"لیبرتی" ، نقطه مشترک طرحهاحمید محبی
سرانجام نخستین گروه از ساکنان اشرف شامل سیصد ونود وهفت نفر درکمپ" لیبرتی" اسکان داده شدند. این کمپ نقطه مشترک طرحهای چند طرف داستان مجاهدین است که ساکنان اشرف خواسته ویا ناخواسته به آن رسیده اند. طراحانی که داستان را به لیبرتی رساندند ویا طرحشان به لیبرتی ختم شد عبارتند از: در یک سمت اصلی، رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی در ایران و حکومت عراق با جناج غالب شیعه. در یک جناح سازمان ملل وکمیساریای پناهندگی آن، وزیر یا وزارت امورخارجه آمریکا و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا برای نوعی حل وفصل بحران. درسمت اصلی دیگر سازمان مجاهدین یعنی سران مجاهدین وساکنان اشرف. نقش هرکدام از دست اندر کاران به صورت زیر قابل بررسی است. جمهوری اسلامی بعنوان طرف حساب اصلی سرکوبی نیروهای سرنگونی طلب واپوزیسیون های گوناگون، نقش اصلی را دراقدام برای منعدم کردن اشرف بازی میکند. جای هیچ تردیدی نیست که متلاشی کردن اشرف جزء طرح های اصلی ملایان جنایتکار حاکم بر ایران است. مضمحل کردن اشرف ادامه کار اعدام ها وکشتارهای سالهای شصت و شصت وهفت را برای این جنایتکاران محقق میسازد. آنها با احقاق این هدف، بزرگترین تشکل سازمان یافته ضد رژیم را صرفنظر از ماهیت ومحتوای ایدئولوژیک آن، از سر را ه برمیدارند. بدین سبب تلاش خود در عراق را برروی آن متمرکز کرده اند. حکومت عراق طرف حساب دیگر داستان است که درهمان جناح جمهوری اسلامی قرار دارد. این حکومت حاکمیتی تازه به دوران رسیده توسط ائتلاف آمریکایی باجناح غالب بر آمده از اکثریت شیعه عراق است. اینها نیز هیچ ابایی از آدم کشی وجنایت در مورد مخالفان خود وبه طرق اولی مخالفان رژیم حاکم بر ایران ندارند. درست است که اساس تفکر آخوندهای شیعه از عراق نشأت میگیرد اما در حال حاضر بزرگترین وقوی ترین نیروی شیعه در ایران وآنهم در حکومت مستقر است. از این رو طبیعی است که جناح غالب حاکم بر عراق خود را یک شاخه از حکومت مذهبی آخوند های حاکم در ایران بداند. بنا بر این جناح شیعه دولت عراق حداقل برای تحکیم وگسترش روابط با ایران هم شده، متلاشی کردن اشرف را در برنامه دارد وطبیعی است که بخواهد نفرات را درقدم اول به یک زندان منتقل کند. تلاش های چندین ساله مجاهدین درعراق برای جلب حمایت عشایر وجریانات سیاسی علیرغم صرف هزینه ها وانرژی بسیار، تا این نقطه نتیجه قابل توجهی به بار نیاورده است واز کارآیی قابل توجهی برخوردار نیست. نباید انتظار داشت سازمانی که قصد دارد حکومت ملا های شیعی در ایران را سرنگون کند بتواند در کشورهمسایه اش که بیش از شصت درصد آن شیعه وبسیاری زیر مجموعه همان حکومت هستند جایگاه قابل تکیه ای پیدا کند. ظاهرا پیش رفتن خط ملاها برای برچیده شدن اشرف به دست نیروی حاکم در عراق، تضادی با منافع آمریکا که عراق را تحت کنترل دارد پیدا نمی کند ودستشان در این زمینه باز است. تلاشهای وزارت خارجه آمریکاَ، کمییساریای عالی پناهندگی سازمان ملل، کمیسیون امور خارجی اتحادیه اروپا وارگانهایی از این قبیل را میتوان در این رابطه در یک گروه قرار داد. علیرغم تبلیغات موجود وبطور خاص از رسانه های مجاهدین که گویی این ارگانها برای حل وفصل مسائل اشرف بسیج شده اند. تلاش این جناح اساساٌ برای حل مشکل عراق در مورد کمپ اشرف وتحکیم وتثبیت بیشتر دولت عراق است. هدف یکم حمایت از مجاهدین و یا ساکنین اشرف نیست. هدف پیش بردن بدون خونریزی برنامه عراق است. واضح است که منفعت عراق دراین است که خواسته متحد بزرگتر خود یعنی رژیم ملایان حاکم بر ایران را با حداقل تنش ومشکل سیاسی واعتراضات بین المللی به اجرا بگذارد. مشکلات واستاندارد ها وغیر استاندارد های کمپ لیبرتی را میتوان در این ظرف مورد بررسی قرار داد. کمپ" لیبرتی"را آماده نکرده اند تا مشکل استقرار ساکنان اشرف را حل کنند. این کمپ را به میان آورده اند تا طرح عراق برای تخلیه اشرف ونهایتا اخراج مجاهدین از عراق با آن به پیش برده شود. مفروض دانستن اینکه سازمان ملل اعم از دبیر کل، کارشناس امور استقراری، کمیساریای عالی پناهندگان و.....به صحنه آمده اند که مشکلات محل استقرار واقامت ساکنان اشرف را حل کنند سبب به تعجب افتادن از وضعیت کمپ" لیبرتی " میشود، اما این پیش فرض که هدف، حل مساله عراق بدون خونریزی وتنش وبدون بی آبرویی سیاسی است، وضعیت لیبرتی را قابل فهم میکند. استاندارد های استقراری یک کمپ پناهندگی سازمان ملل را خود این سازمان تعیین میکند واز نظر سازمان ملل همان است که خودش میگوید. در خیلی از موارد این استاندارد ها برای پناهندگانی که به عنوان افراد بی سرپناه وبی غذا ارزیابی میشوند عبارت است ازحداقل مکانی برای زیستن تا سرپناهی داشته باشند وحداقل غذایی برای خوردن تا گرسنه نمانند. کمکهای نقدی وغیر نقدی ملل متحد به پناهجویان، معمولا به وضعیت مالی آنها بستگی دارد. یعنی کمکهای مالی وامکاناتی را به کسانی میدهند که دچار مشکلات جدی هستند و واجد شرایط تلقی میشوند. بعید است آنها مجاهدین رابا هزینه هایی که صرف میکنندونیروی کاری که دارند، گروهی واجد شرایط ارزیابی کنند. بنابر این همچنانکه عراق پذیرفته است مسئولیت تهیه وتامین امکانات استقراری، برعهده حکومت عراق است وچیزی بیش از مینی موم نمیتوان از آنهاانتظار داشت. مجاهدین ادعا میکنند به توصیه خانم وزیر خارجه آمریکا، انتقال به لیبرتی را پذیرفته اند. این توصیه چگونه وبه چه کسی گفته شده است، مشخص نیست اما بنظر نمیرسد منظور وزیر امور خارجه این بوده که ساکنان اشرف به" لیبرتی" بروند چون کمپ خوب وبااستانداردی است، بلکه منظوراین است که اگر نروید با حمله عراق مواجه خواهید شد وما نمیتوانیم ویا نمیخواهیم در این مورد، درحاکمیت عراق دخالت کنیم. نتیجه نرفتن همان خواهد شد که میدانید وقبلا تجربه کرده اید. بنابراین بهتر است بجای درگیری، کشتار، دستگیری وانتقال اجباری خودتان با زبان خوش بروید. قابل توجه اینکه همین توصیه پنهانی اما ساده، به راحتی تئوریِ " اگر اشرف بایستد جهانی خواهد ایستاد" را تا اینجای داستان به طور کامل به سمت لیبرتی چرخانده است. خانم مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز انتقال اولین گروه را تبریک گفته است. تبریک گفتن در عرف معمول، واکنش به احراز یک موفقیت است. انتقال به لیبرتی موفقیت چه کسی بود؟ مجاهدین یا دولت عراق؟ این تبریک به کیست؟ به مجاهدین یا به دولت عراق؟ انتقال بدون درگیری اولین گروه بیش ازهرچیز موفقیت دولت عراق است نه مجاهدین. بنا بر این توصیه ها، تبریک ها وتایید هایی از این دست در قدم نخست حمایت بین المللی درجهت پیش بردن خط عراق است ونباید آن هاصرفا حمایت از حقوق ساکنان اشرف ارزیابی کرد. در سمت دیگر بحران اما سران مجاهدین وساکنان اشرف قرار دارند. جای هیچ تردیدی نیست که وضعیت کنونی نتیجه بلا فصل سیاست های نادرست سران مجاهدین در مورد ماندن در عراق به هر قیمت است. تاریخ مصرف استراتژی ماندن درعراق حتی اگر درست هم میبود سالهاست که به پایان رسیده است. این موضوع را بسیاری از احزاب، گروهها، شخصیت ها، افراد و همچنین تعدادی ازاعضای قبلی خودشان قبل از جداشدن به آنها گوشزد کرده اند. آینده ی در چشم انداز کاملا قابل پیش بینی بود. وبه راحتی میشد حدس زد بر سر اشرف چه خواهد آمد. نگارنده نیز، در آخرین روز حضور در اشرف وقبل از جداشدن این موضوع را بهمراه سایر دلایل جداشدن به صراحت به یکی از گردانندگان اصلیشان توضیح دادم و نادرستی تحلیل ها واشتباهات فاحششان را متذکر شدم. مسئولین وگردانندگان مجاهدین کاملا میدانستند چه میکنند. آنها هزینه های میلیونی نیز صرف کرده اند تا نیروهایشان را بجای خارج کردن، در عراق نگهدارند وحتی راه های خروج آنها راببندند. آنها مسئولیت آنچه به این نقطه را ه برده است را به برعهده دارند. چه میتوان گفت وقتی نخستین گروه اعزامی به عربی شعار میدادند هرگز ذلت را نخواهند پذیرفت اما ساعاتی بعد، تمام شرایط تحقیر آمیزوبگفته خودشان، آزار واذیت سربازان عراقی، از بازرسی های اهانت بار تا گرفتن وسایل وتا بوییده شده بوسیله سگها را پذیرفتند وبه لیبرتی رفتند؟ شاید تعدادی از خود پرسیده باشند پس تکلیف " چو اشرف نباشد، تن من نباد " چه شد. تکلیف تحلیلهای نادرست وسر هم بندی شده ای که در مورد آمریکا وخط کارش در عراق، با بسط وتفصیل برایشان شرح میدادند، چه شد. از طرف دیگرسران مجاهدین هنوز برای حل اصلی ترین مساله ساکنان اشرف یعنی خروج از عراق تلاشی جدی نمیکنند وهمچنان که پیش از این میکردند، بدنبال حل وفصل مسائل استقراری وماندن درعراق هستند. سایت ها وتبلیغاتشان بسیج امور فرعی است. اموری که خودشان وجود وعلت آنرا از پیش میدانستند اما چیزی نمیگفتند. به عنوان نمونه : لیبرتی آب آشامیدنی ندارد وبه شبکه برق عراق وصل نیست. "لیبرتی" کمپ سابق ارتش آمریکا است. خود حضرات یک محل استقرار ودفتر برای هماهنگی، در وسط مقر فرماندهی سربازان آمریکایی کنترل اشرف موسوم به " فاب" داشتند ومیدانستند که شبکه آبرسانی مقرهای نیروهای آمریکایی ومنجمله" لیبرتی" به شبکه آبرسانی عراق وصل نیست. بطری های آب آشامیدنی بهمراه تمامی دیگر مواد خوراکی ازخارج عراق برایشان ارسال میشود وبرای سایر مصارف آب نیز خود کفا هستند. برق مقر های آمریکایی نیز به شبکه برق عراق وصل نیست واساسا از ژنراتور استفاده میکنند یعنی خود کفا هستند. از طرف دیگرشبکه برق رسانی عراق در هیچ کجا برق دائمی ندارد. اما نظرکمیساریای امور پناهندگی سازمان ملل در مورد وضعیت کنونی لیبرتی چیست ؟ احتمالا ارزیابی سازمان ملل از مجاهدین، با آنچه خودشان از خود نشان میدهند یک گروه دارای نیروی کار رایگان وپول فراوان است. تعجب نکنید اگر بگویند بخشی از کمبود های کمپ همان است که مردم عراق نیز دارند. نمیتوانیم شما را مستثنی کنیم. بخش دیگر را نیز با پول ونیروی کار خودتان تامین کنید. همچنانکه به پناهندگان ساکن تیف میگفتند سازمان ملل با میلیونها پناهنده فاقد پول وامکانات که جایی برای خوابیدن وغذایی برای خوردن ندارند و اکثریت آنها زن وکودک هستند مواجه است. ما درمقایسه با شما که حداقل ها را از ارتش آمریکا دریافت میکنید، اولویت های خود را به آن پناهندگان اختصاص میدهیم ودادن هر نوع امکانی به "تیف" را کاملا منتفی اعلام کردند. هر قدر هم که دلتان خواست میتوانید از زندان بودن لیبرتی فاکت بدهید. سرانجام پاسخ خواهید شنید که تمامی اقدامات امنیتی ونظامی برای حفاظت وتامین سلامت خودتان است. همان پاسخی که به " تیف" ی ها میدادند. استقرار دارای اهمیت است اما مهمترین موضوع نیست. راه برون رفت از این زندان سازی انگشت گذاشتن صرف بر مشکلات استقراری نیست بلکه پرداختن به مسائل اصلیست. قابل توجه است که سازمان ملل تنها قولی که به ساکنان اشرف داده شروع رسیدگی به درخواست پناهندگی آنهاست وهیچ چشم انداز مشخصی ارائه نکرده است. برخی از مهمترین مسائل ساکنان اشرف که قرار است تماما به لیبرتی منتقل بشوند ویا نشوند عبارتند از : سازمان ملل با چه چهار چوبی از آنان مصاحبه خواهد گرفت؟ با همان چهار چوب " تیف" ؟ یا نه برای هر شرایطی چهار چوب ها ی خود را دارد؟ در " تیف" و در اولین سری پاسخ ها به درخواست های پناهندگی، به بیش از یک هفتم افراد با وجود جدا شدن از مجاهدین به بهانه اینکه هنوز از نظر فکری کاملا از مجاهدین جدا نشده اند، جواب منفی دادند. اکنون باساکنان اشرف که میگویند اعضای مجاهدین هستند چه خواهند کرد؟ ثبت نام ومصاحبه ها ودادن پاسخ چه مدت به طول خواهد انجامید؟ ریل استیناف برای افراد پذیرفته نشده چگونه است؟ باتوجه به اینکه آمریکا کلا کسی از مجاهدین را نمیپذیرد وکشورهای اروپایی نیز هیچ واکنش مثبتی برای پذیرفتن اعضای مجاهدین نشان نداده اند طرح سازمان ملل برای انتقال به کجاست؟ آیا پاسخ ها همان پاسخ های معمول وشناخته شده خواهد بود؟ یعنی به افراد پذیرفته شده، خواهند گفت ما پرونده شما را به کشور فلان فرستاده ایم وباید منتظر باشید ویعد ازیک پروسه سه ماهه تایکساله ابلاغ جواب منفی کشور فلان؟ یا چیز دیگری؟ طرح چیست؟ از پیش روشن است که در لیبرتی برخلاف" تیف" امکان اقدام برای خارج شدن غیر قانونی فردی از عراق نیز وجود نخواهد داشت. یعنی بمان تا زمان نامعلوم. از آنجا که تا اینجای داستان از بیش از سه هزار نفر ساکن اشرف و"لیبرتی" موضع دیگری جز موضع سران مجاهدین شنیده نمیشود، در حال حاضرآنها نمیتوانند در تعیین سرنوشتشان نقشی داشته باشند. به این معنی که سرنوشتشان منوط به تصمیمی است که برایشان گرفته خواهد شد وناچارند هر چرخشی را هم با" توصیه " و" پا درمیانی" بپذیرند. جای تأسف است اما واقعیت دارد. تااین لحظه صحنه برای زندانی کردن ویا در گیری چیده شده است. بنظر میرسد درگیری نیز به همان زندانی شدن ختم شود. مگراینکه در هفته های آینده شاهد تغییری جدی باشیم. کاشکی راهی برای ساکنان اشرف پیدا میشد. تا از گرداب توطئه بیرون بیایند ودر کشوری امن خود بیندیشند و راهشان را انتخاب کنند. این را بدون در نظر گرفتن ایدئولوژی وخط ومشی سیاسی میگویم. این حق هر مخالف رژیم است. این حق هر ایرانیست. این حق هر انسان است. اما با وجود آنچه در پیش روست، آیا چنین خواهد شد؟؟؟
2012-02-23
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد