غرامت و خسارت جنگ یا درماندگی سیاسی؟
علي فياض
پس از انتخابات اخیر عراق و حمایت رژیم جمهوری از دار و دسته مالکی
و نزدیکان خود، و پیروزی ایاد علاوی و همپیمانانش، و سپس دخالت های
دست های پیدا و پنهان این رژیم و آن رژیم و مردود اعلام شدن آرای
حدود بیست نفر از همپیمانان علاوی و ...، رژیم جمهوری اسلامی در
واکنش به دخالت های خود در عراق از سوی بخشی از جریانات ملی عراق،
به حربه سیاسی "خسارت و غرامت جنگی" روی آورده است تا از یک سوی
علاوه بر فشار بر نیروهای مخالف خود، مردم عراق را نیز از نزدیکی
به نیروهای مستقل و مردمی عراق باز دارد. چرا که با چنین ترفندی
عملا مردم و سیاستمداران مستقل عراقی را تهدید به زورگویی، باج
خواری و ... می کند تا آنان را از در پیش گرفتن سیاست مستقل و
فاصله گیری از سیاست های بنیادگرایی و ارتجاعی رژیم باز دارد.
تقاضای غرامت و خسارت را هم که همه آگاهان سیاسی می دانند که یکی
از شوخی های خنده دار سیاسی می باشد. خمینی و همدستانش پس از باز
پس گیری خرمشهر، به بهانه ی رسیدن به قدس از راه کربلا، و شکست
صدام، شش سال جنگ (یعنی شش سال کشتار، شش سال تخریب بناهای فرهنگی
و تضعیف روند توسعه صنعتی و اقتصادی، و در عوض چرخاندن چرخ دنده
های کارخانجات نظامی و صنعتی "شیطان بزرگ" و شرکای استعماری و
"استکباری"!) را بر ملت محروم و رنج دیده ایران تحمیل کردند.
اگر آغازگر جنگ صدام حسین بود – که من در آن هم تردید دارم – خمینی
و همپالکی هایش با بمباران تبلیغاتی – سیاسی حکومت مستقر در عراق،
شیپور جنگ را پیش از آن به صدا در آورده بودند.
راه پیمایی ها و تظاهراتی که توسط همین سازمان مجاهدین انقلاب
اسلامی علیه حکومت بعثی عراق سازمان دهی می شد و حزب اللهی ها و
بسیجی ها و پاسداران را به میدان می کشاند، به اندازه کافی تحریک
کننده بود تا صدام حسین در هراس از رهبری "علما" و روحانیون نجف
برای ایجاد حکومتی مشابه "حکومت اسلامی" خمینی، شمشیر برکشد، که
نمونه آن هم اعدام محمد باقر صدر بود.
از بحث دور نشویم. داستان مسخره غرامت و خسارت جنگ و ... را هم به
کناری نهیم. گرفتاری اصلی آخوندها و پاسدارانشان در این است که در
پاسخ به تاریخ، به شدت در مانده اند. آنها نه تنها سی سال است که
از هیچ جنایتی روی گردان نبوده اند، و هیچ راه گریزی هم برای توجیه
و تشریح آن نمی یابند، که در پاسخ به جنگ ضد خلقی نیز - علیرغم
توجیهات مسخره ای چون "دفاع مقدس"!! – درمانده و ناتوان، گناه آن
را به گردن یکدیگر می اندازند.
رفسنجانی خمینی را مسئول ادامه جنگ می داند، احمد خمینی سران نظامی
و سران سه قوه را، اصلاح طلبان اصولگرایان را، اصول گرایان اصلاح
طلبان را و...!
در حالی که می دانیم که همه این اراذل و اوباش با هم همدست و
همداستان بوده وسوگند یاد کرده بودند که "اگر این جنگ بیست سال هم
طول بکشد، ما ایستاده ایم"!!! چرا که می خواستند، به قیمت آواره گی
صدها هزار نفر از شهروندان مرز نشین، نابودی بسیاری از انسان ها،
کشتن همنوعان عراقی و ... صدام را "تنبیه" کنند! هر چند که در
نهایت مجبور به نوشیدان جام زهر شده و "مرتحل"! شدند!
دیدگاهها
_______________________________________________________
|