ترس و وحشت و اضطراب از "روز کارگر" از سوی دیگر دلیلش چیست؟
و موضوع فقط به حکومت بر سر کار بورژوازی محدود نیست. اپوزیسیون بورژوایی هم باید کلی حواس اش به کارگر و "روز کارگر" باشد. برای مثال به تبلیغات وی او ای و بی بی سی دقت کنید...

این وحشت آمیخته به احترام که طبقه کارگر نزد سران جمهوری اسلامی و کل بورژوازی ایران می آفریند را ما اساسا مدیون انقلاب 57 و نقشی که کارگران در سرنگونی رژیم شاه داشتند، هستیم. وقتی که شاه به آخرین حربه اش یعنی حکومت نظامی روی آورد، این کارگران بودند که با سلاح اعتصابات سراسری کمر رژیم شاه را شکستند. این در خاطره طبقه کارگر و جامعه ایران حک شده است. اما امسال دلایل خاصی این وحشت آمیخته با احترام را بتوان دو میرساند

.
اینک در دل یک انقلاب دیگر، که به مراتب شفاف تر و عمیق تر به خواستهای اساسی و انسانی طبقه کارگر تکیه دارد، نگرانی از نقش سیاسی که طبقه کارگر میتواند ایفاء کند، بمراتب بیشتر هم هست. چرا که به دلائل متعدد دوره در ماه کردن خمینی و رهبر تراشی برای انقلاب و بعد سرکوب انقلاب بنام انقلاب، گذشته است. اینبار طبقه کارگر نه فقط میتواند مثل دوره شاه "ستون فقرات" انقلاب در ساقط کردن حکومت وقت باشد، بلکه میتواند و ضروری است فراتر برود و به رهبر سیاسی جامعه و مردم تبدیل شود و انقلاب را تا به آخر به پیش براند و به پیروزی برساند. یعنی در پیشاپیش مردم انقلاب کننده حکومت انسانی اش را شکل بدهد و جامعه نوینی بسازد. یعنی همان کابوسی که هر سال رفسنجانی میگوید و آیت الکرسی میخواند و دور سر خود و طبقه اش فوت میکند، حالا بیش از هروقت دیگر میتواند به واقعیت تبدیل شود. اهمیت سیاسی بی سابقه ای که اول ماه مه تا همینجا پیدا کرده نشانه دیگری است که جامعه ایران در این مسیر گام برمیدارد.

 (30 آپریل 2010/ 10 اردیبهشت 1389)
 

 

_______________________________________________________

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد