تاریخ انتشار :06.03.2015
رابطه
hoshyaresmaeil@live.com
نیچه بزرگترین منتقد دنیای مدرن است به باور
نیچه هر انسانی پتکی به دست دارد برای حمله به قاعده ای که می گوید
«بت های دروغی را بشکن» و دنیای خود را بساز و این همان چیزی است
که گابریل گارسیا مارکز هم آن را کشف می کند و می نویسد چرا انسان
معاصر مدام حس تنهایی دارد؟ مارکز و بسیاری دیگر از فلاسفه به
درستی می گویند و می دانند که همه تنهایند. با این تفاوت که برخی
چشم بر این تنهایی می بندند و خود را به حماقت می زنند و برخی دیگر
کشفش می کنند و می کوشند آن را تحلیل کنند. با این همه چرا این
تنهایی وجود دارد ؟ آیا انتشار این تنهایی فقط محصول تکنولوژی و
دنیای مدرن است ؟
انسان به عنوان موجودی اجتماعی درمیان بقیه جانداران شناخته میشود
. یعنی به انواع رابطه ها نیاز دارد و این عمل ایجاد رابطه معمولا
اتوماتیک انجام میشود ، چون نیاز انسان است . در میان انواع رابطه
ها ، رابطه عاطفی میان زنان و مردان جایگاه خاص و پیچیده ای دارد .
در زمان گذشته این رابطه ساده تر به نظر میرسید ، چون زنان نقشی
مستقل در ایجاد این نوع رابطه نداشتند . مثلا پدرومادر من و بقیه
های دیگر ، براساس سنتهای غلط و یا عادات.... یک طرفه و جبرا وارد
این رابطه میشدند و فکر میکردند همین طوری درست است !
اما تاریخ تکاملی انسان تاثیر خودش را روی این رابطه هم گذاشته است
. امروز در ایجاد این رابطه زنان هم نقش مستقیمی دارند .
براساس تحقیقات علمی دانشمندان ، دنیای درونی و ذهنی زنان با مردان
متفاوت است حتی میتواند متضاد باشد ، این تضاد و تفاوت 2
دنیای درونی زنان و مردان کاملا طبیعی است . این میتواند از تفاوتهای فیزیکی تا علاقه های
مختلف فردی باشد . فقط باید طرفین این متفاوت بودن 2 دنیای درونی
را به هرشکلی که هست به رسمییت بشناسند . مادر من ( نسلهای گذشته )
در قدیم دنیای مستقلی نداشتند و اگرهم داشتند کسی آن دنیای مستقل
درونی را به رسمییت نمیشناخت، به همین دلیل در قدیم زنان بدون
دخالت مستقیم در ایجاد رابطه باید وارد دنیای مردان میشدند و
این راحت بود .
نقش و دنیای مستقل زنان در تولد یک رابطه به مرور زمان به یک "باید"
تبدیل شد . فقط اشکال کار این شد که ، معمولا و به غلط فکر میکنند
باید این 2 دنیای مستقل را با هم قاطی و مخلوط کرد و از ترکیبشان
یک دنیای مشترک ساخت . این کار اساسا عملی نیست و هر اقدام
نافرجامی برای ترکیب 2 دنیای مستقل و ساختن یک دنیای مشترک ذهنی ،
فقط مرگ حس مشترک عاطفی را تضمین میکند !
رابطه چیست ؟
بر اساس تحقیقات پزشکی وعلمی ، شکل گیری رابطه عاطفی بین زن و مرد اتفاقی نیست . پزشکان در یافته
اند که وقتی زنی یا مردی به جنس مخالف مشخصی کشش مثبت دارد ، این ناشی از
عملکرد هرمنهای مشخصی در فیزیک شخص مربوطه است . طرف مقابل هم همین
عملکرد و ترشحات هرمونی را دارد . این واکنش هرمونها به صورت
امواجی ظریف و نامرئی از درون افراد به بیرون میآید . هنگامی که
بین مرد و زن و مثلا با یک نگاه حس مثبتی پیدا میشود ، این یعنی
اینکه امواج نامرئی ترشحات هرمونی طرفین ، با هم برخورد کرده اند و
هم را جذب کرده اند . فرایند این تلاقی امواج و جذب ، در بیرون ذهن
به شکل یک لبخند و....دیدنی است . این اتفاقات در زمان و طی شدن پروسه
ای شکلهای مختلف دارد .اینکه برای هر زوجی چقدر زمان لازم باشد ،
متفاوت است و مهم نیست . تنها چیزی که مشخص است این فرایند
همینطوری نیست .
دنیای مستقل آدمها ( مرد یا زن ) ربطی به این فرایند و احساس مشترک
عاطفی ندارد . اما متاسفانه خیلی ها درک درستی ندارند و فکر میکنند
که اول باید از 2 دنیای مستقل یک دنیای مشترک ساخت ( که عملی نیست
) و بعد آن حس مشترک عاطفی را در جایی از این انباری مشترک گذاشت .
هر تلاشی برای ساختن دنیای مشترک یعنی تضمین مرگ حس عاطفی مشترک .
مثل این است که گل سرخ زیبا و تازه ای را ببرید داخل انباری مشترک
، و زیر وسایل قراضه بکارید . گل مربوطه یا همان حس مشترک عاطفی
قطعا میمیرد .
رابطه زیبای عاطفی مشروط به هبچ چیزی نباید بشود به جز خودش .
احساس مشترک عاطفی به سادگی شکل نمیگیرد اما وقتی شکل گرفت باید کاملا
جدا به آن پرداخت . تولد هر حس مشترک عاطفی بین 2 نفر مثل تولد
نوزادی است که فقط به مراقبت نیاز دارد تا هر روز زنده و تازه
بماند . به عنوان مثال من در دنیای مستقل خودم و با امکانات و
تجربیات خودم ، دوستی مریخی دارم که خیلی هم وحشتناک است ولی ربطی
به احساس شکل گرفته با خانمی ندارد . خانم مربوطه هم دوستی دارد
درماه زندگی میکند این هم رابطی به احساس مشترک شکل گرفته ندارد .
من کتاب میخوانم و خانم موزیک دوست دارد....انتخاب و سلیقه من و
خانم ، همان دنیای مستقلی است که نمیشود با هم قاطی کرد و دنیای
مشترکی از آن ساخت و بعد گل زیبای حس مشترک را درجایی از این انبار
وسائل قراضه کاشت . دنیای مستقل را باید فقط به رسمییت شناخت و به
حس مشترک هم مثل گل سرخ رسیدگی خاص و جداگانه ای کرد تا زنده و
تازه بماند .
شاید عده ای به هر دلیلی ، آزادانه انتخاب کنند تا کلا تنها زندگی
کنند و تنها پیر شوند....شاید عده ای به هر دلیلی انتخاب کنند که تحت هیچ شرایطی تنها
نباشند و برایشان مهم نیست با چه کسی باشند...یک نفر را فقط تحمل
میکنند ! این حضور اجباری شامل حیوانات خانگی هم میشود .
اما عده ای هم هستند که دوست ندارند تنها پیر شوند ، و یا یک حضور
اجباری را فقط تحمل کنند ، اما باز هم تنها هستند و با رویای دنیای
مشترک ذهنشان پیر میشوند یعنی فقط در انتظار هستند تا کسی پیدا شود
و با هم دنیای مشترک بسازند و درهمین انتظار هم پیر میشوند .
این روزها انواع رابطه های فیزیکی و مکانیکی رایج است مثل : نسبت فامیلی ، سطح تحصیلات ، درآمد و ارثیه ،
نیازهای جنسی ، تولید مثل ، سنتهای غلط ، وزن موقعیت اجتماعی ، نصایح آسمانی و....رابطه
های مصنوعی که با همین وسائل قراضه انباری ذهن ، شروع میشود . دررابطه های رایج مکانیکی و مصنوعی هیچ اثری
ازحس مشترک عاطفی دیده نمیشود ، و اگر درجایی امواج ضعیفی باشد به
سرعت در اثر تلاش جهت ساختن دنیای مشترک میمیرد . در واقع
ناخواسته حس مشترک عاطفی را قربانی ساختن دنیای مشترک ذهنی کرده
اند و بعد خیلی زود و اتوماتیک طرفین متوجه میشوند که یک چیزی کم
است. در چنین حالتی یا از هم جدا میشوند و یا آن کمبود حسی را
فراموش میکنند و به روزمرگی خودشان را قانع میکنند !
شروع رابطه بدون حس مشترک عاطفی با لیستی از قراردادهای معمولی
همراه است . در واقع معامله انجام میدهند . طبق قرارداد ساختن
دنیای مشترک هم بخشی از معامله است و انجام میشود . دنیای مشترکی
که ( انباری مشترک ) اجناس داخلش هم مشترک است . ایده های مشترک ،
وسائل مشترک ، سلیقه های مشترک ، شمشهای طلای مشترک....و بقیه
محتویات داخل انبار که مشترکا با مالکانش پیر میشوند . ولی از حس
مشترک عاطفی خبری نیست .
انسان به عنوان موجودی اجتماعی درمیان بقیه جانداران شناخته میشود
. یعنی اینکه به انواع رابطه ها نیاز دارد . ولی آدمها نمیدانند که
چرا علیرغم این نیاز شدید باید تنها پیر شوند . درک غلط از جایگاه
مستقل حس مشترک عاطفی و احساس زیبای انسانی و اینکه به غلط تصور
میکنند باید از تلفیق 2 دنیای مستقل درونی زن و مرد یک دنیای مشترک
ساخت و گل زنده وزیبای احساس مشترک عاطفی را در این انباری وسائل
قراضه ذهن کاشت ! دلیل تنها پیر شدن خیلی ها ایده ها و نظرات
متفاوت نیست . دلیلش نداشتن درک درستی از احساس و جایگاه مستقل حس
مشترک عاطفی است . مشروط کردن احساس مشترک و رابطه عاطفی آدمها ،
به هر پدیده ریز و درشتی ، مرگ حس مشترک عاطفی را تضمین میکند .

اسماعیل هوشیار
05.03.2016
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|