نگران نباشید
جناب سروش!
مصطفی صابر

جنگ کفر و دین. این ظاهرا خطری است که ایشان در پس ماجرای ترانه نفی از
شاهین نجفی دیده و دلش از حمله به اسلام به درد آمده است. عبدالکریم سروش
چند تا به کافران هتاک گفته و چند اندرز هم به دینداران ابله که فتوای قتل
میدهند داده و خواهان دیالوگ متمدنانه بین مخالفین و موافقین دین شده است.
چقدر لطیف و فیلسوفانه. واقعا کانت و هیوم و مارکس باید از ایشان درس
بگیرند. اما به همین آسانی یادش رفته که در جریان "انقلاب فرهنگی" (پروژه
کشتار و ضرب و شتم و پاکسازی دانشگاه از دانشجویان و استادان چپ و مخالف در
سال 59) ایشان سردسته چاقو کش های و پاکسازی کنندگان اسلامی بود. ویدئو
حضرت فیلسوف صلحدوست امروز در یوتیوب هست. نگاه کنید که چطور برای غیر
مسلمین خط و کفار نشان میکشد...
خوب این راهی است که طی کرده ایم. روزی که خمینی انقلاب فرهنگی میکرد و 30
خرداد راه می انداخت و همچون حضرت علی گردن میزد و فتوای قتل رشدی ها صادر
میکرد، همین جناب فیلسوف سوگلی بی بی سی (علیه السلام) دسته های حزب الله و
ارگانهای ها حکومت الله را سازمان میداد. حالا ایشان به "سکولار ها" التماس
میکند که از غربی ها یاد بگیرند و به نجات دین و مذهب برخیزند! واقعا دلم
برای امثال سروش میسوزد. معلوم میشود که ایشان خوب حس میکند که چگونه جامعه
امروز ایران به بزرگی یک دادگاه شده و این جنایتکاران اسلامی (از جمله جناب
سروش) را به محاکمه میکشد و حالا ایشان هراسان و دیپرس در این دادگاه وکیل
مدافعی از بین "سکولارها" جستجو میکند. در عین حال خوشحالم که مبارزه برای
مذهب زدایی تا ایندرجه پیشروی کرده است.
اما بگذارید به ایشان صریح بگویم: نگران نباشید جناب سردار انقلاب فرهنگی
دیروز و فیلسوف و دیندار امروز! مظلوم نمایی نوع اسلامی هم دیگر کهنه شده
است. منظورم آنجاست که میگویید که گویا نگرانی شما این است که عده ای
میخواهند "به حساب دیندارها برسند"! خود شما میدانید و همه دنیا هم میداند
که ما مردم ایران که به میدان آمده ایم تا بشریت را از شر جمهوری اسلامی و
اسلام سیاسی و کابوس مزخرفات و جنایات امثال شما رها کنیم. در نتیجه قیاس
به نفس نکنید. ما درست نقطه مقابل شما هستیم. میدانید که همین ما "کافران"
و کمونیست ها بودیم که لغو اعدام را در ایران به یک مطالبه سیاسی و بعد به
یک جنبش اجتماعی تبدیل کردیم. این ما بودیم که عملا حربه کثیف و مدهش
سنگسار را از کف حکومت اسلامی ساخته و پرداخته امثال شما انداخته ایم.
میدانید که این ما بودیم که با جان و عمر خود برای آزادی بی قید و شرط بیان
مبارزه کردیم و می کنیم. این ما بودیم که هم برای آزادی نقد مذهب و هم
آزادی مذهب و لامذهبی جنگیدیم و می جنگیم. بنا بر این حق آزادی بیان و
ابراز اعتقادات امثال شما از پیش تضمین شده است. ما تضمین میکنیم. بعلاوه
لطفا مغلطه نکنید. دعوای حاضر دعوای بین دینداران و بی دین ها نیست.
دعوای بین طرفداران حرمت و آزادی انسان با
کسانی است که میخواهند با چماق مذهب از بی حقوقی و جهل و فلاکت و تباهی
دفاع کنند. دعوای بین آزادی و انقیاد است. دعوای بین آزادیخواهی افراطی و
انسانی است با حکومت مذهبی کثیف و طرفدارانش نظیر حضرتعالی. دینداری شما
موضوع خصوصی خودتان است و تا دلتان میخواهد نماز بخوانید و به مسجد بروید و
لاطائلات مذهبی تولید کنید. جرم شما و دیگر سازندگان جمهوری اسلامی این است
که دستگاه سیاسی و ایدئولوژیکی ساختید که کارش جنایت و دفاع از بردگی و بی
حقوقی بود و هست. شما اینرا بخوبی می دانستید و آگاهانه دست اندرکار این
جنایات بودید. دقیقا بهمین دلیل نگران هستید. نه بخاطر دینداری تان، بخاطر
دست داشتن در ساختن ماشین جنایت اسلامی.
بطور مشخص کل پروژه انقلاب فرهنگی یک جنایت
سازمانیافته و طراحی شده، یک پاکسازی بر اساس عقیده بود که جزو جنایت علیه
بشریت محسوب میشود و شما از روسا و مجریان ارشد آن بودید. بنا براین شما
لازم است که به اندازه سهمتان در این جنایت علیه بشریت در یک دادگاه
عادلانه و علنی در پیشگاه جهان محاکمه شوید. آنوقت نمی دانم "سکولار ها"ی
مورد نظر شما کجا خواهند بود اما میدانم تک تک همین کسان که امام نقی و
امام خمینی تان را به سخره کشیده اند و شما را وحشت زده کرده اند از حق شما
دفاع خواهند کرد. حتی همین برائت نیم بند امروز شما از فتوای قتل و آدم کشی
اسلامی عامل مخففه در دادگاه خواهد بود. اما باید محاکمه شوید. چرا که شما
جزو آخرین نسلی هستید که قداره اسلام و فتوا را به کمر زدید و بر اساس
عقیده قتل عام کردید. دادگاه هم برای انتقام جویی نیست. شخصا هیچ علاقه ای
به انتقام جویی از هیچکس ندارم با وجود اینکه همین امثال شما بسیاری عزیزان
مرا کشتید. این دادگاه ها فقط برای این خواهد بود که مهر پایان قطعی بر این
بگذارد که هرگونه محدودیت و ممنوعیت و زندان و ضرب و شتم و شکنجه و اعدام
بخاطر مذهب و عقیده و تمایلات سیاسی برای همیشه به تاریخ سپرده شود.
(5 جون 2012)
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|