اما با
اینترنت یکی نیست.
با «وب» (و توسط اینترنت) همگان توانستند
بدون آقابالاسر، در «فضای جهانی اطلاعات»
بخوانند و ببینند و بشنوند و بنویسند و
تولید و جستجو کنند، از اسرار مگو سر
درآورند و از سفیدی نمک تا سیاهی زغال و
از شیر مرغ تا جان آدمیزاد خبر بگیرند.
اما از آنجا که هر رودخانه ای قورباغه هم
دارد، محیط وب نیز از ابوهُریره های مُدرن که
در توبره ما آشغال میریزند و بارمان میکنند،
در امان نبوده و نیست.
...........................................................................
دنیای «وب»، هرچه در دیگ است به کَمچه
میآورَد.
اگر مارگیران و شیادّانِ سوار بر «وب»،
میتوانند خیلی ها را سرکار بگذارند، اگر با
خیال راحت در اخبار و آمار و واقعات اتفاقّیه
دست میبرند، اگر سالها است نامههای جَعلی
یزدگرد ساسانی و عُمَر بن خطّاب را بازتولید
میکنند و به خورد خلق الله میدهند، اگر یک
دستخط جعلی و ساختگی را مدتّهای مدید به
میرزا تقی خان امیر کبیر نسبت میدهند و نزدیک
به هفتاد وبلاگ و سایت آن را توی بوق
میکنند،...اگر و اگر...
برای این است که فقر عنصر ذهنی و یقین های
کور، جای خودش را به رشد آگاهی و شّک اسلوبی
نداده است. برای این است که بسیاری از ما مثل
اصحاب کهف، پرت افتاده، زمان را گم کرده و گیج
و مَنگیم.
نه تنها به کودک پاک و بازیگوش درون خویش بی
اعتنایی و بی محلّی میکنیم، شور و نشاط و
رومانتیسم انقلابی دوران جوانی را هم کنار
انداخته، بکسوات کرده و هیچ تولیدی نداریم...
دنیای «وب» و شبکه تارگستر جهانی
World Wide Web
شهادت میدهد که ما بیشتر مصرف کننده حرف
و نقل دیگرانیم و خط تولید خوابیده است !
توجه داشته باشیم که دنیای «وب»، هرچه را در
دیگ است (اگر چیزی باشد) به کَمچه (چمچه)
میآورَد و نمیتوان برای جوانان دردمند و
هوشیار ایران زمین، که نه به سرود و درود، به
سخن نو و تغذیه فکری نیازمندند روضه خوانی کرد
و لاف و گزاف سر داد. دنیای «وب»، ادعّاها را
مَحک میزند.
In a Persian Market
در یک بازار ایرانی