مقاله

 

 


جنبش بر آشفتگان افغانستان

سوم دسامبر

بن



ده سال از تجاوز "حقوق بشر" بر حقوق بشر در افغانستان ميگذرد و ده سال از نجات افغانستان از چنگال خونين طالبان، سنگواره هاي جنايتباز قرن هاي دور، گذشته است. اما، طالبان هرگز از صحنه ی سياسي اين کشور به دور نبودند و در تمام مدت ده سال جنگ نه تنها مصروف ترور، جنگ، قاچاقبري ، آدمکشي و جنايت بودند، بلکه پيوسته هم از طريق دولت پاکستان، دولت ايران، دولت کرزي و "طالبان متعادل" با نيرو هاي جهاني ضد ترور در پشت در هاي بسته و دور از انظار مردم افغانستان و جهان در معامله و داد و ستد سياسي و ديپلوماتيک قرار داشتند.


اتحاد جهاني عليه ترور و در پيشا پيش آن امارات متحده اي امريکا نه تنها نيروي سياسي و نظامي طالبان را در هم نشکستند و يا هم نخواستند درهم بشکنند، بلکه اين لشکر جهال را به نيروي شکست ناپذيري مبدل کردند که از شنيدن نام شان پشت هر انسان متمدن به لرزه مي افتد و امروز نه تنها حيات سياسي و اجتماعي افغانستان بلکه تمام منطقه را به خطر انداخته است. در کنار چشم پوشي از رشد سرسام آور قدرت طالبان امريکا نيروهاي بنيادگراي جهادي و اسلاف طالبان را که به يقين اغلب با نابودي و مرگ قرين بودند دوباره حيات بخشيده و روي صحنه اي سياسي فرا خواند و از اين طريق آينده اي ملت ما را زياده از آنکه پيش بيني ميشد با خون و خطر مواجه کرد. همه عوامل بالا، دست در دست هم داده شرايطي را براي مردم بوجود آورده است که از سياست خسته، از احزاب متنفر، از روشنفکر سر خورده و از بشريت متمدن فريب خورده، نا اميد خود را به دست سرنوشت خود سپاريده است. اميد و روزنه اي براي بهروزي وجود ندارد. در يک سخن سربازان جامعه اي جهاني در اين ده سال نه تنها درد و آلام مردم مان را آرام نکردند بلکه روزانه به شکل مستمر بر آن افزودند.


بعد از سقوط دولت طالبان هم زرع و توليد ترياک ادامه پيدا کرد وافزاش يافت. ستم و خشونت عليه زنان و اطفال رقم بي سابقه اي را نشان ميدهد که بهترين مثال آن خود سوزي صد ها زن آزاده اي است که چاره اي ديگري براي زنده ماندن نمي بينند. آزادي بيان، با به زندان کشيدن جواناني مانند مير حسين مهدوي، پرويز کام بخش، محقق نسب و صد ها جوان ديگر و با انداختن کتاب ها در آب و آتش، تصوير ديگر گونه اي از آزادي بيان را به جلوه گذاشت. دفاع از حقوق بشر با بمباردمان هاي محافل عروسي و شادکامي مردم آغاز و از معبر شکنجه گاه هاي بگرام، گوانتانامو و زندان هاي شخصي با مليشاي امريکايي به اوج خود سري و اجرات دلخواه در خارج از چوکات قانوني راه کشيد.
امنيت و آرامشي را که مردم افغانستان با دلتنگي انتظار آنرا مي کشيدند به افسانه اي نگفته اي مبدل ساخت که امنيت گورستاني طالبان بر آن درخشش دارد.


در چنين شرايطي دولت کرزي، دولت امريکا و ديگر دولتهاي شريک در ائتلاف ضد تروريستي ميخواهند طالبان را در قدرت شريک سازند تا به جنگ و بي ثباتي اوضاع خاتمه دهند. اما در حقيقت امريکا بخاطر بحران اقتصادي که در شرايط کنوني با آن دست و پنجه نرم ميکند ميخواهد جنگي را که برايش سالانه يک صدو ده ميليارد دالر تمام ميشود به حد اقل تقليل دهد. بدين سان، به هر قيمتي است دولتي با اشتراک طالبان سرهمبندي نمايد تا بتواند تا آخر سال دو هزارو چهارده ، سربازان خود را از افغانستان خارج سازد.


جنبش بر آشفتگان افغانستان دولت طالبان يا شرکت طالبان را در دولت، بازي خطر ناک ميداند که هم اکنون کشور هاي غربي به سرداري امريکا آن را روي دست دارند.


تفکر طالباني جوانان امروز و نسل فرداي ما را به سياه انديشي و عقب ماندگي رهبري خواهد نمود که سدي است براي عدم شناخت و درک آزادي، عدالت، رفاه وامنيت. ما با اين تفکر بي امان، مبارزه خواهيم کرد. جنبش برآشفتگان افغانستان در حاليکه حضور سربازان خارجي را در کشور ما خير مقدم نمي گويد، در برون رفت آنها يک فاجعه اي بزرگ بشري بر سر ملت افغانستان پيش بينی می کند. پس، پيش از آنکه سربازان خارجي افغانستان را ترک کنند، بايد همه ي دست نشانده هاي طالبي و جهادي خود را خلع سلاح کنند.


ما نه براي قدرت، عليه قدرت مبارزه ميکنيم.
زندگي دگر ممکن است، فقط آنرا بايد ساخت.

جنبش بر آشفتگان افغانستان




_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد