«چهره واقعیت» اما زشت و کریه است. آمریکا به دنبال
منافع خود است و برای آن حاضر است هر اصل و قانون و
اخلاقی را زیر پا بگذارد. در پی فراخوانی، در
ژوئیه 2010 نامه سرگشاده
ای به خانم کلینتون ارسال کردم، که در پاسخ
به آن نامه، پیام کوتاه زیر دریافت شد:
Secretary Clinton is committed to strengthening
America’s national security, advancing the interest
of the United States, and restoring America’s
leadership position in the world.
خلاصه این پیام این است که خانم کلینتون مسئول حفظ
منافع آمریکا هستند.
آنچه در این پیام کوتاه برجسته شده، و هر آنچه از اوت
2010 تا امروز پیش آمده (جنایت 19 فروردین 1390)،
همگی به یک نکته ختم می شود که برخورد «مونولوگ»
در دیپلماسی بازده پایین دارد.
ظاهرا مجاهدین سرانجام به این نکته رسیده اند که حضرات
«جهانخوار» در کنار «حرف» معقول و «رفتار» متین، لازم
است که آنسوی دیگر سکه را هم اگر لمس نمی کنند،
(حداقل) به «وجود» آن «چاشنی» واقف بشوند.
سخنان متین، کرنش های دیپلماتیک، و یا سکوت های معنی
دار در برابر اجحافات، برای پیشبرد اهداف استراتژیک و
صلح جویانه لازمه هر فعالیت جدی سیاسی در عرصه سیاست
خارجی است، اما تنها بسنده کردن به این «روش» می تواند
تأثیرات منفی هم داشته و ایجاد کج فهمی در طرف مقابل
بکند. جهانخواران «ممکن» است این «رفتار و گفتار»
مؤدبانه و دیپلماتیک را بد «ترجمه» کنند. اشتباها، به
این نتیجه برسند که می توانند این نیرو و سازمان «متین
و صبور و دیپلمات» را به هر سو کشانده، و به هر سازی
برقصانند.
به نظر نگارنده، «زبان زور» یکی از ابزارهای
«دیپلماسی» است که هر از گاهی می بایست به کار گرفته
شود، تا توازن قوا در رفتار و کردار طرفین «مذاکره
دیپلماتیک» حاکم شود.
بعنوان مثال، این «جنبه» از دیپلماسی را می توان در
مذاکرات ویت کنگ ها در پایان اشغال ویتنام مشاهده کرد،
و یا تا حدودی در رفتار همین رژیم اسلامی با «غرب»
ارزیابی کرد. بی شک، هدف از ورود به عرصه مذاکرات
دیپلماتیک «حل معضل موجود» است، اما از آنجا که هدف از
«مذاکره» رسیدن به یک نقطه مشترک و قابل قبول برای هر
دو طرف است، هیچکدام از طرفین نباید دچار ذهنیت
شوند که می توان کلیه خواست های طرف مقابل را نادیده
گرفت.
طبیعتا، برای پیشگیری از چنین «ذهنیتی» نه تنها می
توان از جملات و واژه های مشخصی استفاده کرد، بلکه می
توان گامی فراتر هم برداشت. بعنوان مثال، در زیر چند
نمونه از کارکرد «واژه هدفمند» آمده است:
·