مقاله

 

 

اگر خاتمى بيايد!

کاظم نیکخواه
 

 

 خاتمى نمى آيد. خيال همه طرفدارانش تخت باشد. دو خرداديها و اكثريتى – توده اى ها و خيل خير خواهان مضطرب نظام اسلامى كه هر لحظه آرزوى كانديد شدن خاتمى را ميكنند،بايد دور او را خط بكشند. خاتمي نمي آيد، چون جراتش را ندارد. چون اميدي به حفظ نظام اسلاميش ندارد. چون اوضاع حكومت را در هم ريخته تر از آن ميداند كه بشود كاري كرد. چون در برابر مردم ميليوني سرنگوني طلب اين بار مطلقا كاري از دستش بر نمي آيد. چون پيروان نادانش را كه انتظاراتي غير واقعي را بارش ميكنند ميشناسد. چون سال ٨٨ و تظاهراتهاي ميليوني را ديده است. چون تنها آرزويش اينست كه شايد همين سياست سركوب و كهريزك و زندان و بگير و ببند چند صباحي بيشتر كارايي داشته باشد. چون...


"اگر خاتمي بيايد" چنين و چنان ميشود، تكيه كلام خيلي از دوخرداديهاي سابق و دلسوختگان نظام اسلامي و اكثريتي توده اي هاست. حتي برخي "اصول گرايان" سابق هم اين روزها خاتمي چي شده اند. اما خاتمي خودش ميداند كه در برابر اوضاع موجود ناتوان است و مطلقا كاري از دستش بر نمي آيد و مدام انصراف ميدهد و ميگويد دست از سر من برداريد. بارها گفته است كه مدافع جدي نظام اسلامي است و از ولي فقيه و خامنه اي عميقا حمايت ميكند. و نكته جالب همينجاست كه با كمي دقت ميتوان متوجه شد كه طيف به اصطلاح اصلاح طلبان هم از سر "اصلاح طلبي" نيست كه خاتمي را ميطلبند. و گرنه ميبايست سفت و سخت طرفدار احمدي نژاد ميشدند كه اكنون صد برابر خاتمي، "اصلاح طلب" شده است و راه حفظ نظام را كنترل ولي فقيه و آخوند و مخلوط كردن اسلام و امام زمان با چاشني ايراني گري و شاهان و كوروش و بهار و طبيعت و امثال اينها ميداند. كه اين راه حل هم آشكارا به اندازه خود شخص احمدي نژاد و مشايي مضحك و مسخره است.

 مساله دو خرداديها و شركا دقيقا حفط كيان اسلام و ولي فقيه است و خاتمي را كسي ميدانند كه ميتواند يا شايد بتواند در اين اوضاع خطير نيروهاي گريز از مركز حكومت را رام كند و شكافهاي درون نظام را به درجه اي به هم آورد و خامنه اي را از انزوا بدر آورد. آنها فكر ميكنند اكنون خاتمي در وضعيتي است كه بيش از خامنه اي مورد اعتماد جناحهاي حكومت است و ميتواند نظام اسلامي و خود ولي فقيه را نجات دهد. و در عين حال اين رانده شدگان از حكومت را نيز به نان و نوايي برساند.


از هر زاويه اي كه نگاه كنيد نمايش انتخاباتي رياست جمهوري اسلامي جدا از جنبه هاي سياسيش يك شوي تماشايي است. بندبازي اي كه سران حكومت بايد بكنند تا اين نمايش را شايد بي بلا از سر بگذرانند واقعا مضحك است. چندماه مانده به "انتخابات" وحشت سراپايشان را ميگيرد. نيرو بسيج ميكنند. تهديد ميكنند كه اجازه "فتنه" نميدهيم. اراذلشان را آماده باش ميدهند. مانور ميگذارند. دستگير ميكنند. و همه كس مي بيند كه اينها چقدر ترس وجودشان را فراگرفته است. و همه كس ميداند كه از مردمي ميترسند كه اين انتخابات كذايي را يك بار برسرشان خراب كرده اند و منتظر فرصتند كه باز پا به ميدان بگذارند.


قرار بوده است يك نمايش راه بيندازند و صندوق راي بگذارند و يك مضحكه را انتخابات جا بزنند. اما اين بازي مسخره خودش به دردسر و خطري بزرگ تبديل شده است. خامنه اي سال گذشته مزمزه كرد و به نحوي گفت كه انتخابات رييس جمهوري حذف شود و مجلس رييس جمهور را انتخاب كند. اما جرات پياده كردنش را پيدا نكرد. آخر حكومتش در وضعيتي است كه بايد همه آهسته بروند و آهسته بيايند كه "گربه شاخشان نزند". هر تغييري در اين سطح ميتواند باندهاي حكومتي را بيشتر به جان هم بيندازد و به مردم فرصت شورش بدهد. مجري انتخابات بنا به قوانين جمهوري اسلامي وزارت كشور بوده است كه در دست احمدي نژاد است. سال گذشته مجلس اسلامي اصلاحاتي در اين قانون وارد كرد و اختيارات وزارت كشور بعنوان تنها مرجع برگزار كننده انتخابات را محدود كرد. حتي با توجه به تجربه سال ٨٨ اين را در قانون وارد كردند كه تبليغات تلويزيوني انتخاباتي "در صورتي كه به نظام لطمه وارد كند" قابل سانسور است و ميتواند پخش نشود! اما هنوز مرجع اجرايي انتخابات وزارت كشور است و اين مساله اي دردسر ساز است.


حدود دوماه بيشتر به مراسم انتخابات حكومتي نمانده است. هنوز نفس روال و قانون انتخابات روي هواست و كانديدايي كه حتي يك جناح بر سر آن توافق داشته باشد معرفي نشده است. از جناح "اصول گرايان" چندين نفر پا پيش گذاشته اند اما كسي آنها را جدي نگرفته است. حتي آخوند سعيدي يزدي سخنگوي خامنه اي در سپاه پاسداران با تحقير كانديداهاي موجود ميگويد "بزرگان اصولگرايان توافق كنند و بجاي چندين نفر يك كانديد مورد قبول معرفي كنند". هاشمي رفسنجاني نيز كه بعنوان يكي از كانديداهاي مطرح بود سه روز پيش مطرح كرد كه كانديد نميشود زيرا خامنه اي به او اعتماد ندارد. بعدا دفترش اين خبر را تكذيب كرد.


روشن است كه خامنه اي نه به رفسنجاني اعتماد دارد و نه به هيچ كس ديگري از اطرافيانش. اما فكر ميكنم در شرايط ناجور كنوني بشدت نياز دارد كه كسي نظير هاشمي يا حتي خاتمي بيايد و اورا از بن بست و مهلكه نجات دهد. اين دو هم مدام دارند زورشان را ميزنند، بر نقش رهبري تاكيد ميكنند، عليه باند احمدي نژاد سخن ميگويند تا بلكه جمهوري اسلامي از اين پيچ هم بگذرد. اما حاضر نيستند حاشيه نسبتا امن خودرا در خارج حكومت رها كنند و خودرا به طوفاني كه در راه است بسپارند. بنابرين بايد مطمئن بود كه نه هاشمي و نه خاتمي هيچكدام در اين برهه از زمان پا پيش نخواهند گذاشت.


هركس كه در اين مقطع پا پيش بگذارد و "مرغ طوفان" شود سرنوشت شومي در انتطارش خواهد بود. زيرا جمهوري اسلامي حتي اگر مضحكه انتخاباتش را رد كند از شر بحران وجنگ و نزاع و فلج اقتصادي كامل نميتواند خودرا خلاص كند. اين وضعيتي است كه مدام احتمال شورش و انقلاب مردم را بالاي سر حكومت نگه داشته است. و اين وضعيتي است كه حتي نمايش انتخاباتي حكومت را به چنين كابوسي برايشان تبديل كرده است. مساله و معضل حكومت دقيقا اينجاست. در چنين وضعيت آشفته اي است كه باند احمدي نژاد و مشايي و شركا هنوز شانس جدي اي دارند كه در شكافها بازي كنند و با شعبده بازيهاي مضحك خويش موي دماغ ولي فقيه و بقيه باشند.

 ١٨ آوريل ٢٠١٣




_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد