مقاله

 

 

بازاین مرداد گران

محسن دلیری



بلحاظ تقویمی، مردادماه درتاریخ سیاسی کشورمان ازاهمیت ویژه ای برخوردا است. وقایع این ماه در سالهای گذشته یادآورغم واندوه انسانهای آزاده ، آزاداندیشان ومبارزان راه آزادیست. مردادماه یادآور دردجانکاه کودتای۲۸مرداد سال۱۳۳۲ است. کودتایی ننگین علیه دولت قانونی دکتر محمد مصدق. نام دکتر مصدق بیش ازهرچیزبا مبارزات وجنبش ملی شدن صنعت نفت گره خورده است. دوران نخست وزیری دو سال وچند ماهه این بزرگمرد تاریخ سیاسی معاصر کشورمان و کودتای علیه آن یکی از تأثیرگذارترین وقایع برتحولات سیاسی کشورمان است. ۲۵ سال بعد ازآن،یعنی در۲۸مرداد ۱۳۵۷بازهم مردم ایران درغم وماتم بزرگی فرورفتند. درکوران مبارزات ضد استبدادی مردم علیه شاه که عامل کودتای سال ۳۲ بود، این بار سینما رکس آبادان درآتش جهل و جنایت به خاکستر تبدیل شد و ۳۷۷ نفر از زن و مرد و کودک بیگناه طعمه آتش کینه ضدمردمان قرارگرفتند.. فاجعه سینما رکس آبادن تأثیربسیاری برتسریع مبارزات ضد سلطنتی وسقوط شاه در بهمن ۵۷ داشت، فاجعه ای که بعدها معلوم شد شاه وساواک هیچگونه نقشی در بروز آن نداشتند.

اما ۲۵ سال پیش در مرداد ۱۳۶۷ حکومت استبداد مذهبی دست به ارتکاب جنایت هولناکی زد که نتنها درتاریخ هزاران ساله این مرز وبوم سابقه نداشته بلکه درتاریخ دنیا نیز کم نظیر بوده است. در مردادسال ۶۷ هزاران زندانی هوادار سازمان مجاهدین خلق درپی فتوای آیت الله خمینی دردادگاههای چند دقیقه ای به مرگ محکوم شدند.ماه بعد در شهریور نیز زندانیان چپ مشمول فتوای دیگر خمینی قرار گرفته وبه پای چوبه دار رفتند.

تقریبا تمامی زندانیان اعدام شده قبل ازآن دردادگاههای جمهوری اسلامی محاکمه شده و دارای مدت محکومیت بودند وحدود یکصد نفر ازآنان نیزمدت محکومیتشان تمام شده بود ولی آزاد نشده بودند.

بیش ازچهارهزارتن ازمبارزان ضد دیکتاتوری اعدام شدند. بعدازانقلاب بخصوص ازسال ۶۰ ببعد نیز اعدام های دسته جمعی توسط جانیان جمهوری اسلامی بر پا شده بود«اسامی ومشخصات هزاران نفراز آنان ثبت شده است» اما کشتار ۶۷ اوج شقاوت و درنده خویی جنایت پیشگان حاکم را برملا ساخت.

درمورد جنبش ملی شدن صنعت نفت ومبارزات واقدامات دکترمصدق وکودتای سال ۳۲ ووقایع قبل و پس آن شاید نکته ای نباشد که از دید وقایع نگاران و تاریخ نویسان پنهان مانده باشد.تمام جزءیات وقایع چه ازطرف هواداران دکتر مصدق وچه ازجانب طرفداران شاه وآیت الله کاشانی چه بیطرفانه وچه جانبدارانه بنگارش در آمده است.گرچه هنوز هم ازلحاظ تحلیل تاریخ راه مطالعه ،تحقیق و بررسی رویدادهاوتحولات بازاست اما بجرأت میتوان گفت تمامی زوایای تاریخ ملی شدن صنعت نفت روشن وبی تردیداست وهمه طرفهای درگیرمسایل سیاسی آن دوران موضع گیری روشن ومشخص داشته اند.

درفاجعه سینما رکس آبادان نیزباهمه تلاشی که ازجانب حکومت آیت الله خمینی جهت مقصر جلوه دادن شاه وساواک صورت گرفت اما افکار عمومی وبویژه بازماندگان قربانیان هیچگاه متقاعد نشدند.درنهایت بااعتراض وتحصن بازماندگان ومردم آبادان جمهوری اسلامی مجبور به برگزاری دادگاه جهت محاکمه عاملان آن جنایت شد.

درچهارده جلسه دادگاه نمایشی حسین تکبعلی زاده عامل اصلی آتش زدن سینما با ذکر جزئیات فاش ساخت که او نه تنها با ساواک ارتباط نداشته است بلکه همفکران وهمکاران او کسانی بودند که بعدازانقلاب به نمایندگی مجلس شورای اسلامی نیز رسیدند.

اما قتل عام بزرگ سال ۶۷ .اینکه جمهوری اسلامی هیچگاه درصدد روشنگری وشفاف سازی نسبت به این جنایت هولناک برنیامد تعجب برانگیز نیست، قباحت این اقدام ناجونمردانه درافکار عمومی و محکومیت بین المللی بعلت نقض آشکار حقوق بشرو مسئولیتها وپیگردهای حقوقی نسبت به اقداماتی که مصداق جنایت علیه بشریت محسوب میشود جمهوری ولایت فقیه را به سکوت واز بین بردن مدارک واداشت. واگر آیت الله منتظری که درآن زمان قائم مقام رهبری بودبانامه نگاری به خمینی واعتراض به این جنایت ضدبشری دست به افشاگری نزده بود وابعاد وسیع آن جنایت را بازگونکرده بود شاید مسئولان وعاملان این جنایت هیچگاه لب به اعتراف ضمنی آن نمیزدند.

بعدها با آزاد شدن تعدادی ازجان بدربردگان آن کشتاروسیع ابعاد وجزئیات بیشتری ازنحوه کشتار،تعداد واسامی قربانیان ،عوامل قتل عام و... افشا شد.

زندانیان آزاد شده در کتابهاومصاحبه های خودهرکدام گوشه ای از زوایای مختلف زندانهای ولایت فقیه راروشن کردند .از شکنجه های قرون وسطایی تا اعدامهای دسته جمعی افشاشد،عمق جنایات حاکمیت برای جهانیان برملاشده بود و دیگر نقش خمینی رهبر حکومت اسلامی بعنوان صادر کننده فتوای قتل عام زندانیان سیاسی وسه تن ازمنصوبین وی بنامهای حسینعلی نیری حاکم شرع ،مرتضی اشراقی دادستان ومصطفی پورمحمدی نماینده وزارت اطلاعات بعنوان مجریان فتوای قتل عام در زندان اوین وگوهردشت برکسی پوشیده نبود. دراستانهای دیگرنیزهیئت مرگ متشکل ازحاکم شرع ،دادستان ونماینده وزارت اطلاعات بود که فتوای ولی فقیه را دربدار آویختن ویا تیرباران فرزندان این مرز وبوم بعهده داشتند.اکثرافرادیکه درقتل عام سال ۶۷ مشارکت مستقیم داشتند بعدها بسمتهای بالاتری ارتقاء یافتند.حسینعلی نیری به معاونت دیوان عالی کشور منصوب شدومصطفی پورمحمدی به معاونت برون مرزی فلاحیان وزیراطلاعات دولت سازندگی! هاشمی رفسنجانی و در دولت احمدی نژاد به وزارت کشور رسید.

بدون تردید از مسئولان جنایت پیشه حکومت ولایت فقیه انتظاری نیست که اقدام به افشای جزئیات این جنایت ویا محکوم نمودن آن نماید.اما نباید از کسانیکه خود رامدافع حقوق بشر میدانند وخواستار استقرار مردمسالاری با ایجاد اصلاحات در نظام توتالیتر جمهوری اسلامی هستند انتظار داشت که چنین جنایت بزرگی علیه بشریت را محکوم نمایند. آیانباید ازآنانیکه خود را مدافع آزادی بیان وحقوق شهروندی می دانند انتظار داشت که ناقضان حقوق بشر را افشا کنند.آیا آنان که در دوران ریاست جمهوری خاتمی هم قوه مجریه رادر دست داشتند وهم صاحب اکثریت کرسی های مجلس بودند وفضای جامعه هم تشنه شفافیت و روشنگری بود امکان افشا ومحکومیت این جنایت بزرگ را نداشتند؟آیا آنانکه پروژه اصلاحات را تنها راه رسیدن به مردمسالاری میدانستند ونقد حاکمیت وقدرت را از الزامات دموکراسی میپنداشتند نباید به نقداقدامات خونباردهه ۶۰ وبخصوص قتل عام سال۶۷ می پرداختند؟ آیا قتل های زنجیره ای سال ۷۷ بدون پیشینه بود و در حد همان چهار قربانی(پروانه وداریوش فروهر،پوینده و مختاری)خلاصه می شد؟ آیا زنجیره های این قتلها به قتلهای سالهای ۶۷ و۶۰ وصل نمیشد؟

هرچند پیگیری قتلهای زنجیره ای نیز نتیجه قابل قبولی نداشت و حاکمیت با قربانی کردن سعید امامی بعنوان عنصر خودسر وزارت اطلاعات با قطع حلقه زنجیره عاملان قتلهای زنجیره ای از افشای آمران وعاملان اصلی کشتار جلوگیری کرد. درهشت سال دولت اصلاحات،اصلاح طلبان هیچگاه به موضوع قتل عام تابستان ۶۷ بعنوان نقض آشکار حقوق بشر نپرداختند.گویی این واقعه در اعماق تاریخ ودرگوشه ایی ناشناخته ازجغرافیای زمین اتفاق افتاده ویا اینکه اساسا چنین حادثه ایی ابدا روی نداده است که نیاز به اظهار نظر نسبت به آن باشد.

درسال ۸۸ آقای میرحسین موسوی که در ایام قتل عام نخست وزیر حکومت اسلامی بود کاندیدای اصلاح طلبان برای ریاست جمهوری شد. در تضاد و مخالفت با خامنه ایی که صراحتا از احمدی نژادحمایت می کرد مردم به میرحسین موسوی اقبال نشان دادند اما خامنه ای با تقلبی بزرگ احمدی نژاد را به همه ترجیح داد. بدنبال آن اعتراضات مردمی بسرعت شروع شد وجنبش فراگیر مردمی میرفت که طومار حاکمیت استبداد را برای همیشه بپیچاند.اما خامنه ای باخشونت تمام وسرکوب شدید اعتراضات وتظاهرات مسالمت آمیز مردم را به خاک وخون کشاند.مردم دنیا ضمن حمایت ازجنبش مردم ایران با بخشی از پتاسیل کشتار وسرکوب استبداد ولایت فقیه آشنا شدند.ماجرای حمله به خوابگاه دانشجویان وبازداشتگاه کهریزک نمادی از شکنجه وکشتار رژیم شد که محکومیت شدید بین المللی بدنبال داشت.بیش از یکصد نفر کشته وهزاران نفر از مردم وفعالان سیاسی به بند کشیده شدند.آقایان موسوی وکروبی وهمسرانشان به حصر خانگی رفتند وتعدادی از اصلاح طلبان مجبور به خروج از کشور شدند..

اما آنچه از خشونت وسرکوب رژیم ولایت فقیه در سال ۸۸ مشاهده شد در مقایسه با سرکوب وکشتار دهه ۶۰ بسیار کوچک وناچیز است. دریک مقیاس ریاضی بدون اغراق جنایات دهه ۶۰ صدها برابر بیشتر بوده است.

چهار سال از سرکوب قیام سال ۸۸ وبیست وپنج سال از قتل عام دهشتناک سال ۶۷ میگذرد آیا هنوز زمان آن نرسیده است اصلاح طلبانی که خود را مدافع حقوق بشر میدانند کشتار هزاران زندانی سیاسی در تابستان ۶۷ را محکوم کنند و با توجه به اینکه بسیاری از آنان در آن سال های سیاه کشورمان جزء مسؤلین رژیم بوده اند و قطعٱ اطلاعات ذیقیمتی در این رابطه دارند دست به روشنگری بزنند. واگربواقع خود را در جبهه مردم میدانند،حتی اگر دستی در آن ماجرا داشته اند باید سکوت خود را بشکنند و مطمئن باشند وجدان بشری بدنبال کشف واقعیت است ونه انتقام. و اگر این افراد واقعٱ بدنبال اصلاح هستند بازهم نباید سکوت کنند ولی اگر مصلحت نظام مد نظر آنان است مسلم است که سکوت معنا پیدا میکند.

از ابتدای حکومت ولایت فقیه تا بحال هیچگاه یک چنین اشتراک نظر وتوافق بی نظیری در بین دسته بندیها و جناحهای حاکمیت بر سر یک موضوع بوجود نیامده است که بر سر سکوت نسبت به کشتار ۶۷ دیده میشود.احتمالٱ از پس همین توافق وائتلاف است که با شعار اصلاحات و اصلاح طلبی با حمایت از آقای روحانی در دولت امید و اعتدال برای وزارت دادگستری! فردی معرفی میشود بنام مصطفی پورمحمدی که دستش تا مرفق به خون جوانان وطن آلوده است.این نتیجه مصلحت طلبی است نه اصلاح طلبی.آنچه در آن تردیدی نیست اصلاح ناپذیری حاکمیتی است که برای بقای خود هر جنایتی را جایز می داند..

 

 مرداد92




_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد