کمونیزم متحد کننده چپ جامعه چه خصلتهائی
باید داشته باشد؟
دیالوگی با اسماعیل هوشیار
از: سعید صاالحی نیا

salehinia@aol.com
16 مارس 2013
مقدمه:
دوست عزیزم اسماعیل هوشیار مقاله جالب و مهمی در خصوص مشکلات چپ از درون و
بیرون نوشته اند(1) که من دوست داشتم بهش بپردازم.از این رو که مسئله
سازماندهی کمپ چپ جامعه ایران که امروزه بیشتر از گذشته به امری حیاتی برای
سرنوشت کلیت جامعه ایران دارد. حتی بحث اتحاد نیز مشمول دو دیدگاه متضاد
شده است.یکی اتحاد را امری "ایدئولوژیک" می داند و هدفش را "ساختن حزب بزرگ
کمونیست" و دیگری اتحاد را نتیجه نیاز مبرم جامعه برای موفق کردن انقلاب
ایران درون نبردی که سایر جنبشها یعنی جنبشهای راست ناسیونالیست و پروغرب و
مذهبیون پروغرب (از جمله فرقه مجاهد و پهلوی چی ها و احزاب ناسیونالیست و
جدائی خواه) به سرعت خود را زیر پوشش پروژه های امپریالیستی سازمان می دهند.
طبعا احزاب راست، متدهای خود را دارند برای تحمیل کردن خود به جامعه و اون
متدها حرکت از بالاست. موج سواری است روی امواج نارضایتیها و از طریق
لابیگریها به امید اینکه در چهارچوب سناریوی مشابه لیبی و مصر و عراق و
افغانستان به "حکومت" برسند!
مکانیزم به قدرت رسیدن چپ و سوسیالیزم طبعا این نیست. چپ و خصوصا چپ ایران،
روی سنت حکومتها استوار نیست.تاریخ همکاری و هم بافتگی با حکومتها را حتی
در سطح سوسیال دموکراسی غرب دنبال نمی کند. این خصلت، چپ هم در عمل مشکل
ساز است و در جدالهای اجتماعی مکانیزمهای قدرت را از دستش دور می کند و هم
از انجا که پیوند کافی با جامعه در حد کانکرت سیاسی پیدا نکرده، به پدیده
ای معلق بین زمین و آسمان می ماند. این مشکل تاریخی چپ سیاسی جامعه ایران
بوده و پایان دادن به این انزوا و بیرون افتادگی می شود وظیفه آنهائی که به
سرنوشت چپ و سوسیالیزم خواهی درون ظرف عمومی تر مبارزه برای سعادت انسان می
اندیشند.
اما اینجا می خواهم چند نکته مشخص دیگر را باز کنم :
(1)دو گرایش چپ در صحنه سیاست ایران
اسماعیل هوشیار بدرستی دو گرایش اصلی چپ و کمونیستی را در چپ ایران تشحیص
می دهد.یکی کمونیزم ایدئولوژیک که هنوز و احتمالا همیشه در قهوه خانه ها
گیر کرده و به همان درک اسطوره ای و اسکولاستیکش با رهبران کبیرش چسبیده و
دیگری چپ و کمونیزمی که تحول اجتماعی را مقدم بر هر چیز می داند و رهائی
انسان را امری فوری و عملی. کمونیزم کارگری تاریخا این نوع چپ و کمونیزم را
نمایندگی کرده است.
اما در کمپ میانه راست سیاسی ایران هم بخشی از چپ مشغول یارگیریهای خود
بوده است.چه توده ایزم که همواره دنبال یارگیری از جناح های خکومتی ایران
بوده و چه بخشی از "کمونیستهای سابق" که خودشانرا در کپ جدید سوسیال
دموکراسی ایرانی دارند متحد می کنند! لذا بواقع نبرد دروه چپ عمل گرا ،
وسیعتر از صحنه ایست که اسماعیل فرمولبندی می کند و صحنه این نبرد ، چپ
میانه و سوسیال دموکرات را بعنوان مهمترین رفیب کمونیزم کارگری و جنبشش
تبدیل کرده است.
پدیده تقویت مناسبات سرمایه داری و تشدید نبرد طبقاتی، بخشی از چپ کمونیستی
را به کمپ راست میانه پرتاب کرده و این "سوسیال دموکراسی ایرانی" را به
سربازان پیاده راست تبدیل گردیده است.
(2)ملزومات کمونیزم برای اجتماعی شدن
اسماعیل هوشیار بدرستی روی از زاویه اجتماعی شدن سوسیالیزم خواهی و
آزادیخواهی به ملزومات اجتماعی شدنش نزدیک می شود. پروژه اتحاد چپ برای
کمونیستهای کارگری و همه سوسیالیزم خواهان همینجا مطرح می شود. دیدگاهی که
این اتحاد را امری فراسازمانی و فرا حزبی می بیند ، راه اتحاد عملی را می
گشاید و دیدگاهی که ایجاد حزب واحد را فراخوان می دهد، این تلاش را به بن
بست می کشد.
اما وجوه دیگر ملزومات کمونیزم برای اجتماعی شدن چیست؟
اسماعیل هوشیار می گوید:
"، این است که به خودشان و اشکالاتشان و حفره هاشان اشراف بهتری پیدا
میکنند یعنی امیدوارم که همین باشد . اشکال عمده همه نیروهای سیاسی موجود
این است که کسی ابتدا ازخودش و گره های درونی خودش شروع نمیکند ."
" یکی ازویژگیهای بارز زنده یاد منصورحکمت درزمان حیاتش ؛ دیدن وقایع جاری
و سیاسی روز ؛ درخارج از قالب حزبییت بود.بدون هیچ دگمی . این رویکرد به
معنی تحزب گریزی نبوده و نیست ؛ این یعنی اینکه منصوربه خوبی با نبض جامعه
منطبق است و واقع بینانه برخورد میکند منصور انتظارنداشت تا جامعه با حزبش
منطبق شود . این یعنی اینکه هر جریانی با هرمقدارسابقه مثبت مبارزاتی
دیگرمثل قدیمها مرکزثقل زمین و شاغول تنظیم مردم نیست . این موضوع گیرائی و
کششی سیاسی محسوسی حتی درخارج از حزبش داشت ."
اولا: با اسماعیل موافقم که از نکات بارز چپی که بتواند روی زمین واقعب به
مسائل واقعی جامعه پاسخ بگوید ، هوشیاری و باز بودن ذهنی چپ است و نقد به
خود را مثل نقد به راست جدی گرفتن. خود من در مقالات متعددم تلاش کردم
همینکار را بکنم و حجم بسیاری از بحثهایم در این مسیر است. چه سری بحثهایم
در نقد به لنینیزم و چه سایر مباحثم در زمینه فرهنگ آزادی بیان و چه در نقد
پروژه "جنبش برهنگی" و جا انداختنش بعنوان یک حرکت کمونیستی!. درک من همیشه
این بوده که منصور حکمت از این جایگاه با کمونیستهای سابق جدا می شود که
توان ایستادن و نقد مستقل را به ما آموخت. منصور حکمت در بند ایدئولوژیش
نبود. توان بیرون آمدن از انگاره های خود ساخته و هر جا که لازمست، شکستن
همه یافته ها را داشت! این خصلت بی تردید از ملزومات مهم اجتماعی شدن چپ
است و باید بیشتر هم باشد.
دوما: اینکه منصور حکمت درکی فقط حزبی نداشت و شاید مهمترین دغدغه اش هم
ساختن حزب نبود بلکه دغدغه بزرگتری داشت و آن دغدغه رها کردن انسان از قید
و بند جامعه از ستم سرمایه و سازماندهی سوسیالیزم بود. اینرا هم من وجه
مهمی از ملزومات اجتماعی شدن کمونیزم می دانم.
سوما: کمونیزم اجتماعی در سه سطح باید ظاهر شود:
1)سطح عمومی جامعه و طیقه مزدبگیر جامعه. بعنوان مدعی العموم جامعه که
خواستهای جامعه جامعه را فرموله کند و وجه مشترک این خواستهای مطالباتی را
در چهارچوب سیاسی مشخص را ارائه دهد.سوسیالیزم را به امر فوری و چنبش مشترک
جامعه برای بیرون رفتن از وضعیت موجود تبدیل کند.
2)سطح چپ جامعه برای تقویت گرایش رادیکال در چپ و سازماندهی فراسازمانی که
چهارچوب انقلاب ایران را بتواند روشن جلوی جامعه بگذارد.تلاش مداوم برای
پیدا کردن زبان مشترک بین چپ و سازماندهی دیالوگی انسانی بین چپ و بالا
بردن فرهنگ دیالوگ و مناظره اجتماعی چه درون چپ و چه بیرون چپ در فضای
عمومی سیاسی
3)سطح مشخص جنبش کمونیزم کارگری بعنوان رادیکالترین حرکت سیاسی حزبی و
تقویت مداوم صفوف حزب کمونیست کارگری.
از دید من این سه سطح لازم و ملزوم هم هستند و نادیده گرفته شدن این سه سطح
از فعالیت، یک نارسائی جدی فعالین کمونیزم کارگری تا همین لحظه بوده. منصور
حکمت اگر زنده بود این نارسائیها را حتما انگشت می گذاشت اما وقتی که زنده
نیست، این وظیقه بیشتر بدوش همه ماست!
من از اسماعیل هوشیار تشکر می کنم که دغدغه اش همان دغدغه های منست.طی
سالها همکاری سیاسی و فرهنگی ما بده و بستانهای زیادی داشته ایم و من
امیدوارم این دیالوگها سهم بیشتری در آینده برای رها کردن جامعه مظلوم ،
تسلیم نشدنی و مبارزمان ایفا کند.
منابع دیگر:
(1)اسماعیل هوشیار: مشکلات چپ از درون و بیرون
http://www.tipf.info/moshkele,chap,az,daron,v,biron.htm
(2)سعید صالحی نیا:چپ نمی تواند حول یک حزب متحد شود
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=39713
(3)سعید صالحی نیا: نیاز مبرم به تئوری دینامیک اتحاد در میان صفوف
کمونیستهای کارگری
http://rowzane.com/articles-archiev/80-saeed-salehi/12559-1391-12-11-20-58-08.html
(4)سعید صالحی نیا: چرخه "سرشار از تناقض"! اشاره ای به تحلیل اسماعیل
هوشیار به انشعابات کمونیزم کارگری
http://rowzane.com/articles-archiev/80-saeed-salehi/8784-1390-10-23-19-39-03.html
(5)سعید صالحی نیا: بدنبال شادی خروج از پیله! پاسخی به دوست عزیزم،
اسماعیل هوشیار و سوالاتش
http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/1415-1388-12-13-18-59-58.html
بازهم در نقد دفاع از فمینیزم از موضع
کمونیزم کارگری؟
(سازمان فمن و کمونیستهای کارگری)
از: سعید صالحی نیا
salehinia@aol.com
16 مارس 2013
مقدمه:
کمونیزم کارگری کجای مبارزات اعتراضی دنیای امروز ایستاده؟ اهمیت نگاه
انتقادی این کمونیزم برای پس زدن گرایشات راست درون جنبش اعتراضی چیست؟ آیا
هر جنبش اعتراضی را باید حمایت کرد؟ آیا حمایت هر جنبش اعتراضی موجب
اجتماعی شدن کمونیزم کارگری می شود؟ اینها سوالاتی بدیهی است که باید پاسخ
گیرند.نه در سطحی کلی بلکه در سطحی کانکرت و مشخص و هر روزه. چرا؟ چون
جنبشهای اعتراضی به شکلی بی پایان زائیده می شوند و فرصتهای جدیدی برای
فعالین کمونیزم کارگری برای اجتماعی شدن فراهم می آورند و اگر درست در
مقابلشان موضع گرفته نشود، فعالین کمونیزم کارگری یا به پوپولیزم و راست
کشیده می شوند یا به حاشیه خاکی، آنجا که سایر هپروتیهای "چپ" از سر پاک
نگه داشتن دستهاشان افتاده اند.
این نویسنده زمانی که خیلی ها "سبز را انقلابی" می نامیدند، نقد سبز را بخش
مهمی از کمونیزم کارگری دانست(6)، زمانی که همه از جنبش 99 در صدیها بعنوان
یک جنبش کلی حرف می زدند و تحسینش می کردند به نقد گرایشات راستش همت گمارد(7)
چرا؟ چون کمونیزم کارگری راهش را باید در نقد سایر جنبشها بیابد و جامعه را
از سقوطی که دنباله روی سایر جنبشها به جامعه تحمیل می کند، بر حذر دارد.
مدتی است که عده معدودی از فعالین کمونیزم کارگری، پشت حرکتی که اصرار
دارند "جنبش برهنگی" نام دارد ایستاده اند و من در مقالات متعددی (2) نشان
دادم که این اصرار نیز همان خط سیاسی است که پشت سبز "انقلاب" را می جست
وناتوان بود از مرزبندی طبقاتی و تمایز گذاشتن بین کمونیزم کارگری و
پوپولیزم دست راستی و شور حسینی که در مخیله اش بپا می خواست!
من در نقدم به حرکت برهنگی توضیح دادم که این حرکت فمینیستی است و انعکاس
نارضایتی های رن طبقه متوسط آنهم ریشه دار در فرهنگ غرب و "جنبش آزادی جنسی"
دهه هفتاد میلادی که در خود غرب هم به خاک نشست . تکرار کردم که کمونیزم از
بیش از یک قرن پیش هم با این نوع گرایشات فمینیستی مرز داشته و جامعه را از
افتادن در دامش برحذر داشته است.
جنبش فمینیستی، در روبنای روابط نابرابر زن و مرد می ماند و مرد را موضوع
تغییر می یابد و مسئله زن را در برابر مردسالاری می گذارد و تلاشش این می
شود که زندگی را در چهارچوب مناسبات موجود "بهتر" کند.البته شاخه هائی از
فمینیزم چپ هستند که بنوعی التقاط بین "مارکسیزم" و فمینیزم رسیده اند که
در بحث نقد برهنگی نمی گنجد.
از مقدمه بالا عبور می کنم و می رسم به مناظره مهمی که اخیرا بین مصطفی
صابر و آذر ماجدی و سارا قاضی در موضوع "جنبش برهنگی" انجام شد(1). از
خواننده این مقاله هم می خواهم خودش این مناظره را ببیند که در ادامه بحثم
کمک خواهد بود:
(1)برهنگی جنبش است یا نیست؟
بخش مهمی از این مناظره صرف این شد که دوستان ما این برهنگی را جنبش بدانند
یا ندانند؟! از موضع یک کمونیست آیا این مهم است؟ جنبش اعلام کردنش آیا
نقطه قوتی برایش می سازد؟ اگر مثلا ملیونها ملیون بهش بپیوندند؟ پوپولیزم
البته برایش حیاتی می شود که اول "جنبش بودن" و ملیونی بودن و جهانی بودن
یک حرکت را اعلام کند تا بعدا برود پشتش! پوپولیزم طبعا دنبال چیزهای کوچک
نمی رود! "بزرگ" فکر می کند!
کمونیستها چطور؟ حتی اندازه جنبشها را از زاویه متد برخورد و تاکتیکهای
برخورد به آن دنبال می کنند و درستی و نادرستی این جنبشها را با اندازه شان
نمی سنجند.
اما چه معیارهائی برای اعلام "جنبش" وجود دارد؟ هیچکدام از این عزیزان در
این مورد چیزی نگفتند! جنبشها معمولا موقعی جنبش هستند که توده وسیعی از
جامعه را با خود داشته باشند.آیا برهنگی این خصلت را دارد؟ اینطور که در
اخبار و اینترنت می گویند این حرکت چه نوع عربیش و چه نوع اوکرائنیش زیاد
توده ها را پشت سر خودش نداشته! زنها در اوکرائین که خواستگاه فمن بوده حتی
خود فمینیستهای اوکرائین زیاد تحویلش نگرفته اند!
اما عیبی دارد اگر یک حرکتی جنبش نبود ؟ آیا از ارزشش کم می شود؟اگر کاری
درست باشد چند نفر هم باشند کمونیستها باید حمایت کنند.این منطق درست ما را
به این می رساند که اولا اهمیتی ندارد که این حرکت جنبش است یا نه از جهت
ارزشی و دوما بحثی در خصوص جنبش بودن باید به ارزیابی جامعه شناسانه و
آماری با تعریف مشخص جنبش تبدیل بشود که متاسفانه نشد! کمونیستها اتفاقا
باید تعریفهای دم دست خوبی از جنبشها داشته باشند چرا که کار روزمره شان با
جنبشهاست!
(2)برهنگی بعنوان حرکت فمینیستی هست یا نه؟
تا آنجا که به وجه بیشتر فرموله برهنگی برمی گردد، فمن را مقابل خود داریم
و نه طبعا گلشیفته را!(از اینهم می گذریم که زمانی بود او را مرکز انقلاب
جهان و رهبرش اعلام می کردند!). طبعا خود جنبش فمن ادعائی بیش از اینکه یک
جریان فمینیستی است نداشته و ندارد!
اجازه بدهید بیشتر با این فمن آشنا شویم: (3و4و5)
مختصری در مورد سازمان فمن:
سازمان فمن در سال 2008 توسط هانا هوتسول در اعتراض به ستم جنسی به زنان در
اوکرائین تاسیس شد.ابتدا تظاهرات این سازمان با پوشیدن لباسهای زیر شروع شد.
در سال 2009 ، خانم اوکسانا شاکو برای اولین بار سینه خود را در تظاهرات
این سازمان برهنه کرد. همینطور در تظاهراتی در مثابل سفارت ترکیه و رژیم
اسلامی ایران در اوکرائین ، این گروه به برهنه کردن سینه پرداخت. از سال
2010 اغلب تظاهرات این گروه خانمها با سینه های عریان ظاهر شده اند.و در
تظاهرات بعدی برخی از این خانمها باسنهای خود را نیز عریان کردند.
از سال 2010 تظاهرات سازمان فمن به روسیه و ایتالیا و فرانسه کشیده
شد.مخالفتهای این سازمان بر علیه سیاستمدارانی مثل پوتین در روسیه و
سیاستمداران اروپا بتدریج گسترش یافت.
در سال 2010 اعضای "سینه برهنه" این سازمان به 20 نفر و اعضای با پوشش آنها
به 300 نفر رسید.
اهداف اعلام شده سازمان فمن:
اهداف سازمان فمن آنطور که اعلام شده عبارتست از: تکان دادن زنها در
اوکرائین که در جامعه فعال باشند و تا سال 2017 یک انقلاب زنانه سازمان
دهند. این سازمان خودش را فمینیست رادیکال می نامد که با صنعت سکس،کلیسا و
مذهب که زن را مورد ستم قرار می دهد مبارزه می کند و "پدر سالاری" را هدف
قرار می دهد. این سازمان خوهان برابری حقوق در جامعه است. این سازمان اعلام
کرده ضد اسلامیزم و قوانین شریعت هست و هدفش را متحد کردن زنها قرار داده و
حامی "ارزشهای اروپائی آزادی،برابری و بهبود وضعیت زندگی انسانها به رغم
گرایش جنسیشان" می باشد.
سازمان فمن معتقد است که در اوکرائین باید برای زنها فرصتهای بیشتری فراهم
شود و مبارزه با مردسالاری را هدف خود قرار داده است.
آنا هستول، بنیانگذار فمن ، از مخالفان قانونی کردن خودفروشی در اوکرائین
است و طرفدار جنائی کردن خودفروشی.در سال 2009 سازمان فمن طرحی را برای
جنائی کردن صنعت سکس در مقابل تلاش دولت اوکرائین که عبارت بود از قانونی
کردن خودفروشی. این حرکت اعتراضی خودش را در جریان بازیهای قهرمانی اروپا ،سال
2012 نشان داد.فمن از فیما و دولت اوکرائین در خواست کرد برنامه ای برای
این سازمان بگذارند که بتواند مسئله توریزم سکس و خودفروشی در اوکرائین را
در تریبون بازیها مطرح کند. در مقابل فعالیت قمن، خودفروشان لهستانی با
شعار "فمن دستت را از شغل ما بردار" ، مخالفت خود را با برهنه شدن خود نشان
دادند!
از دیگر فعالیتهای فمن ، مخالفت با سیاستهای کلیسای روسیه و حکومت روسیه بر
علیه اوکرائینیها می باشد.فمن خواست "استقلال کلیسای اوکرائین" را نیز
ارائه داده است.
از دیگر مطالبات فمن، درخواست از اتحادیه اروپا مبنی بر تحریم اقتصادی و
سیاسی "دیکتاتورهای کرملین" می باشد.
به رغم مواضع ضد تجارت سکس، فمن در موضوع محاکمه آناستازیا گریشاف توسط
حکومت اوکرائین بخاطر فعالیت در صنعت پرونوگرافی، در دفاع از او وارد عمل
شد.
خانم هوتسول ، بنیانگذار فمن می گوید:"جنبش فمن جنبشی است در موضوع
سیاستهای مربوط به زنان و هدفش ورود به سیاست توسط زنان نیست." سازمان فمن
بواقع در سیاستهای مربوط به زنان دخالتگری می کند و نه کلیت سیاست.
در فوریه سال 2013 در یک نظرسنجی توسط رادیو اروپای آزاد، مشخص شد که این
گروه در میان جامعه به اهدافی که اعلام کرده نرسیده است.
فعالیتهای ضد نهادهای مذهبی سازمان فمن
در نوامبر سال 2012، یکی از فعالین سازمان فمن بنام شوچنسکو در مقابل مراسم
پاپ بندیکت در مراسم یکشنبه لباسهایش را از تن در آورد و بانر "آزادی برای
زن" را بلند کرد.او و همراهانش به سرعت توسط پلیس ایتالیا دستگیر شدند.
در آوریل 2012 5 نفر از فعالین سازمان فمن بر علیه قانونی که سقط جنین را
ممنوع می کرد در کلیسائی در کیف به اعتراض پرداختند که توسط پلیس دستگیر
شدند.
در 26 جولای 2012 خانمی که سینه هایش برهنه بود از فعالین سازمان فمن، به
یک کشیش فرستاده شده از سمت کلیسای روسیه به اوکرائین حمله برد و پشت او
نوشت:کریل را بکشید!" و فریاد زد:"برو بیرون از اوکرائین"! این زن به 15
روز زندان محکوم شد.
سازمان فمن در بازیهای المپیک سال 2012 لندن هم ظاهر شد و بر علیه "رژیم
اسلامی " تظاهرات کرد که طی آن بر علیه قوانین شریعه هم مواضع خود را اعلام
کرد.
فعالیتهای شاخه کیف سازمان فمن بر علیه گروهی مذهبی در حمایت از گروه "پوسی
رایوت" باعث شد که وزارت داخله اوکرائین، دفاتر مرکزی این سازمانرا در شهر
کیف مسدود کند.
خانم شوچنکو بعد از این حرکت اعتراضی در سال 2012به فرانسه پناهنده شد و در
پاریس دفتر "اموزش فمن"را که مدعی فمینیزم جدید است را پایه گذاشت.
تصویر فرهنگی و سیاسی فمن و برخی انتقادات به فمن از زاویه فمینیستی:
سازمان فمن توسط پوشش وسیع خبری معینی اخبارش به جهانیان می رسد ، شبکه های
سی ان ان، بی بی سی، اشپیگل،دیوالت، فرانس 24،یورونیوز،کیف پست،یو اس ای
تودی،واشنگتن پست و وال استریت جورنال در مراحل مختلف این سازمان را پوشش
خبری داده اند.
منتقدین سازمان فمن،می گویند که این سازمان بیشتر به تبلیغ خودش مشغول است
تا ایجاد رفرم واقعی در جامعه. اشکال مبارزه آنها نیز بطور مستقل مورد نقد
قرار گرفته است. بر طبق تحقیقات متخصص مظالعات جنسیت در اوکرائین، خانم
تتیانا بوریچاک، اکثر زنان اوکرائین از فعالیتهای سازمان فمن حمایت نمی
کنند و تحت تاثیر فعالیتهایش قرار نگرفته اند.
جامعه شناس اوکرائینی، خانم اوله دمکیف بر علیه تظاهرات سازمان فمن در
جولای 2011، می گوید:"متاسفانه سازمان فمن تاثیر اجتماعی مهمی ندارد و
تاثیری در تغییر وجدان و طرز تفکر مردم اوکرائین نداشته است."
نوام وستلند معتقد است که :"مردم غرب با پدیده زن نیمه برهنه بسیار آشناتر
هستند تا مردمی که در مشرق زمین زندگی می کنند. در کشورهائی که برهنگی تابو
هست، اینجور تظاهرات برهنه بیشتر تاثیر داشته است."
خانم شوچنکو مدعی است که با تظاهرات نیمه عریان، زنها صاحب بدنهای خود می
شوند در حالیکه مرکز توجه تظاهرات فمن دقیقا همان بدن زن است! مبارزه با
سکسیزم با ابزار سکسیزم!
خانم شوچنکو می گوید که تظاهرات فمن "توجه ها را جلب کرده" آیا توجه به
بحثها و حرفهای اینهاست یا به سینه هاشان؟!سینه های عریان حداقل در غرب
تابو نیستند و سکسی کردن سینه ها در غرب خودش از معضلات فرهنگ غرب است.
خانم شوچنکو می گوید: بهتر است زن عریان باشد تا در برقه! آیا بهتر نیست در
جای خودش و بدون تاثیر مردسالاری شرقی و غربی باشد؟
خانم ماریانا یوسیکووا از فعالین "لا استرادا" (شاخه اوکرائین)که یک سازمان
بین المللی حقوق زن می باشد، می گوید که فمن آسیب جدی به جنبش فمینیستی در
اوکرائین وارد آورده است.
(3)نقد کمونیستی کارگری به فمن و جریانات فمینیستی چیست؟
با مبانی بحثهای آذر ماجدی و خانم سارا قاضی بیشتر موافقم از اینجهت که
تاکیید کردند بر اینکه نقد کمونیستی به فمینیزم و جنبش برهنگی فمن کار
کمونیستهاست. جریاناتی که به بهانه "حمله اسلامیها به فمن" هر نقاد به این
حرکت را با اسلامیها و "لمپنها" تداعی می کند، فقط خاک هوا می کند تا
پوپولیزمش دیده نشود! کمونیزم را در سطح دنباله روی از یک حرکت که خودش را
با حرکات ضد مذهبی آرایش کرده و با ادعای کسب مالکیت بر بدن، مبارزه با
تجارت سکس، مبارزه با خودفروشی(از طریق غیر قانونی کردن آن!) قرار است تا
سال 2017 "انقلاب جهانی زنها" را محقق کند، پائین آوردنست!
الف: نقد مضمونی
نقد کمونیستی به این جریان فمن، فقط نقد عمومی به فمینیستها نیست.فقط این
نیست که فمن مثل سایر جریانات فمینیست به روبناهای مناسبات نابرابر حمله می
کند تا زیر بناها را حفظ کند! بله فمن از مبارزه با نهادهای مذهبی و فحاشی
به خدا و تلاش برای غیر قانونی کردن خودفروشی و مبارزات روبنائی برای حق
ازدواج همجنس گراها و داشتن فرصتهای برابر برای زنها بیشتر نمی خواهد.اینها
همه خواستهای درستی است.سوال اینست که آنجا که فمن می ایستد کمونیستها چه
می کنند؟! نقد کمونیستی کجای کار است؟ بجز به به و چه چه گفتن به فمن، ما
چیزی در بحثهای مصطفی صابر ندیدیم!
فمن خودش را موج سوم فمینیزم می داند. مدعی است که فمینیزم کلاسیک زمانش
سپری شده و خالا نوبت خانمهای برهنه است که با نشان دادن بدن نیمه برهنه یا
برهنه خود "راه بگشایند"! سایتهای فمن را بگردید بجز مبارزه با مذهب و
تاکیید بر برخی خواستهای زنها و منجمله مبارزه با مردسالاری چیزی در مورد
ریشه نابرابری نمی بینید! اینست که اینها شده اند موضوعات داغ مدیای غرب
برای سر کار گذاشتن مردم و "جنبش اعتراضی" زن!فمینیزم همیشه در بن بست
مناسبات سرمایه اسیر می شود و فمن هم از این بن بست گریزان نیست!
ب: نقد متد مبارزاتی فمن
نکته دیگری که شرکت کنندگان در مناظره بهش نپرداختند همین جداسازی متدهای
مبارزه از مضمون مبارزه است. به فرض که تمامی اهداف فمن درست باشد. که این
اهداف بسیار روشنتر در سایر حرکتهای فمینیستی فرموله شده بجز بخش "ضدیت با
مذهبش". سوال مهم اینست که متد رسیدن به این هدف تا چه اندازه قابلیت
اجتماعی شدن دارد؟
کمونیستها از دیر باز نه تنها دغدغه مضمون فعالیتهای مبارزاتی داشته اند
بلکه همانطور که مارکس می گوید، به همان اندازه راههای رسیدن به اهدافشان
را هم دقیقا بررسی می کنند.
آیا برهنگی متدیست قابل اجتماعی شدن؟ یا یک کارنوالست که مرد و زن جامعه
حداکثرش از کنارش با حیرت و کنجکاوی رد می شوند؟ فکر نمی کنم کسی مدعی باشد
که این حرکت توان اجتماعی شدن داشته باشد! از قضا حتی اکثریت اعضای فمن هم
برهنه نمی شوند!
آیا برهنه شدن، عملا به کسب مالکیت بدن زن می انجامد؟ اینهم فکر نمی کنم
بجز شعاری در روزی پر هیاهو عملا کسی را بفریبد! کمونیستها حداقل چنین
شعاری را که فمن می دهد جدی نمی گیرند چرا می دانند که مالکیت هیچ انسانی
با برهنه شدنش محقق نمی شود! تا جامعه سرمایه داری هست، انسان مالک خودش
نیست.آونحجا را کمونیستها نشانه می گیرند!
آیا یرهنه شدن زن، تابو شکن است؟ در غرب که چنین تابوئی نیست! البته هنوز
کنجکاوی بر می امگیزد اما تابوئی نمی شکند! در شرق چطور؟ راستش زن در شرق
تابوهایش اینجوری شکسته نمی شود! قبلا هم در مقاله ای مستقل توضیح دادم که
مکانیزمهای بسیار پیچیده تری لازمست که جامعه از تحمیل تابوهایش خارج
شود.عکس العمل واقعی جامعه شرقی به این جرکتها به هیچ وجه اقبال توده ای به
این نوع مبارزات نیست که هیچ فقط جامعه و زن را از کنار فعال سیاسی و
فرهنگی دور می کند.تجربه تا همینجای حامیان برهنگی حتی درون حزبشان هم همین
امر را نشان داده! بجز تعدادی از فعالین سازمان جوانان حزب کمونیست کارگری،
حتی در کمپینهای روز زن، فعالی ندیدیم که برهنه شود.چرا؟! خوب این باید
پاسخ بگیرد! نکند اون "اسلامیها و لمپنها" نگذاشتند که برهنگی حداقل به یک
حرکت جمعی کمونیستی کارگری نبدیل شود؟!
(4)خلاصه:
خارج از بحثها و جدلهای داغی که بین تعدادی معدود در خارج کشور حول حرکت
برهنگی انجام می شود، از دید من مسئله زن همچنان بر جایش باقیست و ذغدغه
برابری زن و مرد برای جنبشهای اعتراضی. جنبش کمونیزم کارگری معادل همه جنبش
اعتراضی نیست و نبوده.جنبشهای دیگر حاضرند و هر کدام متدها و اهداف
خودشانرا دنبال می کنند. کار کمونیستهای کارگری اینست که با سلاح نقد به
سرغا جهان موجود بروند.چراغ برگیرند و جامعه را از پرتگاهها برحذر دارند نه
اینکه خودشانهم توی پرتگاه بیفتند! جامعه انتظار بیشتری از فعالین و رهبران
کمونیزم کارگری دارد!
مبارزه برای آزادی زن، بخشی است از مبارزه برای سوسیالیزم. اینجا نقطه مهم
افتراق راست و چپ است در مورد مسئله زن.می شود و باید از هر حرکتی هر قدر
موقت و محدود دفاع نمود اما رقیب سیاسی را زیر بال گرفتن و برایش هورا
کشیدن فقط جامعه را از ما دور می کند.اینجوری نه تنها اجتماعی نمی شویم
بلکه بیشتر به حاشیه کشیده می شویم.سکوت در مقابل "جنبش سبز" را باید درسی
کرد و دوباره به دام پوپولیزم نیفتاد!
منابع دیگر:
(1)مصاحبه رادیو پیام در موضوع "جنبش برهنگی" و اعتراض به ستم زن (با شرکت
آذر ماجدی، مصطفی سابر و سارا قاضی)
http://radiopayam.ca/march8.html
(2)برخی مقالات از این نویسنده در نقد "جنبش برهنگی"
سعید صالحی نیا: دردسر های دفاع از کمپین برهنگی! در حاشیه پاسخ حبیب بکتاش
به زهره مهرجو
http://www.rowzane.com/articles-archiev/80-saeed-salehi/9384-1391-01-04-12-40-01.html
سعید صالحی نیا: نگاهی به “پروژه دفاع از برهنگی” در مقابل جنبش اسلام
سیاسی
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=29831
سعید صالحی نیا: تابو و عبور از تابوها، چرخه ای بی پایان؟
http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/8743-1390-10-16-12-19-44.html
سعید صالحی نیا: آیا گلشیفته فراهانی، "قهرمان انقلاب زنانه" است؟ در حاشیه
ادامه حمایت برخی کمونیستها از پروژه برهنگی
http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/80-saeed-salehi/8855-1390-11-2-22-15-53
هواداران “کمپین برهنگی” چگونه از خودشان دفاع می کنند؟ نگاهی دوباره به
مشکل فرهنگ برخورد به مخالف
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=31829
(3) مختصری در باره فمن:
http://en.wikipedia.org/wiki/FEMEN
(4)نقد به جنبش فمن از موضع فمینیزم: مگان مورفی
http://feministcurrent.com/6619/there-is-a-wrong-way-to-do-feminism-and-femen-is-doing-it-wrong/
(5)نقد به فمن از زاویه فعالین چپ فمینیست فرانسه
http://www.ukraineupdate.com/2012/12/26/what-are-the-femen-about-french-feminists-ask/
http://www.rue89.com/rue69/2012/12/23/seins-nus-les-femen-phenomene-mediatique-ou-feministe-238004
http://seenthis.net/sites/184082
(6)سعید صالحی نیا: سبز ضد انقلابی و سرخ انقلابی! معضل درک ماهیت سبز و
برخورد با آن
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=9628
(7)سعید صالحی نیا: ملاحظاتی در باره اعلامیه مهم جنبش 99 در صد امریکا و
فراخوانش برای برگذاری مجمع عمومی سراسری
http://rowzane.com/articles-archiev/80-saeed-salehi/8335-1390-08-27-22-31-23.html
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|