تاریخ انتشار :26.03.2025

کاش من هم اورانیوم بودم

هادی خرسندی

کاسه خالی اش به کف ته صف
اینچنین ناله کرد مستضعف:

کاش من هم اورانیوم بودم
محترم قدر یک اتم بودم
تا حکومت مرا غنی میکرد
مثل مشکینی و کنی میکرد

کاش عمامه بر سرم بودی
سهمی از نفت کشورم بودی
آنچه حق من است نه، اندک
سهم قدری لواش یا سنگک

سهمی اندازه ی کف نانی
کمتر از حد درد درمانی
کاسه خالی اش به کف ته صف
آرزو کرد خسته مستضعف:

کاش من هم اورانیوم بودم
عشق آخوندهای قم بودم
گفت از دست خویش در خشم ام
شست پای ام هنوز در چشم ام

بیخودی رفتم و زدم فریاد
خط میدان فوزیه – شهیاد
خلق حاضر به صحنه ها بودم
بهترین پابرهنه ها بودم

وعده کفش داد رهبر من
برد اما کلاه از سر من
کاسه خالی اش به کف ته صف
چند تا نقطه گفت مستضعف!

.........................

حضرت علی و لزوم شکنجه!
 

روایت معروف مذهبی است که امام علی میخواهد سر عمرو را ببرد، او آب دهان به صورت حضرت میاندازد. علی کشتن او را برای زمانی عقب میاندازد و میگوید فعلا غضب دارم ...

علما علی را برای این کار تحسین میکنند. مولوی در این مورد علی را می ستاید: «از علی آموز اخلاص عمل!». مولانا شاید درست ندیده!
 

چون علی سر میبرید از خصم دین
کرد او تف بر امیرالمؤمنین
پس علی شمشیر خود کردی غلاف
مدتی از قتل او داد انصراف

«گشت حيران آن مبارز زين عمل*»
«وز نمود عفو و رحمت بي محل»
«گفت: بر من تيغ تيز افراشتي*»
«از چه افكندي مرا بگذاشتي؟»

گفت یارو یاعلی لفتش نده
گفت تف کردی به من، حالا بَده
کشتن اینجوری ات حیف است حیف
نِروِسم حالا، نخواهم کرد کیف

نیستم الانه توی مود خوب!
خود سرت را میبرم تنگ غروب
چند ساعت چونکه گشتی زجرکُش
گردنت را میزنم با حال خوش

چون گرفتی پاسخ تف کردنت
مثل دسته گل بِبُرم گردنت
هر که تف انداخت بر روی علی
شد شکنجه، کشته شد با معطلی!
 

* از مولوی.

________________________________________________________

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.