مقاله

 

 

علل و دلایل خروج مجاهدین خلق از لیست سیاه آمریکا، نگرانی بحق مردم ایران

مهرنوش موسوی
 

 

نظر به شرایط و اوضاع سیاسی کنونی به باور من اینها اهم بالاترین احتمالات ممکن جهت خروج مجاهدین از لیست تروریستی از جانب آمریکاست:

1. نظر و نگاه آمریکا چه زمانی که مجاهدین خلق ایران را در این لیست قرار داد و چه امروز که آن را از لیستش خارج نموده به واقع خود مجاهدین خلق نبوده است. مجاهدین آویزه بازی بزرگتر آمریکا و دول غربی اند. آنهم در مصافی به نام اسلام سیاسی و با رژیم ایران. به باور من مجاهدین خلق ایران جریانی است در حدفاصل میان معامله و فشار سیاسی. زمانی که بازار معامله ها گرم میشود، سوت را میکشیدند تا در پناهگاه اشرف آنها را مورد حمله قرار دهند، زمانی که به مانند امروز شرایط را برای ورود به یک فاز نوین سیاسی نظامی و یا شاید سوریه ای کردن ایران فراهم میکنند، آنها را از لیست در می آورند تا به رژیم جمهوری اسلامی دهن کجی نموده و آنها را مورد فشار بیشتر قرار دهند. مجاهدین خلق سالهاست وسیله بازی قدرتهای منطقه و غرب است. اما الحق بایست اضافه نمود که خودش نیز به این همبازی بودن افتخار و بازی را خوب بازی میکند. مجاهدین در فردای ایران نقشی ندارند. امروز ملعبه نقشه های منطقه ای میباشند.


2. بیرون آوردن مجاهدین از لیست، نشان دادن منظره نقشه هایی است که برای ایران کشیده اند. به باور من مجاهدین خلق در شرایط امروز نقشی را ایفائ میکند که القاعده یا طالبان در جریان جنگ سرد ایفا نمودند. با این تفاوت که این بار مجاهدین به لحاظ ایدئولوژیک و ساختار فکری از جنس اسلام حاکمند. به باور من سوریه ای کردن شرایط سیاسی ایران و تحمیل سناریوی سیاه با چاشنی جنگ داخلی، یکی از دلایل خروج دادن مجاهدین از لیست آمریکاست.


3. خروج مجاهدین از لیست کوچکترین تاثیری بر نظر و برداشت مردم ایران از آنها ندارد. مردم ایران مجاهدین را یک جریان ماجراجوی نظامی میدانند که بویژه در سالهای اخیر در نقش خود بسی خطرناکتر شده و جزو مخاطرات مردم ایران در پروسه سرنگون کردن رژیم اسلامی است. مجاهدین بویژه به خاطر حمایت غرب توان این را دارد که به پروسه مشروع و ضد خشونت مبارزه مردم برای انداختن حکومت خون بپاشد، مقابل آن بایستد و اوضاع را برهم بزند. مجاهدین نه یک حزب سیاسی است. نه یک جریان غیر مسلح است. نه به اصول و قانون پایبند است. نه جریانی غیر مذهبی است. این سه عنصر در ساخت سیاسی مجاهدین، مذهبی بودن، مسلح بودن، غیر سیاسی و غیر حزبی بودن باعث اصلی نگرانی مردم از ایفای نقش مجاهدین و همچنین رویگردانی جریانات اپوزیسیون از آنهاست. یکی دیگر ار دلایل خروج مجاهدین از لیست، مقابله با مردم ایران و به زانو درآوردن آنها با تحمیل سناریوی سیاه است.

میخواهند به هر نحویی شده مردم را مستاصل کنند. تحریمهای اقتصادی همین نقش را داشت، ساز و برگ دادن به گروههای ماجراجوی نظامی هم همین نقش دو لبه را دارد. اینها فقط ابزار فشار به رژیم نیستند، ابزار از میدان به در کردن مردم هم هستند. تصورش را بکنید درست در شرایطی که فی المثل مردم ایران به صورت مدنی بیرون آمده، تظاهرات میکنند، اعتراض میکنند، مجاهدین با بمب گذاری و ترور افراد حکومت نه فقط وارد جنگ تروریستی با حکومت میشوند، بل مبارزه مردم را از ریل خارج میکنند. در چنین شرایطی مردم مجبورند عقب بکشند، سرشان را پایین بیاورند تا وثیقه سناریوی سیاه نشوند. در سال 60 نقش مجاهدین دقیقن همین بود. الان در سوریه ارتش به اصطلاح آزادیبخش سوریه همین نقش را دارد. یک مبارزه نظامی زودرس را به مردم تحمیل کردند. مردم را اینها از خیابان جمع کردند تا خودشان زیر حمایت ناتو و دول غربی صحنه را بدست بگیرند. یک علت خروج مجاهدین از لیست، به واقع انداختن آنها با جان مردم است.


4. خروج مجاهدین از لیست آمریکا از جمله به خاطر نومیدی دول غربی و در راس آنها آمریکا از اصلاح طلبان میباشد. خیزش انقلابی مردم در سال 88 به آمریکا و دول غربی نشان داد که اصلاح طلبان نه توان کنترل مردم را دارند و نه از پس یک انقلاب مخملی در ایران، از بالا و در مقابل خامنه ای برمی آیند. رویگردانی آمریکا و یا فاصله گرفتن آمریکا از پروژه "رژیم چنج" از درون و با چاشنی اصلاح طلبی باعث چشمک زدن امروز آنها نه فقط به مجاهدین که همچنین گروههای قوم پرست کرد و و جریانات مشابه مخاطره آمیز در مرزهای شمال غربی کشور است. به باور من طرح کومله عبدلله مهتدی و حزب دمکرات و رویای قوم پرستانه اینها در کردستان ارتباط مستقیمی با رها کردن قلاده مجاهدین خلق دارد. این طرحها مرا یاد استراتژی جرج بوش برای حمله نظامی به ایران می اندازد. تحت پوشش این استراتژی بود که درمرزهای شمال غربی و در میان جریانات سیاسی قوم پرست و حتی بعضن چپ ماجراجوئیهای نظامی بالا گرفت. پژاک محصول استراتژی جینگوئیستی آقای بوش در آن دوره بود. این استراتژی همچنین فرزندان خلفی در خوزستان، در آذربایجان و غیره نیز به صحنه سیاست آورد.

 این در حالی است که با قدرتگیری اوباما و با قدرتگیری استراتژی جدال دیپلماتیک در یک دوره کوتاه عناصر دیگری در زمین سیاست ایران پا گرفتند. از آن جمله اند جریانات حقوق بشری! یادم هست در آن دوره حزب دمکرات کردستان اعلام کرد به خاطر حقوق بشری کردن خود، دست از سلاح برمیدارد! لذا میخواهم تاکید کنم که این تغییرات در اپوزیسیون ایران ناشی و مابه ازاء سیاستهای بین المللی است. این نشان میدهد که مبارزه مردم ایران در زمین خالی اتفاق نمی افند. مدعیان سیاه و سفید زیادی در صحنه نشسته اند. تحولات امروز ناشی از پروژه تبدیل سناریوی سفید مبارزه مردم برای انداختن رژیم به سناریوی سیاه سوریه ای و جنگ داخلی و پاشاندن شیرازه جامعه است.


5. بدبختی امروز مردم ایران این است که چپ و جبهه سکولاریستی و مدنی و سیاسی نظاره گر است. همه اینها جلو چشمان نظاره گر این جبهه رخ میدهد. به دو دلیل هم نظاره گر است. اول اینکه هیچ تغییر و تحولی را اینها "مهم" نمیدانند. در بسیاری از سایتها و ابراز نظرها دیده و خوانده ام که میگویند "ای بابا مجاهدین هیچ نیستند" این بی عاری سیاسی قبل از اینکه به دلیل عقلانیت نظری و پروفایل تحلیل سیاسی باشد، به دلیل بلاهت است. به دلیل عدم تشخیص درست سیاسی است. به دلیل رها کردن مردم به دست سرنوشت است. دوم اینکه بخشی از خود این چپ از سناریوی سوریه ای کردن ایران چندان هم بدش نمی آید! هم الان اسم سناریوی سوریه در ادبیات بسیاری از اینها "انقلاب مردم" است! اینی که مبارزه مشروع مردم علیه اسد اکنون دستمایه تحمیل جنگ داخلی به این مملکت و پروار شدن جریانات خلاف، تروریستی، مذهبی و غیر مدنی زیر پوشش ارتش آزاد سوریه شده، همان ارتشی که میگویند دست بر قضا خود مجاهدین خلق هم در آنجا دارد ظرفیتهای نظامی خود را به نمایش میگذارد برای اینها مهم نیست! اصلن موضوع تحلیل نیست. گویا یک طرف مردمند. یک طرف هم رژیم اسد و بعدش فقط گل و بلبل انقلابی است!

این بزرگترین اشتباه است. الان تحولات منطقه چند بعدی است. در ثانی مجاهدین خلق سال 91 را حتی نمیشود یا 5 سال قبل مقایسه کرد. اینها در روند ماجراجویانه و ارتجاعی خود بسیار جلوتر آمده اند. پرورش داده شده اند. الان یک کمربند مذهبی قومی دور مرزهای کشور و بواسطه همین سازمانها کشیده اند که کار مردم را برای انداختن مدنی این حکومت بسیار بسیار سخت میکند.

 به باور من نه فقط آمریکا، که بیخیالی اپوزیسیون نشان میدهد که اینها هم مجاهد را از لیست احزابی که بایست تحت کنترل اپوزیسیون میبودند خارج کرده است و لذا مردم را با این مخاطرات تنها گذاشته اند. به باور من اپوزیسیون بایست در مقابل مجاهد و این جریانات قومی مسلح بایستد و مجبورشان کند که یک بدیهیاتی را بپذیرند و بر یک قواعد و قوانینی التزام بدهند. ما الان بیشتر از یک دهه هست که جلو مجاهدین گذاشته بودیم از حالت یک جریان مذهبی مخفی و غیر قابل حسابرسی مسلح خارج و بدل یه یک حزب سیاسی باز و قابل قضاوت و کنترل بشود. بایست دنبال این مطالبه را علی الخصوص الان گرفت.
 


منبع : فیس بوک


_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد