حماسه های خاموش در سرابی تاریخی10 اسلام دموکراتیک = دموکراسی اسلامی قسمت دهم
خط و شعار حداکثر تهاجم ، در زندان خمینی معنای آشکاری داشت. اینکه یک زندانی حتی اگر لازم باشد به خاطر یک شعار مرگ بر خمینی اعدام شود، از نظر عقیدتی کاملاٌ درست و مشروع است و آنان که کوتاه آمده اند و چنین نکرده اند خیانتکارند... همه زندانیان سیاسی که از زندان رژیم زنده بیرون آمدند و به مجاهدین پیوستند مورد پرسش قرار می گرفتند که چرا زنده بیرون آمدید و اعلام کنید که خیانت کرده اید! رژیم ولایت فقیه درنده است، وحشی است، هار است، خونخوار است و برای اثبات این همه ، مجاهدین نیاز به مدرک برای افشاگری داشتند و گفتند: "این ضرورت تاریخ و تکامل است. همان تکاملی که به اذن رهبر، سند حقانیت آن در دریایی از خون جوانان فقط باید در دستان رهبر عقیدتی قرار بگیرد". تئوری و شعار "خون بر شمشیر پیروز است" ستون فقرات پدیده ای به نام دین است. جذب نیرو برای مجاهدین به معنی جذب سرمایه (خون تازه) است و خون شهید تنها راه زنده ماندن تمامی اندیشه هایی است که حقانیت آنها به آسمان هفتم و بهشت متصل است! نسرین پارسیان این معنا را در چند جمله مختصر می کند: "تنها راندمان مثبت سازمان همین شهدا و عملیات آنهاست. پیش از آن که به دنبال رسیدن به اهداف تاکتیکی باشیم، باید به رمز سرپا ماندن این اندیشه فکر کنیم".....(یک حماقت بزرگ که ناشی از قدرت معنوی تاریخ دین بوده است. ) یکی از اعضا تعریف می کرد هنگامی که در بیابانها زیر موشک و بمباران بوده اند، صحنه نشستها و تحلیلها و شعارها همواره به یادم می آمد و اشگم در می آمد. او می گوید که من نگران صحنه جنگ نبودم. خبر سقوط صدام به جای رژیم ایران، 15 سال انتظار را مانند پتکی بر سرم کوبید و خیلی جاها اصلاٌ انگیزه تکان خوردن را هم نداشتم. پس از سقوط صدام، رهبر عقیدتی به غیبت کبری خزید، چون می دانست که باید توضیح دهد به چه حقی از اعتماد و خون و نفس و دیگران سو استفاده کرده است. به نام خدا و خلق و سرنگونی ؟ کدام سرنگونی ؟ با کدام استراتژی؟ ودر چه شرایطی از تاریخ سیاسی منطقه و جهان؟ با چه مجوزی هر دروغی را به نیروها و دیگران تحویل می دادند و یا هنگام جذب نیروها، صحنه رژه پیروزی در میدان آزادی را برایشان ترسیم می کردند؟ آیا این همه ، بهای رسیدن به حاکمیت سیاسی بود که در این سالها از خون و نفس دیگران باید می گرفتند؟ آن هم بدون هیچ نتیجه ای؟ حالا مسیر و راه تکامل توسط رهبر عقیدتی از کجا قرار است باز شود؟ شرم بر آنان باد که در کمال وقاحت، همیشه مقصر اصلی را برای سرنگون نشدن رژیم و به حاکمیت نرسیدن مسعود رجوی ، مردم ایران و نیروهای بدنه در مجاهدین معرفی می کردند. دیر زمانی است که بر اساس قانون "می توان و باید" ، هر کار و دروغ و روشی در دنیای مجاهدین مجاز و مشروع شده است. حرف از نتوانستن و نخواستن، جرم بود و هر گونه ابهام و سماجتی از سوی نیروها، عاقبت بدی به همراه داشت. با بر پا کردن نشستهای مختلف تشکیلاتی و برخوردهای فاشیستی، و سپس اگر نفرات منکوب نمی شدند، ابتدا فرد را به مدت 2 سال به سلول انفرادی قرارگاه اشرف (خروجی) می فرستادند و سپس تحویل زندان ابوغریب صدام، به مدت 8 سال داده می شدند تا صدام آنها را با رژیم معامله یا معاوضه کند. برای مقاومترین افراد هم 10 سال کافی بود تا خوب فکر کنند و دوباره به داخل تشکیلات مجاهدین بازگردند! و بعد هم مدعی بودند که نیروها با انقلاب ایدئولوژیک دوام می آورند! در یکی از نشستهای انقلاب ایدئولوژیک، یک عضو 5 ساله ی مجاهدین گفت: "من مطمئن نیستم که تا آخر عمر بتوانم در این مسیر بمانم. طی این 5 سال هم هنوز نتوانسته ام خانواده ام را فراموش کنم". مریم حسن زاده که مسول نشست بود گفت: " به زودی یک نشست بزرگ و عمومی از تمامی مجاهدین در سالن عمومی برگزار می شود و تو باید همین حرفها را در آنجا بگویی". طرف بی تجربه و کم سابقه نبود و معنای این حرف را می دانست و به خوبی آگاه بود که داستان نشست بزرگ در سالن عمومی به کجا ختم می شود. کمی فکر کرد و در کمتر از 30 ثانیه گفت: "اکنون مطمئن شدم و تا آخر زمان می مانم". و مجاهدین به این می گفتند انتخاب آزادانه و آگاهانه، که اعضا، روزانه باید بهای آن را میدادند. در چنین مواردی به ظاهر چماقی در کار نبود، فقط یادآوری می کردند که از معجزه جمع غافل مباش. و بعد هم در قالب طنز و شوخی به یکدیگر می گفتند: هیچ کس مجاهدین را نشناخته است. کافی است انگشت کوچک خودت را بدهی، بلعیدن بقیه جسم و روح نفرات کار دشواری نیست؛ "می توان و باید". پس این طور نبود که باید هر روزه بها پرداخت. آنها قیمت را به هر شکلی می گرفتند. هر فردی کافی است که فقط یک امضا برای سرنگونی بدهد دیگر کار تمام است. منصور هم یک نمونه جالب دیگر است. بعد از سرکوب قیام دانشجویان در سال 78 توسط رژیم، منصور از کشور خارج می شود و مدتی در ترکیه و زیر پوشش تبلیغاتی مجاهدین قرار می گیرد. نهایتاٌ برای مبارزه با رژیم راهی عراق و قرارگاه اشرف می شود. در اواخر پاییز 78 و بعد از 2 ماه زندگی در مناسبات مجاهدین متوجه می شود که همه چیز با تبلیغات بیرونی سازمان فرق دارد و آن چیزی نیست که او به دنبالش بوده است. بنابراین اعلام می کند که نمی خواهد بماند و می خواهد به ترکیه بازگردد. ورود منصور به عراق هم غیر قانونی نبوده است و با خودش فکر کرده بود که مجاهدین بهانه ورود غیرقانونی به عراق را هم نمی توانند از او بگیرند. اما پس از مطرح کردن قصدش برای خروج از مجاهدین، یک عضو قدیمی مجاهدین به نام حسن محصل (جلال) صراحتاٌ و با عصبانیت به او می گوید: "از رفتن خبری نیست. اینجا مانند مثلث برموداست؛ کسی که وارد شد دیگر نمی تواند خارج شود. یا مرگ یا پیروزی. ورود غیر قانونی مشکل ما نیست. حرف اول و آخر ما ، ماندن بر امضای خون و نفس است که در بدو ورود هر فرد به عراق رهبر از او گرفته است. جمع معجزه می کند". منظورش هم از جمع کسانی بودند که در معده انقلاب هضم شده بودند. چنان جمعی با کسی بحث اقناعی نمی کرد. همه چیز می گفتند به جز توضیح و قانع کردن. در تابستان سال 1380 و در جریان بحثهای معروف به طعمه، که برای جلوگیری از ریزش نیروها آن را علم کرده بودند، یکی از اعضای سازمان با 12 سال سابقه به نام امیر موثقی را به سالن اجتماعات آوردند تا به قول خودشان جمع معجزه گر او را تعیین تکلیف کند، چون امیر اعلام کرده بود که دیگر نمی خواهد بماند و می خواهد برود. امیر را وسط سالن نگه داشته بودند و به جمعیتی حدود 300نفر خط می دادند که او را تف باران کنند. امیر حدود یک ساعت آب دهان و فحشها را تحمل کرد و رفت. روز آخر هم جلوی دوربین گفت: "شما می گویید من خائن هستم چون به رهبر عقیدتی پشت کرده ام، سلاح به زمین گذاشته ام حق من اعدام است. پس چرا اعدامم نمی کنید؟ تیرباران از تف باران خیلی بهتر است". نفریت بر آن اندیشه ایی که چنین برخوردهای را مجاز می داند. اگر قرار باشد سزای کسانی که به زعم خدای سازمان ، به رهبر عقیدتی و به مبارزه پشت می کنند را بدهند، این امر در صلاحیت سازمان نیست. مگر اینکه خود را فرستاده خدا بدانند. (که ظاهراٌ می دانند و بهترین نمونه این خرافات و خدا بازی هم هنوز در ایران حاکم است ادامه دارد اسماعیل هوشیار
_______________________________________________________
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد