تاریخ انتشار: 11.12.2013
گنجی،کبوترِ جَلدِ نظام!
محمّد هادی

آخوندها همانگونه که در برابر بسیاری از نهاد های اجتماعی-مانند
شهربانی و ارتش- معادل و نوع باب طبعِ خود-یعنی بسیج و سپاه-را
درست کردند در زمینه سیاسی و برای روزهای مبادا و بحراتی نیز نوعی
اپوزیسیون های وابسته و خودمانی را درست کردند که نیروهای رانده
شده و فراری از آخوندها، گُم و گور نشده و نهایتاً در چاله و چوله
های اپوزیسیون خودی بیافتند! در ادامه همین سیاست بود که رژیم-برای
مقابله و ایجاد نفاق و مزاحمت برای اپوزیسیون جدیِ خود در خارج-
بعد ها دست به صادرات اپوزیسیون زد و اینگونه بود که ناگهان سر و
کلۀ بسیاری از اپوزیسیون های صادراتی رژیم تحت پوششهای مختلف در
اروپا و آمریکا پیدا شد در این میان حضور اکبر گنجی در آمریکا
بدلایل مختلف با جار و جنجال و سرو صدای زیادی همراه بود.
روند موضع گیری و برخورد گنجی در چندین سال گذشته شبیه کبوتر جلدی
بوده که علیرغم پرواز و پرسه در آسمان بی در و پیکر خارج و بازی یک
دل و دو دلبر با رژیم و نیروهای مخالف نهایتاً و در نقاط تعیین
کننده-بدلیل همخوانی و همذاتی با رژیم -نمیتواند دل و قلم از گنبد
و بارگاه و جاذبۀ رژیم جنایتکار آخوندها بریده و به هر بهانه
ای-مستقیم و غیر مستقیم- به بزک و آرایش چهرۀ زشت و چندش آور رژیم
نپردازد! گنجی بمثابۀ نمک پروردۀ آخوندها گویی چاقویی است که
نمیتواند دستۀ خود را ببُرد ولی در عوض و در هر فرصت از زخمی و
مجروح نمودن نیروهای اپوزیسیون جدی و واقعی ابایی ندارد!
از زمان حضور در خارج، از باغ و آکادمی اکبر گنجی هر دم گلُی
پژمرده و مسموم میرسد گاهی از بیخ و بن منکر وجود نیروهای
اپوزیسیون در خارج میشود! زمانی با طرح من در آوری "رژیم سلطانیِ"
خود میکوشد عبای فاشیستی و خون آلود آخوندها را غسل بدهد! در دوران
هشت سال حکومت جمهوری خواهان و با بزرگ نمودن خطر حملۀ احتمالی
آمریکا به ایران، گنجی کوشید خطر واقعی ادامۀ حکومت آخوندها را تحت
الشعاع قرار داده و به مردم ایران هشدار دهد که قدر رژیم را بدانید
که در فردای حملۀ آمریکا و سرنگونی آخوندها پشیمان شده و حسرت همین
رژیم را خواهید خورد! گنجی در ادامه خوشرقصی های خود اخیراً و در
رد سخنرانی دکتر نیکفر در سالروز قتل عام 67 –مبنی بر " رژیم کشتار"
نامیدن آخوندها- به پامنبری برخی از همپالکی های خود، بالای منبر
رفته تا با تلاشی به اصطلاح تئوریک و با بافتن زمین و آسمان ثابت
کند که رژیمِ رکورد دار اعدام و شکنجه و نقض حقوق بشر در دنیا، اهل
کشتار و وحشی گری-در حدی که مخالفین میگویند- نیست! البته جای تعجب
چندانی در سینه چاک دادن گنجی و امثال او برای پابرجایی رژیم نیست
زیرا شرط اولیه و موجودیت سیاسی-اجتماعی گنجی و امثالهم-در سیمای
منقدین دینی نظام- همواره وابسته به لزوم وجود آخوندها میباشد والا
در فردای نبود رژیم، حنای گنجی و سروش و دیگر روشنفکران دینی در
برابر حکومتی سکولار و مدرن، جاذبه و رنگ و بو ئی نخواهد داشت! و
ای بسا در فردای آزادی ایران و در برابر ملّت بایستی جوابگوی نقش و
مسئولیت خود نظام آخوندها نیز باشند!
مجموعۀ برخورد و مواضع گنجی در برابر رژیم و نیروهای اپوزیسیون در
خارج- بعد از خروج سئوال برانگیز او از ایران-به نظر میرسد بیشتر
پروژه ای است دست ساز رژیم و در خدمت سرویس دهی به کل نظام! اینکه
چقدر خود گنجی به وجود ارکستری که به ساز آن مشغول خوشرقصی برای
رژیم میباشد آگاه، نیمه آگاه و یا کاملاً ناآگاه هست یا نه! فرع بر
نتایج عملی قضیه میباشد! هر چند در بسیاری مواقع، بیخبری بازیگر از
عرض و طول سناریوی در حال اجرا، بسهم خود بر طبیعی و عادی به نظر
رسیدن نمایش اضافه و در نتیجه شانس موفقیت پروژه را بیشتر میکند!
گنجی و امثالهم در صورت ادامۀ وضعیت و مواضع فعلی خود و با گره زدن
سرنوشت خود با آخوندها نهایتاً سرنوشتی جدا از سرنوشت ننگین و خفت
آور آخوندها نخواهند داشت! البته در بررسی و پرداختن به گنجی و
نمونه های مانند او بایستی به قد و وزن و سهم آنها در ماندگاری
رژیم توجه و تاکید داشت پروژه حفظِ رژیم پوست کلفت آخوندها، بیش از
هر چیز مانند ارکستر سمفونی بزرگی است که در آن صد ها نوازندۀ بزرگ
و کوچک، خارجی و داخلی مشغول انجام وظیفه و نواختن میباشند و در
اینجا گنجی بعنوان یکی از کوچک نوازندگانی است که به سهم و قدم و
قلم خود در برقراری نظام جهل و جنایت آخوندها در تلاش میباشد
بعبارت دیگر اینگونه نیست که اگر گنجی چنان و چنان نمیکرد و بیشتر
در خط و سمت مردم حرکت میکرد الساعه رژیم ساقط و در زباله دان
تاریخ افتاده بود!
در رابطه با حیله و نیرنگهای رنگارنگ رژیم در پروژه های سرکاری و
سرگرم کننده و ردگم کنی، نبایستی گول ژست های مثلاً دموکراتیک رژیم
در میدان دادن به برخی مخالفت خوانی های خودی و یا نامه نگاریهایی
از نوع نوری زاده در بیرون و یا سلسه تحلیهای تاج زاده از داخل
زندان را خورد! محک اصلی و طلایی این است که رژیم اگر در هر موردی
اشتباه محاسبه و یا سهل انکاری کند، بسیار بعید است که در کادر
سیاستهای کلان خود در حفظ نظام، اشتباه و یا به گُدار به آب بزند!
رژیم در مسیر حفظ نظام-که از نان و نماز برای آخوندها واجب تر است-
از سکته دادن فرزند امام گرفته تا رسوا کردن ستون نظام- رفسنجانی-
و حبس خانگی نخست وزیر امام و . . .، کوچکترین تردید و شرم و رحم
ندارد! حرکات بظاهر ضد رژیم و مخالف خوانی های خودیها را، بایستی
در همخوانی با دیگر سیاستها و مجموعۀ حرکات رژیم دید نه فقط فی
المثل در آزاد گذاشتن نوری زاده در نامه نگاری به رهبر! بگذریم که
حتی اینگونه نامه نوشتن ها-جدا از ایجاد گرد و خاک در صحنۀ واقعی
مبارزه با رژیم-میتواند در خدمت توهم پراکنی در این مورد باشد که
گویی خامنه ای از عمق فجایعی که در بیخ گوشش در تهران میگذرد خبر
ندارد و اطرافیان در بیت رهبری نمیگذارند اخبار واقعی بگوش آقا
برسد! در اینگونه موارد ای بسا رژیم با چرتکۀ خاص خود است که به
سبک و سنگین نمودن و محاسبۀ سود و زیان تاکتیکهای خود میپردازد! دو
دو تا چهار تای رژیم در جدول ضرب آخوندها، لزوماً همانی نیست که در
بیرون از رژیم و در جدول ضرب اپوزیسیون، مساوی چهار است! بهمین
دلایل است که مثلاً از زیدآبادیِ تن به مصاحبه و سازش نداده از
فردای دستگیری در انتخابات سال 88، کوچکترین خبر و اثری نیست ولی
در عوض مصطفی تاج زاده میتواند از داخل شکنجه گاه اوین به خامنه ای
نامۀ سرگشاده بنویسد و از داخل سلول، مسائل انتخابات را تحلیل و
تفسیر کند! در حالیکه موسوی در بیرون از زندان چنین اجازه ای را
ندارد!
تمام تلاش شبانه روزی رژیم در برخورد با مخالفان واقعی و مردم جان
به لب رسیدۀ ایران این است که با درس گیری از سرنگونی رژیم شاه،
اشتباه بزرگ و غیر قابل جبران و برگشت ناپذیر نکند! زیرا خود بهتر
از هر کس میداند که میلیونها جوان و زنان و مردان ایرانی تشنه به
خون آخوندها، بیصبرانه در انتظار لحظۀ موعود و رویارویی نهایی
میباشند! روزی که دیر یا زود ولی بیشک فرا خواهد رسید!
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|