نامه سرگشاده به مریم نمازی در باره تقویم انقلابیون برهنه!
مهرنوش موسوی

مریم گرامی! چند مدتی هست که در لابلای مشغولیات زندگی روزمره میخواستم نظرات و دیدگاه خودم را در باره اقدام شما و دوستانتان از جمله پاره ای از
فعالین حزب کمونیست کارگری برای انتشار تقویم انقلابیون برهنه بیان نمایم.
متاسفانه این اولین فرصتی هست که پیدا نمودم. امیدوارم نکاتی که ارائه
میکنم جهت تبادل نظری صمیمانه و راهگشا مورد فکر و توجهت قرار بگیرد. نکات
من شامل این موارد است:
1.یکی از مشکلات رجوع مردم، فعالین سیاسی چپ و حقوق زن، کوششگران جنبش ضد
دینی و... در ایران به کمپین شما این است که بر خلاف عرف، بر خلاف انتظار،
کمپین شما دارای مانیفستاتسیون نوشته شده، روشن و قابل پیگیری نیست. اینکه
هدفتان چیست؟ روشی که پیشنهاد میکنید چیست؟ چرا این روش را پیشنهاد میکنید،
به چه کس و یا کسانی پیشنهاد میکنید و غیره... در هیچ کجا مدون و همراه
اعلام این کمپین به مردم معرفی نشده است، به نحویی که این تصور ایجاد میشود
که لذا گویی این کمپین و بویژه برهنگی یک هدف درخودی شده است. در حالی که
لابد تصدیق میکنید مهمترین هدف برای بنیاد گذاشتن و پیگیری چنین کمپینهای
سیاسی در درجه اول گردآوری و بسیج سیاسی مردم، سازماندهی آنها حول مطالبات،
اقدامات و اهداف روشن است. بطور مثال معلوم نیست که پیام شما و انتظار شما
از فعالین حقوق زن در ایران، فعالین جنبش خلاصی مذهبی، فعالین دانشجویی و
یاچپ در این رابطه چیست؟
نبود مانیفستاتسیون روشن، هدف روشن، توقعات و
فراخوانهای روشن، برنامه و نقشه عمل روشن سیاسی باعث شده است که در صحنه
فقط هیاهویی گنگ و مبهم باقی بماند. از سوی دیگر این خلاء از جانب خود شما
به عنوان مبتکر این حرکت باعث شده، افراد حامی کمپین شما، به غلط احکامی را
به اسم مبارزه علیه اسلام سیاسی بیان کنند که لااقل در جنبش کمونیسم کارگری
جای بسی تعقلها دارد. به اعتقاد من روشی که فعالین سیاسی وارد کومینیکیشن
اجتماعی با جامعه و جنبشهای مختلف مردم میشوند به اندازه هدف کوتاه و یا
بلند مدت سیاسی که آن ایده را طرح میکنند مهم است. متقاعد کردن پیشروترین
فعالین جنبشهای مترقی ایران، بسیج آنها، ترویج و تبلیغ و سازماندهی آنها
حول کمپینهای سیاسی خودش یک شاخص بسیار بسیار حائز اهمیت است. شما علیا
ماجده نیستید، شما فعال سیاسی جنبشی هستید که تحزب و تشکل سیاسی برای آن
مقدم بر هرگونه عمل انفرادی بر علیه ارتجاع حاکم است. سی سال مبارزه سیاسی
در ایران، به سنن و سقفی از توقعات در این زمینه شکل داده است.
مردم بحق از
فعالین اجتماعی چپ، سوسیالیست و مساوات طلب انتظار دارند که در پی هرگونه
اقدام و عمل سیاسی، بیشترین نیروی خود را همچنین صرف وارد شدن به زمین
گردآوری و بسیج نیرو نمایند. که این خود در گرو بیان صریح و روشن پلاتفرمها
و برنامه عملهای سیاسی میباشد. جنبش کمونیسم کارگری در ایران طی 20 سال
گذشته و بویژه طی دهسال اول فعالیت خود مبتکر کمپینها و پروژه های سیاسی
متعددی بوده است. کمپین علیه بیحقوقی کودک، کمپین برای آزادی زن، کمپین
علیه اعدام، کمپین علیه سنگسار و... در غالب این کمپینها و فعالیتهای سیاسی
نگاه افراد این جنبش به آن افقی بوده که مستلزم بسیج و متشکل نمودن مردم و
نیروی اجتماعی بوده است.
.در میان مصاحبه ها و متون کوتاهی که خود شما انتشار داده اید به دلایلی
اشاره نمودید که باعث برپایی این کمپین و یا آنگونه که خود آن را نامیده
اید "تقویم انقلابیون برهنه" شده است. من به عنوان منتقد این حرکت به بیان
و نقد مهمترین این دلایل میپردازم.
– یکی از مهمترین دلایل شما این است که میخواستید بدین وسیله از علیا
ماجده در مصر حمایت کنید. چرا که اقدام وی را همانگونه که خود اعلام نموده
علیه اسلام سیاسی ارزیابی میکنید. سئوال من این است که چرا برای حمایت از
علیا ماجده باید برهنه شد؟ شما فعال یک حزب و نهاد سیاسی هستید که راهی سی
ساله را پیموده است، قاعدتن میبایست نحوه حمایت از فعالین حقوق زن در منطقه
به نحویی باشد که از اقدام آنها سکویی برای پرش به سمت اقدامهایی پیشروتر،
موثرتر و اجتماعیتر برای جنبش حق زن، جنبش چپ و سوسیالیستی و جنبش حقوق
مدنی در ایران و در خود این کشورها بسازد. در ایران جنبش حق زن، جنبش علیه
اسلام سیاسی، یک گنجینه باور نکردنی از اقدامات، سنن و کمپینها و ترازهای
بالای رادیکال دارد. برهنه شدن در حمایت از علیا ماجده از سوی شما در
بهترین حالت تکرار ساده حرکت زنی است که بصورت انفرادی عصیان بحق خود بر
علیه اسلام سیاسی را به نمایش گذاشته است. همین!
شما به جای اینکه به علیا ماجده اعلام کنید که برای اینکه تنها و ایزوله
نشود دست بر قضا این ایشان است که باید سعی کند با قلب جنبش ضد مذهبی در
خاورمیانه یعنی در ایران نزدیکی کرده و با آن تداعی بشود، از آن حمایت کند،
تجربیات آن را بکار بگیرد، بجای آن، آمدید، جنبش خودتان، سنن و افق و
روشهایش را رها نموده و بصورت اکونومیستی و دنباله روانه شروع به فرموله
کردن خواستها و اهداف علیا ماجده برای ایشان و یک روش فکری فمینیستی بی ربط
به جامعه نمودید. این مدعا را من در این نوشته اثبات میکنم.
2.2- شما میگویید : " زمانیکه با یک جنبش اسلامی مواجه هستید که زن را نصف
مرد اعلام میکند و میخواهد زنان در اسارت باشند، خفه شوند، در حجاب پیچیده
شوند و جدا باشند؛ آنگاه برهنگی یک شکل مهمی از مقاومت و اعتراض و همبستگی
میشود. برهنگی آنتی تز حجاب است. برهنگی یک روش مدرن برای مصاف با اسلامیسم
و حجاب است." ( از مصاحبه با مجله NOW LEBANON)
سئوال من این است این ادعا از کجا آمده است؟ اینی که اینجا و آنجا زنان به
سیم آخر زده و برای مقابله با اسلام سیاسی پیکرشان را برهنه میکنند یک چیز
است، اینی که شما ادعا میکنید که برهنه شدن آنتی تز حجاب است یک چیز دیگر
است. این یک حکم قدیمی فمینیستی است که ریشه آن ادعای " اختیار بدن زن بر
خودش" میباشد. همان ادعایی که عامل اصلی دفاع آنها از سقط جنین میباشد.
ادعای شما نادرست است به این دلایل:
الف: به نظر من هر انسانی، زن یا مرد حق دارد به هر نحویی که دوست دارد
خودش را بیان کند. اعتراضش و احساسش را بگوید. خواه بصورت وربال و خواه
بصورت نان وربال. این حوزه آزادی بی قید و شرط بیان است. من شخصن نمیدانم
نظرات سیاسی علیا ماجده چیست. اما حتی اگر ایشان فکر کرده باشد که برهنگی
آنطور که شما میگویید آنتی تز حجاب میباشد، چرا من و شما باید دنبال این تز
بیهوده و غیر عقلانی راه بیفتیم؟ چه رسد به اینکه خود آن را فرموله کردید.
من معتقد نیستم علیا ماجده با برهنه کردن خودش، میخواسته جنبش برهنگی در
مصر راه بیندازد که این جنبش بشود آنتی تز حجاب! من فکر نمیکنم برهنه شدن
ایشان قبل از هر چیز فرموله کردن یک مطالبه مدنی معین در مقابل حجاب باشد.
ایشان عصیان کرده است. ایشان بحق خشمگین شده است. ایشان حق دارد عصیان و
خشمش را به هر شکلی که دوست دارد و با زیر پا گذاشتن تمام مقدسات موجود
بیان کند. اما اگر یک فعال حقوق زن، یک فعال سرشناس بین المللی علیه اسلام
سیاسی و آنهم از ایران آمد و بیان بی قید و شرط و آزادانه این جوان مصری را
تا سطح مطالبه " زنان تحت ستم کشورهای اسلامی علیه حجاب برهنه شوید" فرموله
نمود، آنوقت من به این حرکت و پلاتفرمش شک میکنم، زیر سئوال میبرم.
ب: مریم نمازی گرامی! آنتی تز حجاب نه در سطح مطالبه سیاسی، نه بصورت جنبشی
و اجتماعی برهنگی نیست. این تز فمینیستی، غیر عقلانی، غیر اجتماعی و
متاسفانه زیرساخت ملحق شدن به دمکراسی های آنارشی میباشد. چرا؟
در سطح مطالبه سیاسی، آنتی تز حجاب اجباری، سلب حجاب اجباری و به بیانی لغو
آن است. به همین خاطر آنتی تز اجتماعی حجاب اجباری، سوزاندن حجاب اجباری و
به قولی حجاب برگیران است. در سطح اثباتی هم مطالبه ما آزادی برهنگی نیست.
مطالبه ما آزادی پوشش است. دقت کنید. آزادی پوشش! این بند برنامه یک دنیای
بهتر است: " آزادي بي قيد و شرط انتخاب لباس. لغو هر نوع شرط و شروط رسمي و
يا ضمني بر مقدار و نوع پوشش مردم، از زن و مرد، در اماکن عمومي. ممنوعيت
هر نوع تبعيض و يا اعمال محدوديت بر مبناي پوشش و لباس مردم."
سئوال من این است که چرا اینجا نویسنده خودش را راحت نکرده بگوید زنده باد
آزادی لخت شدن! زنده باید آزادی برهنگی؟ آیا به خاطر تعلقات عرفی، مذهبی و
غیره بوده است؟ نه! به باور من مطالبه آزادی پوشش به عنوان یک حق که میتوان
آن را به قانون اساسی کشور بدل نمود، دربرگیرنده آزادی انسانها برای حق
پوشش خود و مقدار آن است، در حالی که آزادی برهنگی اجبار برعکس را تداعی
میکند. شامل حال پوشش و مقدار نوع و حق انتخاب آن نمیشود. بگذریم که صرفنظر
از استفاده ابزاری از برهنگی به عنوان اعتراض، به عنوان مطالبه حقوقی و
مدنی آنهم در همه جا و هر مکانی غیر قابل اجراست. یک جنبش سیاسی در جهان
سراغ ندارم که خواسته باشد در حوزه مبارزه برای کسب قدرت سیاسی و تغییر و
یا اصلاح قانون تلاش کند و مطالبه اش را آزادی برهنگی گذاشته باشد!
اینی که
یک سری گروههای آنارشیست، دمکرات نما، هپروتی در حاشیه جامعه راه می افتند
و مثلن کارناوال برهنه میگذارند یک چیز است، اینی که یک حزب سیاسی بیاید و
در یک کشور اسلام زده ادعا کند که در مقابل حجاب میخواهد آزادی برهنگی را
ترویج کند چیز دیگری است. شما نه میتوانی حول این برهنگی جنبش سیاسی و
اجتماعی راه بیندازی و نه بطریق اولی میتوانی این مطالبه را به قانون مملکت
بدل کنی. لذا مبارزه شما در جاده خاکی احزاب اصلی برای تغییرات قانونی و
سیاسی در جامعه فریز شده باقی میماند. این ایده آل فلان جوان هیپی در بهمان
ولایت است، اما علیه حجاب شما فقط یک جنبش میتوانی راه بیندازی و آنهم
جنبشی است که راه افتادنش در گرو آرزوهای این و ایدآلهای بهمانی نیست، جنبش
حول سلب درست میشود. لغو حجاب اجباری، سوزاندن حجاب آنتی تز اجتماعی آن است
و آزادی پوشش مطلبه حقوقی و قانونی آن. شما تصورش را بکنید نماینده حکومت
کارگری شما در سازمان ملل برای شرکت در کنفرانس جهانی محیط زیست برهنه و با
دمپایی ظاهر شود. کسی هست بخواهد با این تصویر با شما بیاید قدرتی را حتی
در یک قصبه ای بگیرید؟ ( به رابطه این حرکت شما و بی ارتباطی اجتماعی و
سیاسی آن به مبارزه بر سر قدرت در جامعه برمیگردم) تمام حرف ما در این سی
ساله این بوده است که مردم را اگر دین و مذهب ول کنند به حال خود رها کنند،
خودشان میدانند بطور معقول چند و چون و مقدار پوشش خود را تعیین کنند. مگر
در کشورهای دمکراتیک غربی که آزادی پوشش وجود دارد و حجاب در آن یا نیست یا
اجباری نیست همه برهنه سر کار می روند و خرید میکنند. شهروند اینجا را به
حال خود گذاشتند برای رعایت بهداشت خودش کنار دریاها قسمت مخصوص درست کرده
است. این نرم جوامع پیشرفته بشری است.
در همین جوامع پرنوگرافی هم آزاد است.
ولی هیچ بنی بشری آقای اسکار را که کنار دریای شمال اینجا آفتاب میگیرد با
خانم مونیکا که به شغل پرنوگرافی مشغول است یکی نمیگیرد. بند برنامه یک
دنیای بهتر محصول جمع بندی آخرین و مدرنترین مطالبات بشریت است. من نمیدانم
شما این را از کجا آورده اید که به جای آزادی پوشش، برهنگی را به عنوان
آنتی تز حجاب قرار داده اید؟ خود علیا ماجده این کار را نکرده است. برای
همین به من حق بدهید که بگویم عمل شما دفاع از ایشان فقط نیست، فرصتی برای
تغییر ریل فکری در موردی معین است. تغییر ریلی که شاید برای خودتان هم
محسوس نیست.
.سئوال من و بسیاری از کسانی که ناظران خاموش چنین حرکاتی از فعالین و
رهبران حزب کمونیست کارگری هستند این است که چرا چنین است؟ چرا یکی از
رهبران حزب کمونیست کارگری بعد از سی سال مبارزه سیاسی در ایران، سالها
ایفای نقش به عنوان موتور محرک جنبش حق زن، جنبش ضد اسلامی در ایران و در
سطح جهانی یکهو یک بدیهیت سیاسی را چپه نموده ادعا میکند میخواهد جنبش
برهنگی راه بیندازد چون برهنگی آنتی تز حجاب است! مثل این هست که کسی بگوید
من از فرط علاقه به سرنگونی رژیم میخواهم بعد از سرنگونی حکومت هیچ دولتی
در ایران نداشته باشیم! اصلن زنده باد بی قانونی!
به نظر من این دو دلیل دارد.
- حزب کمونیست کارگری از مبارزه قدرتمند علیه اسلام سیاسی و چلنج سیاسی،
فکری، اجتماعی آن دور شده است. شاید عملیات انتحاری این چنینی برای پر کردن
این خلاء بسیار آشکار باشد. بر عکس هیاهویی که بدنبال این تقویم به راه
افتاده است، من حتی از دریچه انتشار این تقویم دوری بسیار زیاد حزب کمونیست
کارگری و از جمله خود شما را از این جنبش و مقدرات آن مشاهده میکنم. وقتی
از زبان شما میشنوم که جنبش خودتان علیه حجاب اجباری، علیه قوانین اسلامی
را ول کرده و بدنبال عصیانهایی راه افتاده اید که تازه برای آنها مطالبات
هرج و مرج طلبانه و غیر ابژکتیو فرموله میکنید از خود میپرسم ربط این اقدام
بطور جدی با مبارزه این جنبشی که من میشناسم چیست؟ به اعتقاد من اقدام شما
برای اولین بار طی یازدهسال اخیر بطور روشنی در هشت مارس امسال، آلترناتیو
جلو جنبش علیه حجاب اجباری گذاشت. امسال در حالی که شما مشغول کلنجار در
باره لزوم برهنگی بودید، کسان دیگری در خلوت حضور شما 8 مارس را با حجاب
سوزان جشن گرفتند. چرا که آلترناتیو شما، آلترناتیو آنها نبود.
شما کافی
است در آئیینه مخالفین و منتقدین خود در باره این اقدام دقت کنید، از سمت
چپ شما، علیرغم ناسزاگوییها و ناتوانیها در اتخاذ یک روش راهبردی نسبت به
منتقدین، مشکل غالب آنها این است که اعتمادشان و باورشان به شما و یارانتان
در باره ارتباط این حرکت با کاراکتر ضد اسلامی کم است. این یکم به خاطر بی
ارتباطی برهنگی به عنوان آنتی تز حجاب است. برهنگی آنتی تز چیزی نیست.
برهنگی تز هرج و مرج و هپروتگری است. دوم به خاطر این است که جنبش درست
کردن روی شوق کردن برای یک آرزویی نیست. جنبش فی الحال موجود است و این
جنبش خودش سالهاست آنتی تز خودش را بیرون داده است، کسی نیست رهبری اش کند.
ایرادش کمبود آنتی تز نیست. ایرادش جای دیگری است. حزب کمونیست کارگری در
عرض همین سالهای اخیر در بسیاری از موارد در مقابل اسلام سیاسی نقش راهبردی
نداشته و بعضن کوتاه آمده است.
شما حتمن یادتان هست که یاران شما همین
یکسال و اندی قبل از کمپین مردان محجبه به خاطر آزادی مجید توکلی دفاع
کردند. همین یک قلم کافی است. مردم از خود میپرسند آیا برای "حمایت" کردن
برای دوستان فرقی نمیکند جریان چه باشد؟ فقط کافی است هیجان کافی در جامعه
موجود باشد! به باور من یک دلیل رویکرد منتقدین کمپین شما بی باوری بیرون
نسبت به نقش حزب کمونیست کارگری در رابطه با جنبش علیه اسلام است. لابد
دوستان یادشان هست که در سال 88 چه سیاستی در قبال جنبش سبز و از جمله
کمپینهایی چون مردان محجبه پیشه شد. تقویم برهنگی شما ثابت کرد که این
تفاوت و جدایی و دوری به نهادینه شدن نزدیک میشود. کافی بود این جنبش را
بشناسید تا علیه حجاب آنتی تز برهنگی را قرار ندهید.
- به همین نسبت متاسفانه حزب کمونیست کارگری از حوزه مبارزه برای کسب
قدرت سیاسی نیز دور و بواسطه دست بالا داشتن برداشتی به شدت غیر اجتماعی از
مقوله انقلاب، حاشیه جدال جنبشهای اصلی برای دخالت در قدرت قرار گرفته است.
من اصلن به تحلیل و ارزیابی کلان استراتژیها و تاکتیکهای آن نمیپردازم. به
همین حرکت خود شما و به سخنان خود شما میپردازم. به نظر من یک نفر کافی بود
از خودش بپرسد با راه انداختن کمپین برهنگی میخواهم این جریان را در کجای
معادلات موجود، مجادلات موجود به جایی برسانم؟ اصلن فرض بگیریم میخواستید
دنبال یک خواست رفاهی و مطالباتی را بگیرید. مبارزه برای اصلاحات ( آز جمله
آزادی پوشش) هم جزو مبارزه برای قدرت سیاسی است. تغییر قانون است. سئوال من
این است با مطالبه آزادی برهنگی میخواهید کدام قانون را به کرسی بنشانید و
کدام دو نفر آدم را پشت این مطالبه بسیج کنید؟ بالاخره اگر قرار نیست آزادی
برهنگی بشود یک بندی در قانون اساسی جایی، خاصیتش چیست؟ فقط هیاهو؟ نشان
دادن این که بیخ خیال قانون و مطالبات و غیره هستیم؟ مدرنیسم یعنی چه؟
نهایت مدرنیسم یک حزبی برای من این است که بتواند در این جامعه کاری بکند.
لاشه این حکومت لااقل 12 سال است روی زمین است. فوکوس ما روی جنبش ضد مذهبی
و جنبش حق زن هم از روی ایدئولوژی نبود. به صرف آرزوهای روحانی کسی نبود.
محاسبه ریاضی بود که چگونه میشود در یک مملکت بشدت خفقان زده روی دوش کدام
جنبشهای مقتدر قدرت سیاسی را گرفت. همین! برای همین شدیم زبان این جنبش و
خواستهایش را فرموله کردیم. سئوال من از شما این است که آیا مگر غیر از این
هست که مبارزه بر علیه اسلام سیاسی یعنی سرنگون کردن این نظام؟
چطور پس شما
مقدرات این جنبش ضد مذهبی، جنبشی که گفتیم یک روز حجابهایش را بسوزاند این
حکومت در تهران می افتد را ول کردید از روی دست فمینیستهای اوکراین بصورت
قر و قاطی اهداف علیا ماجده را با برهنگی برایش فرموله میکنید که چه بشود؟
صدها علیا ماجده در این منطقه بلند بشوند، سرنوشت اسلام سیاسی اول در ایران
و دوم در فلسطین روشن میشود. به نظر من پلاتفرم شما، رفتار و کردار شما
الان احدی را به این متقاعد نمیکند که قرار است اسلام سیاسی را در ایران
بیندازید و در فکر شرایط پس از آن هستید. راه دور نمی روم. همین کمپین
نمونه برابر اصل این دوری و جدایی استراتژیک از مقدرات پیروزی کمونیسم در
ایران است که الان دیگر نیروی فاعلی در سطح احزاب موجود ندارد. به نظر من
فعلیت و روش سیاسی عمل اجتماعی هر حزبی نشان میدهد اهلش هست یا نیست.
حزبی
که میخواهد به مردم بگوید اگر زیر حجاب مچاله ات کرده اند بزن زیر همه چیز!
همه برهنه شویم، تصویری غیر عقلانی از خودش به جامعه میدهد که مردم زیر لب
بگویند این اهل اداره جامعه نیست وگرنه پرت نمیگفت. در ثانی تصویر حزبی است
که دنباله روست. آدمهایی که خودشان میتکر اقدام و یا جنبشی نیستند. نشسته
اند دارند حرکات جنبشهای دیگر را برایشان فرموله میکنند. گاهی به سبز سرویس
میدهند، گاهی به فمینیستها، گاهی به آنارشیستها و حقوق بشریها وغیره. شما
در مصاحبه گفته ای: "پیدا کردن زنان برای تقویم سخت بود؛ خیلی از آنها که
توافق کرده بودند بعدا به دلایل متنوعی عقب کشیدند،" این نخوانده پیداست که
هدف این کمپین همراه کردن مردم نیست. دست زدن به اقدامی جمعی و قدرتمند
نیست. چون نه افق این حرکت، نه روشش، نه هیچ چیزش به مبارزه یک حزب سیاسی،
به مبارزه برای کسب قدرت ارتباط ندارد. یک اقدام فردی است که فردی باقی
میماند. متاثر از رگه های فمینیستی سالهای اخیر است، بدون اینکه حتی کالیبر
آنها را داشته باشد.
بالاخره فمینیستهای اوکراین هم زمانی سرپا شدند که
چفچنکو را گرفتند و اینها برای دخالت در جدال قدرت سیاسی در اوکراین با
تمرکز به نقش زنانه چفچنکو وارد این کارزار سیاسی شدند که به دلایلی از طرف
مودیای غربی خریدار داشت. ما چی؟ ما که برهنه شده هایمان تازه در فکر اینند
زیر قانونی بزنند که قرار بود خدات سال دیگر آن را به قانون اساسی کشور بدل
کنند. مایی که حتی معلوم نیست رابطه حرکت آکتیویستهایمان با تاریخ
فعالیتهای تاکنونی خودشان در چیست؟
خلاصه کنم:
به نظر من برای مبارزه علیه اسلام سیاسی نه باید از کمپین مردان محجبه دفاع
کرد و نه برای دفاع از کسی برهنه شد. برای مبارزه با اسلام سیاسی باید
خواست که با اسلام سیاسی مبارزه کرد. همین!
30.مارس.2012
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|