مقاله

 

 


یاشار سهندی: اول مه ۸۹ و نمايش وحشت حكومت



جمهوری اسلامی خواست با گسیل کردن نیروهای نظامی و امنیتی و اشغال خیابانها، بخصوص در تهران، مانع برگزاری مراسم اول ماه مه شود. میدان آزادی، خیابان آزادی، بخصوص خیابان های اطراف وزارت کار را در غرق خویش گرفت. میدان انقلاب بیشتر شبیه یک پادگان نظامی بود تا یکی از میادین اصلی شهر تهران. این شرایط مختص تهران اما نبود.

کارگران اما قبل از اول مه با بیانیه و قطعنامه های کوبنده شان به استقبال این روز مهم در جنبش کارگری و اکنون در انقلاب ایران رفتند. جمهوری اسلامی از وحشت مرگ نیروهایش را برای سرکوب به خیابان گسیل کرد. با این وجود کارگران هر جا که توانستند تجمع کردند هرچند پراکنده و محدود اما قوی و محکم بود. هراس رژیم و کل بورژوازی را هركس ميتوانست در عکس العمل آنها در مقابل جنبش کارگری پيش از اول مه مشاهده كند. از ترس وزیر کار خود را به مشهد فرستاد تا در جمع "کارگران بسیجی" سخنرانی کند. او حتی کلمه کارگر را بر زبان نرانده بود و عوضش تفسیر قران کرده بود که صدای همان بسیجیان نیز در آمد.

 خبرگزاری ایلنا که وابسته به خانه کارگر جمهوری اسلامی است روز جمعه ویژه نامه ای منتشر کرد که ضمن اشک تمساح ریختن برای کارگران به گفتگو با " کارشناسان مسایل کار و کارگری" پرداخته بود تا نشان دهد که طبقه سرمایه دار در ایران وجود ندارد و به تبع آن تضاد طبقاتی در ایران بی معنی است! کارشناس امروز مسایل کار و کارگری این خبرگزاری همان شکارچیان کارگران چپ و کمونیست بودند که بی شرمانه از سوی این خبر گزاری "فعال کارگری" مورد خطاب قرار گرفتند. این کارشناسان روح امام شان را احضار کرده بودند و دوباره بر قداست پینه دستان کارگر قسم خوردند و از اینکه این روز با نام کمونیستها عجین شده است خون خود را میخوردند.

 سرحدی زاده وزیر کار دولت موسوی که از سوی این خبرگزاری "دولت دفاع مقدس" خوانده میشد یکی از این کارشناسان بود. و انصافا هم دولت دفاع مقدس بود چون از سود این قدیس سرمایه داران با ریختن خون هزاران انسان دفاع کرد. از جلادی تا کارشناس "مسائل کار و کارگری" جمهوری اسلامی شدن راه درازی نیست. سابقه اینها کاملا این را ثابت میکند. اولین خدمت شایان توجه این موجود (سرحدی زاده) شکار تقی شهرام در سال ۵۷ بود. " علی ربیعی" دست راست حجاریان که خدمت بزرگ او به جمهوری اسلامی پایه ریزی یکی از کثیف ترین و بی رحم ترین سازمانهای امنیتی در تاریخ معاصر جهان بوده است، او به همراه سرحدی زاده معتقد بودند که کارگران چنان گرفتار روزمرگی شده اند که کار سیاسی نمی کنند(!) و کارگران اصولا با سرمایه دار روبرو نیستند و به دولت هشدار میدهند که کمک کند که طبقه سرمایه دار شکل بگیرد تا کارگران برای کوچکترین خواسته شان کل نظام را زیر سوال نبرند.

محجوب بهمراه قالیباف این جلاد کارگران شرکت واحد در روز اول مه در یک گوشه ای که معلوم نبود کجا بوده ( ظاهرا به خاطر مسایل امنیتی مکان برگزاری مراسم خود را مخفی میکنند!) اعتراف کردند که کارگران را اذیت کردند. محجوب میگوید: " گاهي كارگران را آزار داده‌ايم، اذيت كرده‌ايم اما اميدواريم توفيق خدمت را براي آنان داشته باشيم و راه شهرداري بر تحقق امنيت و رفاه اين قشر بايد ادامه يابد." و قالیباف کارگران را تهدید میکند: " در شهرداري به عنوان مدير وظيفه دارم كه روابط كارگر و كارفرما را منصفانه تنظيم كرده و پيگيري كنم و چنانچه كارگري نخواهد كار كند و يا امنيت شغلي ديگران را تحت فشار قرار دهد به عنوان مدير محكم جلوي كارگر متخلف مي‌ايستم و.... مصالحه و معامله نكنيد. در اين رابطه نيز زياده‌خواهي نداشته باشيد. من بارها با افرادي كه خواسته‌هاي سياسي غيرمنطقي داشته‌اند، برخورد كرده‌ام. اگر در جايي ضعف مديريتي وجود دارد نبايد با هدف سياسي تنها از اين ضعف سوء استفاده كنند."

این است چهره به ظاهر محکم رژیم. از سويی خیابانها را با نيروي مسلح و چاقوكش قرق نظامی میکند از سوی دیگر از ترس کارگران مراسماتش را مخفی میکند و از سوی دیگر "شهردار موفقش" از سرکوبگری اش داد سخن میدهد و وزیر حتی ابا دارد نام کارگر را به زبان راند. میگویند" فتنه " تمام شد. اما اول مه ۸۹ نشان داد که اين سال بقول خودشان سال انقلاب است. این رژیم سرکوبگر است که از ترس جلسه مخفی میگیرد و از آن مکان مخفی کارگران را تهدید میکنند که زیاده خواهی نداشته باشید. ما اینها را خوب میشناسیم و میدانیم اگر یک ذره حس میکردند که جای پای شان محکم است چه جوی خونها راه نمی انداختند. مگر نینداختند؟ همین سرحدی زاده دستش به خون کارگران آغشته است. او وزیر دولتی بوده که کار اصلی اش شکار کردن کارگران مبارز بوده است. او اکنون از ترس مجیز گوی کارگران شده است.

چرا اکنون اینگونه سخن میگوید؟ چون میداند که قدرت طبقه کارگر چیست. ربیعی که معلوم است مارکس را نیز خوانده میگوید: " خودآگاهي طبقاتي كه ماركس مي‌گويد همان سياسي شدن است؛ يعني كارگر به منافع طبقه خويش پي مي‌برد و لذا مبارزه مي‌كند. منتهي اين خودآگاهي طبقاتي كه ما در كارگر ايراني تحصيل كرده مي‌گويم، در كشوري مي‌گويم كه جهان سومي است. كارگر وقتي دانشگاه را حس كرده و به خودآگاهي طبقاتي رسيد، وقتي پا به كارخانه مي‌گذارد، بقيه را نيز همراه خود مي‌كند. نظر من اين است كه چون در تقابل وي طبقه‌اي به نام كارفرما وجود ندارد و كارفرماي بزرگ دولت است، هدف‌گيري مستقيم وي دولت مي‌شود. پيش‌بيني من اين است." او مارکس را خوانده و خوب هم درک کرده است برای همین به دولت مردان جمهوری اسلامی هشدار میدهد که خطر در پیش است و آدرس اروپای شرقی را میدهد که چگونه از هم پاشید.

 او میداند که طبقه کارگر سیاسی شده و سياسي شدن كارگران براي دلخوشي و سرگرمي نيست بلکه ميخواهد قدرت را بگیرد و بخصوص در زمان ما که کارگران حزب خویش را با برنامه روشن و مدون دارند که نتیجه سی سال مبارزه با کل بورژوازی بوده است گرفتن قدرت يك امر ممكن و واقعي است. کارگری که به صراحت با وجود همه تهدیدات امنیتی، با وجود بازداشت و شکنجه با وجود اسیر بودن همکارانش یک قدم کوتاه نیامده و نه تنها این بلکه به صراحت فراخوان برگزاری اول مه میدهد این کارگر خود آگاه شده دیگر ساکت نمیشود و همین است که ترس را در دل "مدیران ارشد نظام" انداخته است. نمایش پلیسي اول مه ۸۹ نشان ضعف رژیم و قدرت کارگر است. اتفاقات این روز به فراخوان خود کارگران شکل گرفت. امثال موسوی و کروبی نه فقط نقشی نداشتند.

آنها هم از ترس "ساختار شکنی" میگویند همین قانون اساسی خوب است. این فراخوان خیلی کم از بلندگوهای حامی "جنبش سبز" انعکاس یافت. در سایت " دویچه وله" کارشناس محترم دیگری در جواب به جعفرعظیم زاده که گفته بود اگر کارگران اعتصاب کنند آنوقت قدرت کارگران را جامعه خواهد دید و کارگران هیچ توهمی به موسوی و کروبی ندارند به زبان بی زبانی میگوید سخنان ساختار شکنانه بر زبان نرانید. ایشان میگوید باید کار تئوری کرد نه اعتصاب! و اعتراف میکند که جنبش کارگری یک جنبش سکولار است که هیچ تناسبی با "جنبش سبز" ندارد و از رهبران سبز میخواهد که یک کمی هم از کارگران بگویند و گر نه جنبش سبز شکست میخورد. اینها همه اعتراف بورژوازی به قدرت طبقه کارگر و فراخوان اول مه ۸۹ گوشه ای از این قدرت بود. کارگران در اول مه ۸۹ نتوانستند قدرت عظيم خودرا به نمايش بگذارند اما در ترس و وحشت و حكومت نظامي و تقلاهاي كل حكومت هركس ميتوانست حضور و قدرت كارگران را ببيند. *

 

_______________________________________________________

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد