خرداد امسال هم مال انقلاب و مردم است!
در حاشیه سالگرد جنبش انقلابی سال 1388
از:سعید صالحی نیا
salehinia@aol.com
28 می 2010
مقدمه:
در آستانه سالگرد خرداد 88 قرار داریم. یکسال از شروع بزرگترین
جنبش مردم بر علیه رژیم اسلامی می گذرد. سال پیش این روزها جناح
های حکومتی مشغول بازیهای انتخاباتی خودشان بودند و داشتند از سرو
کول هم بالا می رفتند تا یکیشان دیگری را حذف کند و بر مسند قدرت
بنشیند. شوهای مناظره انتخاباتی را تدارک می دیدند تا بخیال خامشان
مردم را بکشانند پای صندوقها و از مردم نردبان بسازند برای بالا
رفتن از قدرت و نشستن بر اریکه فدرت مثل تمامی تاریخی که طبقات
حاکمه به مردم نگاه کرده اند. مردم وسیله باشند تا طبقه حاکمه خودش
را محکم کند. کشکل اینها البته این بود که این بازیهای انتخاباتی
را داشتند روی سر یک آتشفشان خشم و درد برپا می کردند و پیش لرزه
های زمین لرزه اجتماعی و سیاسی را که چند سال بود در عمق اجتماع
داشت راهش را به روی زمین باز می کرد دست کم گرفتند. روز کارگر را
دست کم گرفتند. هزاران اعتصاب و اعتراض را در کارخانه ها و
دانشگاهها دست کم گرفتند و در این توهم بودند که چرخه شل کن و سفت
کن تهوع آمیزشان بازهم کار آست. رژیم اسلامی بدجوری کور خواند و
نیم بند کنترلی را که تا آن موقع بر اوضاع داشت از دست داد و مضحکه
انتخاباتیش را به محکمترین شکلی ملیونها و ملیونها مردم بر سرش
خراب کردند. کابوسی جدید بر اذهان حکومتیان و طبقه ای که نمایندگیش
می کرد سایه انداخت که هنوز که هنوز است نه تنها کاهش نیافته بلکه
مشغله هر روزه شان شده است.
"مضحکه انتخاباتی رژیم" ماشه نهائی انقلاب را کشید بجای پیروزی
جناحی از رژیم بر دیگری، عامل سوم و قدرت مردم را به صحنه کشید.
جنبشی خیابانی که در روزهای اول شکلی اعتراضی به ظاهر به نتایج
انتخابات داشت به سرعت پوست انداخت و رهبران دروغین سبزش را پشت سر
گذاشت. هر روز رادیکال تر شد. به درخواستهای موسوی ها و کروبی ها
کسی وقعی ننهاد و در حوزه "نظام اسلامی" نماند.
رژیم با تمام قوا وارد صحنه شد که این جنبش را در هم بشکند و
نتوانست. نه زندان و شکنجه و اعدام و نه مانورها و عربده کشیهای
اراذلش. هیچکدام نتوانست تصمیم مردم بر پائین کشیدن این نظام را
تغییر دهد. هر کشته تیدیل شد به سمبلی جهانی از مظلومیت مردمی که
محق بودند دیگر حکومتشان را نخواهند و به پائین بکشند. این جنبش از
مرزهای ایران پا بیرون گذارد و ندای جهانیش برای آزادی خواهی و
برابری طلبی را همه دنیای انسانی و خسته از بربریت نظام سرمایه به
جان شنید و تکرار کرد. دقیقا بخاطر همین رویکرد جهانشمول انسانی
این انقلاب بود که توانست فعال آمریکائی و اروپائی و ژاپنی و
استرالیائی را در کنارش ببیند.
این انقلاب 6 دی و 22 بهمن 88 دیگر رسما اعلام کرد که حکومت اسلامی
را نمی خواهد و در خیابانهای تهران و دهها شهر بزرگ ایران رژیم را
در تمامیتش به مبارزه خواند. رژیم با سرکوبهای وسیع و نظامی کردن
خیابانها این انقلاب را بطور موقت توانست به عقب بکشاند اما اول
ماه مه امسال دوباره بازگشت تا اعلام کند که طبقه کارگر پشت این
انقلاب است و خواستهایش را دارد پرچم تمامیت این انقلاب می کند.
اعدام فعالین سیاسی آخرین برگی بود که رژیم اسلامی می توانست رو
کند که با پاسخی کیفیتا جدید از سوی مردم در کردستان روبرو شد که
اعتصاب همگانی بود. این شکل مبارزه انقلاب را با ابزاری بسیار مهم
برای نبردهای آتی مجهز کرد و تجربه ای دیگر به تجارب انقلاب افزود.
تلاش راست برای برگرداندن آب رفته به جوی در آستانه سالگرد خرداد
سال 88
رژیم اسلامی و نمایندگان جناح حاکمش خرداد را پرچم سرنگونی طلبی می
دانند و اینرا رسما در بیانیه هاشان و اطلاعیه های اراذل امنیتی
شان می گویند. سالگرد خرداد را اینها با تشدید دستگیریها و اعلام
اسامی محکومین جدید به اعدام و گسترش فضای امنیتی مدتی است به
استقبال رفته اند. جناح توسری خورده که از سال پبش بارها "عبور
مردم از خودش" را اعلام کرده و مرتب از تندتر شدن شعارهای مردم و
پیشرویهایشان عرق بر پیشانیش می نشیند در پروسه پبشروی انقلاب
مجبور شد اتحاد اعلام نشده ای را با سایر گرایشات راست پروغرب در
داخل و خارج کشور سازمان بدهد. اینها کمپی از شارلاتانهای سیاسی
تشکیل دادند به کمک مدیا و حکومتهای غربی که ایمش شد "جنبش سبز" که
به ابزاری برای ترمز انقلاب و پس زدن جنبش سرنگونی طلب مردم به
بهانه های "مخالفت با خشونت" و "انقلاب یعنی خونریزی" تیدیل گشتند.
برای "نثبیت سیاسیشان" قانون اساسی لیبرال نوشتند. تریبونهای بین
المللی را با حمایت حکومتهای غربی اشغال کردند که بگویند مردم
ایران فقط مقداری آزادی می خواهند و دنبال سرنگونی حکومت اسلامی
نیستند یا فعلا موقع این حرفها نیست و باید چیزها به تدریج بهتر
شود!
شعارهای ملی گرایانه و ناسیونالیستی با ته مزه ملی مذهبی را حواله
مردم کردند تا صحنه دروغینی بسازند از خیمه شب بازی بنام "جنبش
سبز". این فرهنگ سازی هم دورانش دارد به سرعت به یمن تداوم مبارزات
مردم و جنبش و حزب کمونیزم کارگری و هزاران فعال رادیکل چپ درون و
بیرون ایران به سر می رسد. آب دیگر به جوی رژیم و ساختار اجتماعی و
سیاسی پشتش بر نخواهد گشت!
سالگرد خرداد 88 محل تقابل دو جنبش و دوآلترناتیو اصلی وضع موجود
است:
الف- جنبش "سبز" که همچنان با ایجاد توهم در مردم سعی دارد انقلاب
را ترمز کند و به تغییرات موهوم را بجای خواست پایان دادن تمام و
کمال رژیم اسلامی به جامعه حفنه کند. این جنبش ریشه اش در طبقات
متوسط بالای جامعه ایرانست و نمایندگان سیاسیش طیفی هستند از توسری
خورده های رژیم اسلامی تا حاشیه نشینان حکومت که لیبرال شده اند تا
ضد انقلاب بیرون کشوری که با اتکاء به رسانه های وابسته به
حکومتهای غربی دارند همچنان ضد انقلاب را بنام "جنبش سبز" لانسه می
کنند.
ب-جنبش انقلابی که حرفش مرتب دارد بیشتر جلو می رود. پایان دادن به
رژیم اسلامی و تمامی تجلیاتش از بعد مذهبی و ضد زن و ضد کارگر و ضد
زندگیش تا زندان سیاسی و شکنجه و اعدامش تا ضدیتش با حقوق کودک و
همه علائم شادی و زندگی انسانی..اینها پرچمی است که جنبش انقلابی
داخل و خارج ایران امروز محکمتر از سال پیش و اجتماعی تر بر
افراشته.
تلاش این طیف ضد انقلاب به ظاهر "آلترناتیو رژیم" در این روزهای
اخیر همین است که خرداد ماه را مال خود کند. مردم را دوباره بکشاند
بدنبال "انقلاب بد است. رفرم خوبست". با "بخشی از رژیم بسازیم تا
اوضاع بهتر شود". "اعتصاب و تظاهرات و سرنگون باد گفتن بد است".
"خشونت بد است. غرغر کردن و به خانه رفتن خوبست"! اینها مجموعا در
سالگرد خرداد دنبال دوران "رای منو پس بده" می گردند! از جامعه می
خواهند دوباره بدنبال رایش در خرداد سال 88 بگردد!
پاسخ به راست در سالگرد خرداد چه باید باشد؟
دو کمپ راست ، چه بخش در حاکمینش و چه بخش "رفرمیستش" در اپوزسیون
را باید مثل همیشه به انزوا کشاند. اینها هرگز صاحب چیزی جز فقر و
بدبختی و دیکتاتوری برای مردم نبوده اند و نخواهند بود. خرداد 88
به اینها تعلق ندارد. نه کمپ حاکم می تواند با تداوم حکومت نظامیش
و سرکوب و اعدامهایش این جنبش را متوقف کند و نه کمپ راست
"آلترناتیوش" با پرچم سبز را باید گذاشت خودش را صاحب پرچم مخالفت
با رژیم جا بزند.
نسل جوانی که از خرداد ماه سال 88 به سیاست وارد شد طی این مدت
یکساله صدها تجربه پیدا کرد. این نسل هم با تجربه خودش به این
نتیجه رسید که رژیم اسلامی اصلاح پذیر و چناح پذیر نیست. باید همه
این رژیم را با فرهنگش و سیاستش و افتصادش پائین کشید. این نسل
جدید الان در ایران هزاران و هزاران سازمانده پخته در خود دارد که
آبدیده تر شده اند. این نسل تجارب تظاهرات خیابانی و اعتراضات
منطقه ای و اعتصابات سراسری را پشت سر دارد. این نسل از پیچهای ملی
گرائی و ناسیونالیزم و مذهب "خوب" بیرون زده و درک جهانیش نسبت به
انسان و حقوق تنسانی را در دهها بیانیه در دانشگاه و کارخانه نشان
داده است. دیگر "رنگ سبز" و شعارهای موهوم و الله اکبر و یا سید و
غیر پاسخی برای این نسل نیست.
این نسل که جنبش اخیر انقلابی روی شانه هایش قرار دارد با استفاده
از اینرنت توانست با دنیا مرتبط شود و دیگر نمی شود گردن بند و دست
بند سبز بدست برش گرداند به پله "رای منو پس بده"!
پاسخ به راست سیاسی در سالگرد خرداد این باید باشد که اعتراض را به
هر شکلش و در هر جا باید سازمان داد. خواستها را شفاف باید اعلام
کرد. کل حکومت را نه تنها باید به چالش کشبد بلکه پائین کشیدن
بساطش را باید هدف قرار داد. حکومت را باید گرفت و حکومت انقلابی
را باید سازمان داد. خرداد امسال باید از اعتراض فرا برود. اعتراض
پاسخ وضع موجود نیست. خواستها ی حداقل را نمی توان با وجود این
حکومت تحقق یافته دید. آزادی زندانیان سیاسی و برابری زن و مرد و
سایر حقوق پایه انسانی با سرنگونی تمام و کمال رژیم اسلامی پیوند
خورده است.
باید رفت دنبال ایجاد تشکیلات برای اعتصاب سراسری، برای نوشتن
برنامه حکومت انقلابی. برای متمرکز شدن روی برنامه حکومت دوران
گذار. انقلاب از وضعیت تدافعی و اعتراضی باید خارج شود و به تهاجم
دست بزند. این وضعیت تهاجمی است که می تواند جلوی خونریزیهای بیشتر
و جنایتهای بیشتر رژیم را بیرد.
خرداد امسال را رژیم می خواهد به سکوت بکشاند. شارلاتانهای سبز در
داخل و خارج می خواهند ابزاری کنند برای برگرداندن آب ریخته و سبوی
شکسته دوران "رای منو پس بده"! خرداد امسال را همه سرنگونی طلبان
انقلابی باید تبدیل کنند به صحنه دیگری از تهاجم برای پایان دادن
رژیم اسلامی!
اشکال مبارزه را فعالین و سازماندهان محلی شکل می دهند . در خارج
کشور هم باید پرچم سرخ انقلاب و سرنگونی طلبی خرداد ماه را مزین
کند! همه جا باید پرچم انقلاب را در خرداد بر افراشت و مهر انقلاب
را به خرداد زد!
زنده باد خرداد انقلابی!
سرنگون باد رژیم اسلامی!
زنده باد آزادی، برابری و حکومت انسانی!
منابع دیگر:
سعید صالحی نیا: قدم بعدی انقلاب چه خواهد بود؟ بعد از اعتصاب
سراسری در کردستان
http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/2479-saeed-s.html
سعید صالحی نیا:مرحله جدید انقلاب ، معضل ادامه کاری و حزب کمونیست
کارگری ایران(23 ژوئن 2009)
http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m06/24-said.htm
سعید صالحی نیا: آغاز فاز جدیدی از انقلاب؟در حاشیه "اتمام حجت"
خامنه ای!(19 ژوئن 2009)
http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m06/20-said.htm
سعید صالحی نیا: انقلاب شروع شد، رهبری می خواهد!(15 ژوئن 2009)
http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m06/16-said.htm
سعید صالحی نیا: بحران رژیم اسلامی بعد از مضحکه انتخاباتش(13 ژوئن
2009)
http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m06/13-said.htm
سعید صالحی نیا: اوج گیری بی سابقه بحران حکومتی و مضحکه انتخاباتی
رژیم اسلامی(6 ژوئن 2009)
http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m06/7-said.htm
_______________________________________________________
|