تاریخ انتشار :28.08.2019
کَلَک مرغابی و سیاست آن ـ
حمید محبی

کلکِ مرغابی.
مرغابیِ کلک.
یک مرغابی که کلک میزند.
یک مرغابی که با او کلک میزنند.
کلک مرغابی چیست؟
همه، این واژه را میدانند.
گمان میکنند که میدانند.
بسیار بکار میبرند.
بسیاری نمیدانند.
اما باز هم بکار میبرند.
بپرسید:
کلک مرغابی چیست؟
مرغابی چه ربطی به کلک دارد؟
آنگاه خواهید دانست، میداند یا نمیداند.
چگونه مرغابی کلک میزند؟
مرغابی خود کلک نمیزند.
چگونه با مرغابی کلک میزنند؟
اینرا کلک زن، میداند.
اینرا شمالیهایی که مرغابی شکار میکنند خوب میدانند.
چگونه؟
در فصل مهاجرت مرغابیها، این پرندگان از سرزمینهای سرد شده به
سرزمینهای گرم پناه میبرند تا از سرما در امان بمانند.
مسیر مهاجرت مرغابیها از فراز روستاهای شمال ایران میگذرد.
مرغابیها در همان مسیر شکار میشوند.
همچنان که مسیر مهاجرت ایرانیان از فراز روستاهای ترکیه میگذرد.
ایرانیان هم در همان مسیر شکار میشوند.
آنگاه که پرندگان مهاجر براه افتادند،
شکارچیان مرغابی نیز دست بکار میشوند.
ابتدا آبگیر بزرگی فراهم میکنند.
سپس تور بزرگی را بر یک چارچوب چوبی بزرگ میبندند.
این چارچوب تور را در کنار آبگیر میخوابانند.
انتهای چارچوب به یک رَسَن بلند بسته شده است.
آنگاه شکارچی کلبهی کوچک و کوتاهی میسازد و آنرا بخوبی با پوشش
گیاهی همان منطقه استتار میکند.
سر دیگر رَسَنی که به چارچوب بسته شده است در همان کلبه قرار دارد.
شکارچی در شبهای مهتابی، تعدادی مرغابی شکار شدهی قبلی یا اردک
اهلی را با خود به شکارگاه میبرد و در کلبهی استتار شده، با چای و
خوراکی به انتظار مینشیند.
همینکه پرندگان مهاجر در آسمان دیده شدند، او مرغابیهای خود را در
حالیکه یک پایشان به بند بلندی بسته شده است در آب رها میکند.
مرغابیهای در بند، در محدودهای که بند اجازه میدهد حرکت میکنند و
با دیدن همنوعان خود در آسمان به صدا میآیند.
شاید از شادی.
شاید به هوای درخواست کمک.
شاید برای دادن هشدار که پایین نیایید.
شاید به دلیلی دیگر.
اما بیگمان قصد آنان کلک زدن نیست.
مرغابیهای در پرواز، با شنیدن صدای همنوعان خود در آب، گمان میکنند
آنجا مکان مناسبی برای استراحت است و دوستان هم پروازشان پیشتر در
آنجا برای تازه کردن نفس فرود آمدهاند.
این اشتباه همان و فرود آمدن در کنار مرغان در بند، همان.
آنگاه که فرود آمدند، شکارچی رَسَن را خواهد کشید و تور را بر سر
آن پرندگان بینوا فرود خواهد آورد.
ادامهی داستان نیاز به گفتن ندارد.
آنان که میدانند، میدانند.
آنان که نمیدانند هم میتوانند، بدانند.
شاید هم هرگز ندانند.
این شیوه،
این کلک،
این حقه،
در سیاست کاربرد بسیار دارد.
در گسترهی سیاست،
تعدادی شکارچی میشوند.
تعدادی بیشتر، مرغابی.
و،
بسیاری شکار.
مانند همان مرغان مهاجر.
مانند همانها که در آرزوی رسیدن هستند.
همانها.
با همان کلک مرغابی.
با همان کلکی که همه، نام آنرا میدانند.
با همان کلکی که بسیاری تنها نام آنرا میدانند.
اما خودِ کلک را نمیدانند.
باز هم شکارچیها تعدادی را مرغابی خودی کردهاند.
تعدادی را اردک کردهاند.
تا بکار بگیرند.
تا پرندگان دیگر را شکار کنند.
شعار بر این اساس است:
غلط کردم گویی.
ابراز ندامت مردم ایران از دشمنی با مردم آمریکا.
ابراز پشیمانی مردم ایران از شعار بر علیه آمریکا، انگلستان و
اسرائیل.
توجه کنید، تنها این سه.
نه شعار مرگ بر منافق که دهها هزار تن از بهترین فرزندان ایرانزمین
با همین شعار اسیر و اعدام شدند.
( در اینجا اشارهی سخنم تنها به اسیران، اعدام شدگان و قتل عام
شدگان است. نه چیزی بیشتر.)
این یکی نه.
بسیاری شعارهای دیگر نه.
تا زاویه، با آنان که میدانید، زیاد نشود.
تا زاویه، با آنان که میشناسید، در حد مجاز باقی بماند.
چه ایدهای!
ولی،
مگر مردم ایران با مردم آمریکا دشمنی داشتند؟
شما چنین خبری دارید؟
مگر مردم آمریکا با مردم ایران دشمنی داشتند؟
به شما چنین اطلاع دادهاند؟
مگر ایرانیان در کمّیت صدها هزار نفری در آمریکا نیستند؟
چه کسی نمیداند، این سه شعار، تنها برای حقهبازی سیاسی ساخته شده
بودند؟
مردم آمریکا نمیدانند؟
ترامپ نمیداند؟
سازندگان شعارها نمیدانند؟
شما نمیدانید؟
مگر سازندگان همین شعارها و همان شعارها بارها نگفتهاند و
نمیگویند که منظور آنها دولتها هستند، نه ملتها.
مگر ردپای همان شعارسازها و همین شعارسازها را در آمریکا و کانادا
دیده نمیشود؟
مگر نمیبینید؟
پس دوستی چه کسی با چه کسی؟
مردم ایران با مردم آمریکا؟
یا دولت آخوندها با دولت آمریکا؟
هدف دوستی است؟
یا خریدن وقت؟
یا فراهم کردن زمینه برای کنار آمدن؟
یا بدر بردن یکی از زیر تیغ؟
دوستی آٰری،
ولی،
مگر کلک مرغابی، نشانهی دوستی است؟
ترامپ به چه زبانی بگوید که خواستار براندازی آخوندها نیست.
به چه زبانی بگوید که تنها قصد تمشیت یا به راه آوردن آنها را دارد.
به چه زبانی بگوید که اگر کنار بیایند و تعامل کنند خواستار دوستی
با آنهاست؟
شاید کم کاری از دونالد است که فارسی نمیداند و به انگلیسی
آمریکایی میگوید.
اگر چنین شود،
اگر کنار بیایند،
به نفع کیست؟
بقای بیشتر چه کسانی تأمین و تضمین خواهد شد؟
این طرح جدید را چه کسانی ساختهاند؟
چه کسانی در میان انداختهاند؟
همان نامه نویسی که سواد خواندن و نوشتن ندارد؟
یا نامه نویسان کنار عدالتخانهی آخوندی؟
چه کسی؟
نکند،
یادشان رفت بگویند، دوستی یواشکی.
این هم شیوهایست.
شاید مرغابی طعمه شده، نمیداند چه میکند.
شاید اردک طعمه شده، میداند چه میکند،
ولی،
کاری از دستش ساخته نیست.
انسانهای مرغابی شده میدانند؟
آدمهای اردک شده نمیدانند؟
نمیدانند؟
میدانند؟
میدانند اما مرغابی شکارچی هستند؟
میدانند اما اردک شدهاند؟
شکارچی،
مرغابی،
اردک،
شکار،
از کجای تاریخ آغاز کردند؟
هنوز ادامه دارد.
…………………..
اندکی پس از نوشتن این متن، دانالد ترامپ و امانوئل مکرون بدون
اطلاع ما و شما، در یک مصاحبهی مطبوعاتی مشترک بر صفحهی
تلویزیون ظاهر شدند.
هر که خواست دید.
آنکه نخواست ندید.
ماکرون از آماده شدن مقدمات ملاقات ترامپ با حسن فریدون ( روحانی )
خبر داد و ترامپ چنین گفت:
ایران آن کشور دو سال و نیم پیش یعنی هفتهی نخست ریاست جمهوری من
نیست……. ما بدنبال تغییر رهبری یا تغییراتی از این نوع در ایران
نیستم زیرا با این شیوه، کار پیش نمیرود.
خودتان بشنوید:
https://www.euronews.com/…/watch-live-trump-macron-wrap-up-…
بهداد محبی
29-08-2019
ــــــــــــــــــــــ
پانوشت:
کَلَک: حیله، فریب
رَسَن: ریسمان، طناب
بَند: ریسمانی که بر پای اسیران میبندند.
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|