تاریخ انتشار :26.04.2020
تغزّلی در رمضان
هادی خرسندی

یار آمده، یار آمده، هنگام افطار آمده
با پوشش اسلامی و پنهان ز انظار آمده
گفتم کوئید نوزده، هر لحظه میآید ز ره
پس تو کرم کرده نیا، اما به اصرار آمده
با طبع تند و آتشین، لج کرده با احکام دین
پیش از غروب آفتاب، از ساعت چار آمده
آورده است از بهر من، نوشیدنی و خوردنی
با دست خالی در زده، اما چه پر بار آمده!
صُومّ و صلاتی آمده، حبّ نباتی آمده
از شعر ایرج میرزا، یک دختر این بار آمده!
از مُنکَراتی برحذر، از سختگیری ها پکر
گوئی برای انتقام از گشت انصار آمده
از بند سنّت رسته او، از عقد، بیرون جسته او
بر خطبه خوانده فاتحه، از صیغه بیزار آمده
با طنز و شوخی یار من، سر میکند آزار من
گوید چه بنشستی طرف، یار آمده یار آمده
گوید عطا کن بوس را، رد کن به من ویروس را
یا لطف کن واکسن بزن، اکنون که بیمار آمده
گوید که دستان شسته او، هم دست از جان شسته او
بی ماسک، خنده بر لب و بگشوده رخسار آمده
گوید که در این حال خوش، برخیز و عاشق را بکش
حالا که از خانه برون، با جان تبدار آمده
گوید که همکاری بکن، ارقام را یاری بکن
پیش آی و کم کن فاصله، مأمور آمار آمده!
گوید که وضع اقتصاد، گشته پریشان و کساد
بند قرنطینه نشو، چون موقع کار آمده
گوید که حصر خانگی، نبود بجز دیوانگی
آقا به مسجد آمده، حاجی به بازار آمده
من دل ز دلبر کنده ام، دلواپس آینده ام
دلبر در این حال و هوا، از من طلبکار آمده
پوشیده زیرِ پیرهن، مشکی ژیپوُن با سوتیَن
غرق سیاهی ها شده، یعنی عزادار آمده!
گوید که اسلام عزیز، دندان میلم کرده تیز
گازت چنان گیرم که خود، گوئی سگ هار آمده
گوید بشو درگیر من، فرض است جنگ تن به تن
اسلام باشد در خطر، هنگام پیکار آمده
مرد مسلمانی اگر، برخیز و همچون شیر نر
شمشیر حضرت را بِکش، یک تن ز کفار آمده
یا اینکه با من یار شو، در حلقه ی کفار شو
حالا که بینی کافری، مشتاق دیدار آمده
گوید اگر زورت کم است، حبّی برایت مرهم است
از بهر وایگرا رقیب، البته بسیار آمده
بیرون کشد یکدانه قرص، گوید بخور، اما نپرس
زوری کند در حلق من، وحشی پرستار آمده
گیرد ز من حق سخن، گوید که برکَن پیرهن
بسپار خود را دست من، «هِند جگرخوار*» آمده
تو زانی و من زانیه، از کف مده یک ثانیه
اکنون که آزاده زنی، کلی زناکار آمده!
گوید که در ماه عزا، بدجور میچسبد غذا
وین میهمان روزه دار، از بهر افطار آمده!
----------------------------------------
* هند، دختر عتبه – زنی آزاده در صدر اسلام که از او در زمره ی
زنان بدنام اسلام یاد میکنند!
----------
مقدمه دیررس
-----------
این از بهترین شعرهای طنز فارسی ست. چند شعر طنز در کل تاریخ شعر
فارسی میشناسید که موضوع و وزن و واژه ها و چندگانه گویی (ایهام)
ساختاری چندان محکم داشته باشد که هیچ جایش را نشود دست زد و حذف
کرد و تغییر داد و افزونه یی بر آن گذاشت؟ و بی آن که شاعر به
ابتذال یا زشتگویی بغلتد، خودمانی ترین و بی پرواترین صحنه ها را
تشریح کند! خاصه که آینه یی ست از اوضاع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی
امروز، و طنز تلخ تاریخی برای آیندگان.
مهدی فلاحتی (نقل از «سایت اخبار روز») - پارسال.
-----------------------------
مهدی فلاحتی پیش از اینکه در صدای آمریکا حرام شود، در کار شعر و
ادبیات و روزنامه نگاری و سردبیری و نقد نویسی خوش درخشیده بود.
نقل نظر او از سایت اخبار روز، بیش از این برایم خاصیت میداشت اگر
رعایت کوتاه نویسی را نمیکرد و این را روشنتر میگفت که ادبیات
اینچنینی در این زمان و زمانه، نه از سر کیفور بودن و بی دردی شاعر
است، که ستیزه ایست رویاروی و زنده با حکومتی که دم زدن و سرودن از
عشق و شور و شیدائی و آمیزش و کامجوئی را ممنوع میکند و حتی عبارت
دوشیدن شیر از «پستان» گاو را در کتاب درسی و رمان تخیلی برنمی
تابد.
خُب، خودم نوشتم و منتظر مهدی نماندم! حالا که حرف «مهدی» پیش آمد
این را هم به مقدمه اضافه کنم:
در تاریخچه آمدن اولین دستگاه تولید برق به ایران آمده است:
«مردم در ابتدا معتقد بودند که این روشنائی قسمتی از قدرت شیطان
است. اما امین الضرب با شیوه ای زیبا، شروع به مبارزه با این عقیده
کرد: او به مناسبت جشن میلاد امام زمان، تمام خیابان امیریه را
مزین به لامپ های رنگارنگ کرد و با این کار، مردم را بار دیگر شگفت
زده کرد و این آغاز تغییر عقیده مردم و حتی رجال و وزرا بود.»
و حالا اینجا هم من «ماه مبارک رمضان»، را زمینه ساز این سروده
کرده ام، تا چشم مؤمنین روشن شود!
امیدوارم ابیاتی که امسال افزوده ام نیز پسند آقا مهدی و باقی
صاحبنظران باشد.
هادی - لندن - رمضان ۹۸خورشیدی!
فیس بوک
..............................
کون لق آقا مهدی امام زمان
ما که خوشمان آمد
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|