ریچارد داوکینز: پاپ باید محاکمه شود
April 21, 2010
ترجمه : سیف خدایاری
چرا فراخوان من و کریستوفر هیچنز مبنی بر دادگاهی کردن پاپ با تعجب
همگان روبروشد؟ اینجا می خواهم جواب روشنی به قضیه بدهم.
آزار جنسی کودکان مختص به کلیسای کاتولیک نیست و جوزف راتزینگر(پاپ
کنونی) جزو افرادی نیست که در دوران سلطه بر ایمان مردم به پسران
محراب تجاوز کرده اند. اما کتمان جاری در مورد قضیه که بیش از سایر
جنایات رده اول صورت گرفته،بیش از هر چیز این نهاد مذهبی را بی
اعتبار ساخته و اینجاست که پاپ در مخمصه ای واقعی گرفتار آمده است.
پاپ بندیکت شانزدهم در کل بالاترین مقام این نهاد است ، اما ما نمی
توانیم او را به خاطر آنچه قبل ازوی روی داده به استثنای مورد مشخص
خودش در مقام اسقف اعظم مونیخ و با نام کاردینال راتزینگر درسمت
رئیس مجمع دکترین ایمان( چیزی که قبلاً انکیزیسیون خوانده می شد)
سرزنش کنیم. حداقل در این مورد می توانیم ادعا کنیم که باید
پاسخگوی مسئله باشد.برای اطلاعات بیشتر در این مورد می توانید به
سه نوشتار از همکارم کریستوفر هیچنز مراجعه کنید.آخرین بار که دم
خروس ماجرای پاپ بیرون زده است،نامه ای است معروف به نامه 1985 که
آسوشیتدپرس آن را منتشر کرده است. این نامه با امضای کاردینال
راتزینگر خطاب به اسقف نشین اوکلند و راجع به قضیه پدراستفن کیزلی
است که آن نامه توسط آندرو سولیوان بی رحمانه موشکافی شده است.
سخنگویان کلیسا که غرق در نومیدی گشته اند،هر کسی را به جز خود به
خاطر قضیه مشمئز کننده اخیرشان مورد سرزنش قرار می دهند.یکی از
سخنگویان رسمی کلیسا مسأله را به بدترین جنبه های آنتی سیمتیسم
تشبیه می کند( و من در شگفتم که بهترین جنبه های آنتی سیمتیسم
کدامها هستند؟)لیست تبهکاریهای کلیسا شامل رسانه ها،یهودیان و حتی
شیطان هم می شود.کلیسا خود را پشت روند به ظاهر بی پایانِ بهانه
هایی مانند ناتوان بودن در اعمال دستورات اخلاقی و قانونی هنگام
ارسال گزارش این جنایات وخیم به مقامات مربوطه مدنی پنهان کرده
است. اما این وظیفه رسمی کاردینال راتزینگر بود که در خصوص اتهامات
مربوط به آزار جنسی کودکان به کلیسا جواب بدهد و نامه اش در مورد
قضیه کیزلی، انگیزه واقعی اش را شدیدً برملا می کند.در اینجا بخشی
از نامه پاپ را که مستقیماً از لاتین ترجمه شده و در گزارش
آسوشیتدپرس منتشر شده می بینید.
« این دادگاه هر چند به استدلالات ارائه شده مبنی بر خلع جامه این
فرد اهمیت فوق العاده ای می دهد اما به هیچ وجه آن را در مصالح
کلیسای جهانی و شخص خاطی نمی بیند. علاوه بر این دادگاه ناتوان از
این است میزان آسیب های ناشی از وضع این حکم در باورمندان به مسیح
را بویژه با توجه به صغرِسن فرد خاطی بسنجد».
" صغرِ سن فرد خاطی" اشاره به کیزلی داردکه در آن زمان 38 سال داشت
و نه پسران نوجوان 11 تا 13 ساله که کیزلی دستان آنها را گره زده و
مورد تجاوز قرار داده بود.دیگر کاملاً واضح است با اشاره به حفظ
امنیت روحانی " جوان "، نگرانی درجه یک راتزینگر و دلیل امنتاعش از
خلع جامه کیزلی( که مجدداً به آزار جنسی کودکان پرداخت) " منافع
کلیسای جهانی"بود.
این مسأله که منافع کلیسا برتر از امنیت کودکان قرار داده شده
بارها و بارها در سرتاسر جهان در کتمان وقایعی که اکنون نوری بر
آنها تابانده شده، تکرار شده و راتزینگر در این نامه که مشحون از
بوی باروت است با صراحتی خجالت آور نشان داده است.
در این مورد او درخواست عاجل کلیسای محل مبنی بر خلع لباس کیزلی را
رد می کند.واتیکان پرونده چنین شکایاتی را نه به مقامات مدنی بلکه
به خود کلیسا ارجاع داده است.کمپین جاری برای اقامه دعوی علیه
کلیسا، می تواند به این حقیقت اعتبار ببخشد که چنین روندی از روز
دوشنبه 12 آوریل 2010 تغییر خواهد کرد.جلوی ضرر را هر وقت بتوان
گرفت، خوب است.آنچنان که در مورد گالیله، واتیکان بالاخره یک
عذرخواهی بعد از مرگ نویسنده را اعلام کرد.
فرض کنید وزیر آموزش و پرورش بریتانیا از مسؤلان یک منطقه آموزشی
گزارش معتبری راجع به بستن دست دانش آموزان و تجاوز جنسی به آنها
توسط یک معلم را دریافت کند، و تصور کنید که وزیر به جای ارجاع آن
پرونده به پلیس، به سادگی فرد خاطی را از آن مدرسه به مدرسه ای
دیگر منتقل کند که در آنجا نیز بارها و بارها به تجاوز جنسی ادامه
دهد. این به اندازه کافی مشمئزکننده است اما فرض کنید که وزیر با
عباراتی اینچنینی کار خودش را توجیه کند:
« هر چند به استدلالات ارائه شده توسط مقامات آموزشی برای دادگاهی
کردن فرد مزبور بیش از حد اهمیت می دهم، اما به هیچ وجه آن را در
مصلحت دولت و حزب و نیز معلم بزهکار نمی دانم.و نیز نمی توانم
تخمین بزنم که دادگاهی کردن شخص خاطی چه میزان بر رأی دهندگان
تأثیر می گذارد، به ویژه با توجه به صغر سن فرد خاطی».
تنها تفاوت دو مورد یاد شده در این است که ما فقط در مورد یک
روحانی صحبت نمی کنیم، بلکه سخن بر سر هزاران روحانی متجاوز در
سرتاسر جهان است.
چرا باید به کلیسا اجازه داد که قضیه را به راحتی از سر بگذراند در
حالیکه اگر وزیر هر دولتی با چنین نامه ای دستگیر شود، فوراً با
سرافکندگی وادار به استعفا می شود و خودش را روبروی دادگاه می
یابد؟ در مورد یک مقام مذهبی مانند پاپ هم باید اینگونه باشد.به
همین دلیل است که همراه با کریستوفر هیچنز از تحقیقات جاری در مورد
جزئیات جنایی پرونده پاپ که توسط جفری رابرتسون و مارک استفن انجام
می شود حمایت می کنم.این دو حقوقدان برجسته بر این باورند که آنها
برای شروع دادرسی دلیل متقاعد کننده ای علیه پیکره واتیکان به
مثابه یک دولت مقتدر در دست دارند؛ بر این اساس که دولت واتیکان بر
اساس توافق یک جانبه درون دولت ایتالیا در زمان موسولینی تأسیس شده
و هرگز از جانب سازمان ملل اعتبار یک دولت واقعی نداشته است. اگر
آنها در مراحل اولیه موفق شوند، پاپ نمی تواند ادعای مصونیت سیاسی
به عنوان رئیس یک دولت داشته باشد و امکان دارد به محض قدم نهادن
بر خاک بریتانیا دستگیر شود.
چرا زمانی که من و هیچنز علیه پاپ در صورت سفر آتی اش به بریتانیا
اقامه دعوا نمودیم، همه متعجب و کمی شوک زده شده اند؟ تنها چیز
عجیب در این مورد این است که این پیشنهاد را ما ارائه داده ایم:
این همه دوران، دولتهای جهان کجا بوده اند؟شیرازه اخلاقی آنها کجا
رفته است؟ادعای آنها درتأمین برابری برای همه در پیشگاه قانون کجا
رفته است؟دولت بریتانیا به جای برپایی عدالت برای قربانیان بی گناه
کلیسای کاتولیک، مشغول تهیه سور و سات سفر رسمی شخص شدیداً بدنامی
به بریتانیاست تا بتواند " رهنمودهای اخلاقی را گسترش دهد" دوباره
این عبارت را بخوانید: گسترش رهنمودهای اخلاقی!
متأسفانه باید مطلبم را با موضوعی پیش پا افتاده خاتمه دهم.تصحیحی
ضروری بر اشتباه مخرب روزنامه ای دیگر. روزنامه ساندی تایمز 11
آوریل در صفحه اول خود تیتر زده بود" ریچارد داوکینز: من پاپ
بندیکت شانزدهم را دستگیر خواهم کرد".چنین اشتباه به غایت تعمدی
تصویر مضحکی از من به نمایش می گذارد که با یک جفت دستبند در کمین
پاپ نشسته است. سنگ از آسمان فرو می بارد، اما من نهایتاً موفق شدم
سردبیر را راضی کنم تا تیتر نسخه الکترونیکی روزنامه را تغییر
دهند.
از تیتر انتخابی دبیر تحریریه های نادان که بگذریم، ما جدی هستیم.
باید یک دادگاه ، یک دادگاه مدنی و نه دادگاهی بالماسکه مذهبی
تصمیم بگیرد که دعوای اقامه شده علیه راتزینگر آنگونه که به نظر می
رسد مشمئز کننده است یا نه. اگر او بی گناه است، بگذارید این فرصت
را داشته باشد که در دادگاه ثابت کند و اگر گناهکار است بگذارید با
عدالت روبرو شود. درست مانند هر فرد دیگر.
_______________________________________________________
|