مقاله

 

 

 تاریخ انتشار :18.11.2024

مدلینگ !

مهرنوش موسوی

آمدن ترامپ از سویی که کعبه آمال جنبش راست محسوب میشود، همچنین پیام نتانیاهو باعث شد رضا پهلوی دوباره اعلام آمادگی کند. اگر کسی منطقی و منصفانه و بدون حب و بغض ایدئولوژیکی به این اعلام آمادگی برخورد کند، چه میگوید؟ بالاخره مردم حق دارند بگویند کسی بیاید که بتواند اتحاد ایجاد کند و ما را نجات بدهد. در این باره چه میگوییم؟


۱. احراز مقام رهبری در جنبش سرنگونی نظام، مدلینگ نیست که بروی خودت را معرفی کنی و روی فرش قرمز راه بروی، چرخی بزنی و مدال دریافت کنی. رهبری هیچ جنبشی را نمیروند اینجوری اعلام کنند. کسی یا رهبر جنبشی هست یا که نیست. لذا هدف این اعلامیه مردم نیستند. مخاطب این اعلامیه ترامپ و نتانیاهو هستند. آنها که وارد فاز خلاص شدن از شر جمهوری اسلامی شده و الان دنبال الترناتیو میگردند.


۲. یکی از مشکلات غرب این است که عصر رهبرسازیهای اینچنینی به پایان رسیده است. اگر دنیا به هم وصل نبود، اگر مردم خود رسانه نبودند، میشد در دهلیزهای کاخ سفید نشست و به روال سابق رهبرتراشی کرد. میشد کودتا کرد. میشد انقلاب مخملی راه انداخت و از بالا سر و ته تغییر قدرت سیاسی را به هم آورد. الان نمیشود. در هیچ کجا نمیشود. نه فقط در ایران، در هیچ کجا دیگر تراشیدن رهبر و شخصیت برای مردم ممکن نیست. چرا که انقلاب رسانه صورت گرفته است و رسانه های غول پیکر قبلی که یک پای اصلی شخصیت سازی و رهبر سازی بودند، مکان خود را برای رهبر سازی از دست داده اند. تا قبل از انقلاب رسانه ای کافی بود بی بی سی، نیویورک تایمز، لوموند و تایمز لندن و چند رسانه غول پیکر دیگر دو روز دست به یکی کنند تا کسی را روی پیشخوان سیاست جایی بنشانند. موفق میشدند. عامل پیروزی آمریکا و جهان غرب در جنگ سرد بیش از هر چیزی کارتل های رسانه ای بودند. الان با شبکه های اجتماعی اینکار غیر ممکن است. جدیدترین نمونه اش خود انتخابات آمریکاست. دمکراتها خدای مانیپولیشن رسانه ای هستند. هنوز ایلان ماسک توییتر را نخریده بود که ترامپ را از همه جا بیرون و صدایش را بستند. در همین انتخابات تمام قدرت رسانه ای شان و از جمله سلبرتیهایی با فالورهای چند صد میلیونی را وسط آوردند. حتی تیلور سویفت و جنیفر لوپز نتوانستند صندلی زیر پای هریس بگذارند. شکست خوردند. اگر رهبر تراشی رسانه ای ممکن بود در پایتخت رهبرتراشی جهان، یک نمونه موفق بیرون میدادند. به فکتور رسانه، بیداری مردم را هم اضافه کنید. ایران دهات سومالی نیست. نسل جوان ایران به همه چیز کار دارد. شما این چند روز حادثه جانباختن کیانوش سنجری را نگاه کنید. مردم راه افتادند تحقیق کنند ببینند نکند عوامل رژیم این جوان را پرت کرده باشند، هزار جور تز و نظر بیرون امده است. با این مردم نمیشود از این شوخیها کرد.


۳. مردم ایران میخواهند پیروز شوند. میخواهند نظام را بیندازند. آزادی و رفاه و حقوق زن را کسب کنند بعد شروع به بازسازی و زندگی کنند. مفهوم رهبری الان بر خلاف ۵۷ اصلن ایدئولوژیکی نیست. مادی و پراتیکال است. مسئله مردم این است کی میتواند سرنگون کند. کی قدرتش را دارد. قولن کی مایه دارد؟ کی ساز و کارش را دارد. این مهم است. شما صد بار تکرار کن که شومبول طلای سلطنتی! مردم میخواهند ببینند پشت ادعای تو نیرو و قدرت خوابیده یا نه؟ اصلن پلتفرم تو چی هست؟ هدفت چی هست؟ رضا پهلوی فاقد هرگونه شرایطی برای احراز رهبری پروسه گذار است. چرا؟ چه چیزی کم دارد؟


۴. اول از همه باید گفت اگر رضا امکان رهبر شدن داشت تا الان شده بود. احتیاجی نبود هر دو ماه یکبار از خانه اش بیرون بیاید خمیازه بکشد و بگوید من آماده ام! لابد این کیفیت را ندارد که تا حالا همچون موقعیتی پیدا نکرده است. اجازه بدهید به موقعیتش نگاه بیندازیم.
رضا پهلوی کاریسمای سیاسی لازم برای رهبری ندارد. مردم را ول کنید. شما بروید از لایه های مختلف خود جنبش راست بپرسید، می بینید ایشان حتی رهبر جنبش راست ایران هم نیست. جنبش راست بحران شخصیت دارد وگرنه سپردن رهبری این جنبش به بدترین قشر آن یعنی سلطنت طلب خودکشی سیاسی بود. در جرج تاون یک نفر در آن نشست چپ نبود. همه جزو جنبش راست بودند. مسیح علینژاد با پمپئو عکس یادگاری انداخته بود. همین الان پروژه فروپاشی دیوار برلین را گرفته تا از شکافش یک جبهه ضد کمونیستی بسازد چون میداند این افق در آمریکا خریدار دارد. مسیح علینژاد به لحاظ افق سیاسی با رضا پهلوی صد در صد هم جهت بود. چه بلایی سر نشست جرج تاون آمد؟ سلطنت طلب و شخص رضا پهلوی شکستش دادند. به مسیح علینژاد چپ سنتی ایران با لطف برخورد میکرد، سلطنت طلب بود که ایشان را در رسانه ها ترور کرد!


رضا پهلوی امکان کنترل و هدایت جنبش خودش را هم ندارد. فرمانده بالای سر رضا پهلوی همسرش میباشد. شاهین نجفی بیشتر از رضا پهلوی در راه انداختن هولیگن های این جنبش نقش دارد.


پایه جنبشی رضا پهلوی که سلطنت طلب میباشد، محال ممکن است با جنبش وسیع مخالفین نظام بسازد. به دو دلیل اینها به جای اتحاد که لازمه امر رهبری است، تفرق و تشتت ایجاد خواهند کرد. اول اینکه این جنبش فوکوسش روی فرد است نه روی اتحاد. فردی که جایش در قدرت سیاسی تعیین شده است. سامانه حکومتی هم از قبل روشن است. اینها جوک است که میگوید مردم تعیبن میکنند. جنبشی که زیر پایش هست حاضر است آدم بکشد اگر کسی مخالف سلطنت و جمهوریخواه باشد. دوم اینکه به خاطر پلتفرم سیاسی رضا پهلوی و تکیه به فرماندهان سپاه و بخشی از حاکمیت، الان رضا پهلوی کنترل جنبش خودش را هم ندارد. عوامل رژیم در چرخاندن ان نقش دارند. ما در خارج کشور دیدیم چطور سعی کردند تظاهراتهای ضد نظام را به سمت درگیری درونی ببرند. الان واقعن بخشی از جنبش سلطنت را سفارتخانه های حکومت میچرخانند. این پلتفرم سیاسی محال ممکن است روی اتحاد مردم سرمایه گذاری کند، چونکه پلتفرم سیاسی میگوید پیروزی من در گرو زد و بند با همین مقامات فعلی حکومت و همین فرماندهان فعلی سپاه است. میان سرنگون کردن جمهوری اسلامی با گذار کنترل شده که ایشان میگوید فرق هست. شما میتوانی رهبر سیاسی پلتفرم خودت بشوی، نمیتوانی از درون پلتفرم و جنبش خودت، رهبر یک جنبش دیگر با جنس دیگر بشوی. برای همین الان متحدینت فرماندهان سپاه و بسیج، مقامات حکومت، ضد کمونیستها، ضد زنها، لمپن ها و…هستند. افق سیاسی معلوم میکند تو رهبر چه جبهه ای خواهی شد.


یکی دیگر از پاشنه آشیل های رضا پهلوی این است که به اعتقاد من غرب پشت او نخواهد رفت چرا که حضور و وجود آدمی که خودش را شاهزاده مینامند یعنی آشوب درست کردن. یک مملکتی ۴۵ سال پیش سامانه پادشاهی را برانداخت و به جمهوری بدل شد. برای غرب مهم است که بعد از جمهوری اسلامی بی دردسر از بالا و در سکوت و فضای احتمالی رضایت مردم قدرت سیاسی بعدی را بسازد، هر فکتوری که این ثبات و امنیت را برای سرمایه به خطر بینذازد، برای دول غربی جالب نیست، اگر یادتان باشد در کنفرانس امنیتی مونیخ در حضور مسیح علینژاد به رضا پهلوی گفتند. برای غرب کشیدن یک شخصی از همان دالانها، آدمی بیطرف، که سابقه عجیب غریب سیاسی نداشته باشد گزینه بهتری است تا رضا پهلوی. دو تا جنبش نمیتوانند معمار بازسازی مجدد کاپیتالیستی و قدرت سیاسی آینده باشند چون امکان دارد مردم تحریک شده و جنجال کنند. یکی اصلاح طلبان و بریدگان حکومتی است. کسی که در آن حکومت بوده و مردم به موقع خودش پرونده اش را بیرون بکشند در پروسه گذار نقش جدی ندارد چون تقی به توقی آمارش را خواهند داد و مرخص میشود. یکی هم سلطنت طلبها هستند.

 سلطنت طلبها برای اینکه بلبشو ایجاد کنند، جلو ابراز وجود مردم را بگیرند خوب هستند ولی آلترناتیو نیستند. ثبات را به خطر خواهند انداخت.


۵. غربیها روی هر کسی سرمایه نمیگذارند. باید رو کنی چرا ارزش سرمایه گذاری داری. چونکه چیزی که ما در انقلاب مهسا دیدیم، غربیها هم دیدند. ببینید مسیح علینژاد کلی با مقامات کشورهای مختلف عکس می اندازد و برای خودش رزومه درست میکند. تحلیلگران غربی اگر ببوگلابی نباشند در دیماه ۹۶ متوجه شدند که مسیح در جنبش علیه حجاب نقش داشت ولی نه نقش تعیین کننده چونکه دختران خیابان انقلاب از روی پروژه آزادی یواشکی مسیح کلید خورد. دقت کنید می بیند از دیماه ۹۶ به اینطرف مسیح سرازیری رفت. انقلاب مهسا که دیگر شاخ ارزیابی بود. این انقلاب حتی یک علامت بیرون نداد که شما بگویی سویه راست و سلطنت طلبانه داشت. در بحبوبحه انقلاب رضا پهلوی فراخوان داد که مردم به تخت جمشید بروند چون میخواست به آمریکا و اتحادیه اروپا نشان بدهد که نقش دارد. یک نفر نرفت آنجا! ممکن است بگویید اختناق بود. خب در خیابان هم اختناق بود ولی مردم رفتند تظاهرات کردند. کل استرسی که سلطنت طلب گرفت و حول تفرقه روی پرچم بسیج شد دقیقن به همین خاطر بود، چون نه در داخل نه در خارج هیچ علامتی نبود که با آن کاخ سفید و مکرون را قانع کنند که اینها قدرتند. یادم هست کلیه رسانه های اصلی آلمان بعد از تظاهرات صد هزار نفری برلین جزییات را رصد کرده بودند و شما میدانید که صد هزار نفر به برلین امدند و سخنران این تظاهرات رضا پهلوی نبود. یک جمهوریخواه بود! یک آدمی که تا آن موقع نام و نشان چندانی نداشت. مسیح هم در خارج کشور کاره ای نبود. این اواخر خود سلطنت طلبهایی که پیششان زانو زده بود از استیج پایبن میکشیدند و فریاد میزدند مسیح بگو جاوید شاه!


به اعتقاد من اگر غرب بطور جدی وارد پروسه جایگزینی نظام از بالا بشود، دهها دوجین شخصیت ناشناخته دارد که معماری این پروسه را عهده دار خواهند شد. امر و نرخ مقوله رهبری در چهارچوب مفروضات فعلی پیش نخواهد رفت.


۶. تنها خاصیتی که سلطنت طلب و اصلاح طلب برای غربیها دارند این است که اتفاقن با آنها جلو رشد و گسترش اعتراض مردم را بگیرند. تجربه انقلاب مهسا در خارج کشور این را ثابت کرد. سلطنت طلب کاری کرد که تظاهرات صد هزار نفری را بدل به تجمعات پنجاه نفری کرد، چون مردم را مایوس کردند. به اعتقاد من روی این ظرفیت ناسیونالیسم ایرانی سرمایه گذاری خواهند کرد.

 

 

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

:

اسم

:

ایمیل

پیام


 

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد