گزارشی از یک جلسه مافیا یی نایاک
سئولات زیادی بود که در جلسه آقای پارسی بی جواب ماند جلسه تیرتا پارسی و
نایاک در دالاس
جلسه تیرتا پارسی و نایاک در دالاس
با سپاس بیکران از بانوپروین کوهگیلانی سر دبیر مجله شهروندکه شجاعانه
اعتراض خود را به گوش نایاک رساندند. باعث تاسف است که بجز از تعدادی کمتر
از ده نفر همانطور بدون اعتراض در این جلسه شرمناک نشتند واز آزادی بیان که
یکی از با ارزشترین قوانین حقوق بشر میباشد دفاع نکردند و به رفتار توهین
آمیز تریتا پارسی و لمپن دانشگاهیش اعتراض نکردند.آیا ما نیایستی سر پرستان
این دو سازمان به اصطلاح دمکراتیک دالاس را که با نهایت وقاهت حامی، شریک
جرم و شاهداین عمل ننگین و تحقیر امیز بودند را مورد سئوال قرارندهیم؟ اگر
ما در امریکا نخواهیم و نتوانیم از ازادی بیان دفاع کنیم میتوایم ارزو و
خواستار یک ایران دمکرتیک به رهبری این اقایان به اصطلاح آزادیخواه در
ایران باشیم؟
جلسه تیرتا پارسی و نایاک در دالاس
من درد در رگانم
حسرت در استخوانم
چیزی نظیر آتش در جانم پیچید
سر تا سر وجود مرا
گویی
چیزی بهم فشرد
تا قطره ای به تفته گی خورشید
جوشید از دو چشمم 1
شنبه 26 فوریه مراسم سخنرانی تریتا پارسی در شهر پلینو در دالاس برگزار شد.
اطلاعیه این برنامه بدون ذکر سخنران برنامه فقط با آرم نایاک و عکسی از
تریتا پارسی از چند روز قبل از برنامه در دالاس پخش شد.
این برنامه با همکاری و دعوت انجمن همبستگی – شورای روابط جهانی – کانون
دموکراتیک ایرانیان دالاس و مرکز صلح برگزار شده بود.
در شروع برنامه فردی بنام (برایان مارک ریچ)2 برنامه را شروع کرد. او سخنان
خود را این گونه آغاز کرد که از همه انتظار دارد که مواظب رفتارشان باشند و
هیچ کس اجازه ندارد از این برنامه عکس یا ویدئو تهیه کند و یا برنامه را
ضبط کند و هر حرفی و یا صحبتی در این اتاق گفته و یا شنیده می شود اینجا می
ماند و از این اتاق بیرون نمی رود و اگر کسی موافق این قوانین نیست میتواند
جلسه را ترک کند. من که به عنوان یک گزارشگر رفته بودم با معرفی خود و
اینکه اگر من اجازه نداشته باشم که گزارشی از این برنامه تهیه کنم پس
دلایلی برای حضور در این جلسه ندارم و به عنوان اعتراض محل را ترک کردم. در
خارج از جلسه دو تن از برگزار کنندگان با پوزش از من خواستند که به جلسه
برگردم ، و گفتند که مسئول جلسه شما را نشناخته شما می توانید کار خودتان
را انجام دهید. من مجددا به سالن برگشتم.
چکیده ای از صحبتهای تریتا پارسی: محور صحبتهای پارسی در ارتباط با تلاش
های ایران و آمریکا در ایجاد رابطه در ده سال اخیر و همچنین مسئله تاسیسات
اتمی ایران بود. او اشاره کرد که مسئله دسترسی ایران به انرژی هستی به
سابقه 50 ساله دارد و در زمان محمد رضا شاه ملیونها دلار صرف آن شد. بعد از
انقلاب خمینی ، اما علاقه ای به ادامه این پروژه نداشت . بعد از او در زمان
خامنه ی تلاش برای از سر گرفتن این پروژه شروع شد . پارسی اضافه کرد که در
زمان جورج بوش ایران چندین بار خواهان از سر گرفتن مذاکره شده بود ولی به
علت سیاست عدم مذاکره با دشمن این هرگز به نتیجه نرسید . از طرف دیگر باراک
اوباما با شعار و برنامه سیاسی کاملا متفاوت از بوش و با اعتقاد بر اینکه
با همه باید مذاکره کرد حتی با دشمن ، در انتخابات برنده شد.
اوباما از همان ابتدا با فرستادن پیام نوروزی و در فرصت های مختلف علاقه
آمریکا را برای مذاکره نشان داد ولی در ایران به علت مشکلات داخلی و بعد
مسئله انتخابات ریاست جمهوری این تلاش ها به جایی نرسید و بعد از انتخابات
در ایران این بار آمریکا علاقه ی به مذاکره با ایران نداشت. به نظر میرسد
که این دو کشور تا کنون در آن واحد به ضرورت مذاکره نرسیدند او همچنین
اضافه کرد که امروز مشکل در ارتباط با ایران مسئله حقوق بشر است نه دسترسی
ایران به انرژی هسته ی.
در مجموع صحبتهای پارسی که با مهارت و تسلط به زبان انگلیسی به خوبی اجرا
شد تکرار همان صحبتهایی بود که در چند سال اخیر در رسانه های آمریکایی و
ایرانی مرتب تکرار می شد و پیام جدیدی برای شنیدن نداشت .
در پایان صحبتهای تریتا پارسی فرد مسئول جلسه بریان مارک ریچ به پشت
میکروفون رفت تا این بار به همه حاضران متذکر شود که فقط سئوالات به صورت
کتبی پذیرفته میشود و هیچ کس حق حرف زدن و یا سئوال کردن شفایی ندارد. در
این زمان یکی از اعضای کمیته برگزاری به جمع کردن سئوالات پرداخت.
چند سئوال اول فقط در مورد نایاک و سابقه کاری نایک بود . پس از آن برایان
به خواندن سئوالی پرداخت که یکی از حاضرین به اعتراض گفت که این سئوال من
هست و شما درست این سئوال را نخواندهید ، اجازه بدهید من خودم سئوال را
بخوانم که با مخالفت مسئول جلسه روبرو شد. او پیشنهاد کرد که هر دو آنها
میتوانند به بیرون جلسه بروند و سئوال کننده آنرا به او توضیح دهدو ایشان
دوباره به سالن برگشته و سئوال را مطرح خواهد کرد . در این زمان فرد سئوال
کننده گفت چه اشکالی دارد که من خودم سئوال را مطرح کنم که مسئول جلسه از
او خواست که صحبت نکند و به از پلیس حاضر در جلسه خواست که او را از جلسه
بیرون کند که خود او همراه همسرش جلسه را ترک کردند.
در حاشیه:
افسوس
آفتاب مفهوم بیدریغِ عدالت بود و
آنان به عدل شیفته بودند و
اکنون
با آفتاب گونه ای
آنان را
اینگونه دل فریفته بودند !!3
از همان ابتدای ورود به محل برگزاری جلسه کاملا مشهود بود که برگزارکنندکان
بشدت نگران بودند که این برنامه که با برنامه که همزمان با اعتراض جدی عده
ای به حضور تریتا پارسی در دالاس بود ، اجرا نشود . برای همین با پیش بینی
قبلی دو پلیس را در محل گذاشته بودند و با کسانی که گمان می کردند که ممکن
هست برایشان مشکل ایجاد کنند اتمام حجت کردند ، که یا مقرارات ما را رعایت
کنید در غیر این صورت بهتر است که در جلسه حضور پیدا نکنید.
فضای داخل سالن بسیار پلیسی و غیر دموکراتیک بود .وجود پلیس در سالن باعث
می شد که احساس امنینت و آرامشی که لازمه یک جلسه سیاسی بود از حاضرین
گرفته شود.
فرد انتخاب شده برای ریاست جلسه هیچ گونه انعطافی در مقابل حاضرین نداشت و
کاملا مشخص بود که به او گفته شده که با عدم انعطاف کامل جلسه را اداره کند
و به هیچ کس اجازه نظر شفاهی و اعتراض ندهد . او هم با تحکم به حاضرین
گوشزد میکرد که اگر قوانین این جلسه را رعایت نکنید از جلسه اخراج می شوید
.
روی سخن من در ارتباط با شکل و محتوی این جلسه است :
بیاد ندارم که در جلسه ی بوده باشم که برگزارکنندکانش از حاضرین بخواهند که
از برنامه عکس گرفته نشود، برنامه ضبط نشود و یا هر چه در جلسه گفته و
شنیده شود از سالن بیرون برده نشود و همین جا بماند. نمی دانستم که اینجا
که قرار بود که جلسه سیاسی باشد که در آن بحث و مجادله و گفتگو امری عادی
است و یا جلسه تاپ سیکرت که هیچ اطلاعتی نباید بیرون برده شود.
مگر آقای پارسی چه می خواست بگوید که نباید مدرکی از آن به بیرون درز می
کرد؟ یا اینکه ایشان قصد دارد انطوری که مایل هستند از این برنامه و
حضورشان در بین ایرانیان دالاس استفاده کنند و هیچ مدرکی از صحبتهای ایشان
در جایی وجود نداشته باشد که احیانا مجبور به جواب گویی شوند ؟
و یا حتما از استقبال بی نظیر و گرم ایرانیان دالاس از ایشان در واشنگتن
گفنه شود.
آنچه برای من به عنوان یک سئوال مطرح است این است که چگونه میشود که یک
کمیته که متشکل از کسانی است که سابقه مبارزاتی علیه بی عدالتی ونقض هر
گونه آزادی بیان و اندیشه داشتند ، تن به برگزاری چنین جلسه ای دادند . با
چه منطقی میشود پذیرفت که پس از بیش از سی سال مبارزه برعلیه نقض آشکار
حقوق انسانی در ایران ، حق آزادی بیان ، حق اعتراض و حق پرسیدن و زیر سئوال
بردن کسانی که خود را نماینده جامعه ایرانی میداند و همه جا خود را به
عنوان سخنران ما معرفی میکنند از مردم گرفته شود و با ایجاد فضای بسته و
غیر دمکراتیک این امکان چه از حاضرین و چه از رسانه های عمومی سلب شود.
این نوع برگزاری جلسات سنت غلطی است و باید از آن انتقاد کرد و نه اینکه
اینور و آن ور از آن به عنوان نمونه ای موافق اشاره داشت.
و اما نکته آخر در مورد آقای تریتا پارسی:
مشکل بسیاری با آقای پارسی این نیست که ایشان ضد جنگ ، ضد تحرم اقتصادی و
خواهان رابطه ایران و آمریکا است . ایشان و سازمان نایاک نه اولین و نه
تنها سازمانی بودند که با حمله نظامی به ایران و یا تحریم اقتصادی مخالفت
کردند. مشکل با آقای پارسی در شکل انجام این کار است.
بسیاری از ایرانیان ساکن آمریکا مانند بسیاری در سراسر جهان با حمله نظامی
به ایران مخالف هستند، هر چند که امروز پروژه نظامی موافقان زیادی ندارد.
بخش عمده ای هم با تحریم مخالف هستند حتی میشود پذیرفت که بخشی هم با
ارتباط ایران و آمریکا موافق هستند و همه این گروها و افراد حق دارند که
اینچنین فکر کنند و هیچ ایرادی به آنها نسیت بلکه اختلاف نظر سیاسی میباشد.
آنچه آقای پارسی و سازمان نایاک را از این گروه ها جدا میکند این است که
آقای پارسی از طریق ارتباط با ایران و لابی گری برای ایران میخواهد به هدفش
برسد. واز ما ایرانیان ساکن آمریکا به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدفش
استفاده می کند. ایشان بخوبی آگاه هستند که عشق و علاقه ایرانیان به صلح و
امنینت مردم در ایران آنان را به آن سو سوق می دهد که مخالف با حمله نظامی
باشند . ملاقات با مقامات جمهوری اسلامی و نقش واسطه را بازی کردن و به
آنها پیشنهاد عمل کردن که باید با چه کسانی در کنگره آمریکا صحبت کنند ،
اما از جنس دیگری است. اینجا است که راه آقای پارسی و سازمان نایاک از
بسیاری دیگر که هم مخالف حمله نظامی و هم مخالف جدی جمهوری اسلامی ایران
است از هم جدا میشود .
سئولات زیادی بود که در جلسه آقای پارسی بی جواب ماند .....
شعر با چشمها از احمد شاملو
2 - -Bryan Mark Rigg is an American author and speaker who received his
PhD from Cambridge University. He is based at Southern Methodist
University in Dallas. He identifies himself today as Jewish,[4] and
studied in Israel at the "Ohr Sameach" Yeshiva. He also joined a short
volunteer program at the Israeli army. He is author of Hitler's Jewish
Soldiers.
_______________________________________________________
|