هژير پلاسچی : سر خم نکن به ترديد
بايد تمامش کنيم. اين آيههای يأس که در پی 22 بهمن برخاسته است را
بايد تمام کرد. بايد در مقابل حقارتهای تئوريزه شدهيی که حالا
بانگ برداشتهاند جنبش شکست خورده است، ايستاد. بايد شادی آن
خوشنشينانی را که حالا همنوا با حنجرههای حکومت اسلامی برای مرگ
جنبش ضيافت بر پا کردهاند بر هم زد. ما خسته نشدهييم. هرچند به
مبارزان موسمی حق ميدهيم خسته شده باشند، هرچند 22 بهمن چنان که
آرزويش را داشتيم نبود با اين همه همين 22 بهمن را ميتوانيم به
آموزهيی بدل کنيم که ما را در تداوم مبارزه ياری دهد.
بدبينی بينش، خوشبينی اراده
ما از 22 بهمن آموختيم که تبليغاتمان را با ظرفيت جنبش هماهنگ
کنيم. آنهايی که شعار فتح صدا و سيما و خانهی خامنهيی را
ميدادند بيش از همه در ايجاد توهم نسبت به مرحلهيی که جنبش در آن
قرار دارد مقصر بودهاند.
اگر باور بر اينکه هيچ ارادهی مرکزی و غالبی بر اين جنبش مسلط
نيست در ما درونی شده باشد و اگر در اساس خودمان لااقل فهميده
باشيم وقتی از جنبشی افقی و بدون رهبری سخن ميگوييم، از چه سخن
گفتهييم بايد اين را دانسته باشيم که يکی از خصوصيات چنين جنبشی
پيشبينيناپذيری آن است. نفهميدن همين ويژگی بود که موجب شد در
روز عاشورا برخی از فعالان جنبش آنچنان شوکه شوند که بيانيههای
طويل در مذمت راديکاليسم صادر کنند و باز نفهميدن همين ويژگی بود
که باعث شد حالا پارهيی تبليغات توهمزا در برابر واقعيت واقعن
موجود 22 بهمن بر باد رفته باشد.
هرچند تبليغ برای تداوم حضور خيابانی لازم است اما آنچه بيش از همه
مهم به نظر ميرسد، تداوم مبارزه است. 22 بهمن هرچند با تبليغات
پيش از آن همخوانی نداشت اما نشانهيی بود از تداوم مبارزه البته
در حد بضاعت مردمی که هشت ماه و به ويژه در يک ماه اخير زير مهميز
سرکوب مداوم و خشن حکومتی بودهاند. و در برابر حکومتی که اين بار
آمادهتر از هميشه نيروی سرکوبش را به ميدان آورده بود.
بايد بفهميم و بفهمانيم که اين جنبش بنا نيست همين حالا و اکنون
بساط استبداد را برچيده باشد. مبارزه با استبداد، مسيری دشخوار و
طولانی است که ما تا به اين جای آن را با ارادهی جمعی پيمودهييم.
22 بهمن به ما آموخت مبارزه ادامه دارد.
در ستايش ناامنی
حوادث روز عاشورا و استقبال از 22 بهمن اما موجب شد ما خارج
کشوريها بدانيم مبارزه را ميتوانيم در اشکال موثرتری نيز پيش
ببريم. آنچه که پيش از اين جسته و گريخته در اشغال سفارت حکومت
اسلامی در سوئد، حمله به کنسولگری حکومت اسلامی در هامبورگ، مسدود
کردن کنسولگری حکومت اسلامی در فرانکفورت و بر هم زدن مراسم سفارت
در حسينيهی پاريس آغاز شده بود، بعد از حوادث روز عاشورا و در
استقبال از 22 بهمن با بر هم زدن مراسم حسينيهی سفارت در برلين،
محاصره و قفل زدن درهای کنسولگری فرانکفورت، بر هم زدن کنسرت
تبليغاتی حکومت اسلامی در ايتاليا و هلند، حمله به سفارت حکومت
اسلامی در سوئد، مختل کردن جشن 22 بهمن سفارت در برلين، مختل کردن
جشن 22 بهمن کنسولگری در فرانکفورت، حمله به کنسولگری در هامبورگ و
حمله به سفارت حکومت اسلامی در آمستردام (1) ادامه يافت.
حکومت اسلامی بعد از سالها آرامش، در خارج از کشور با حجم متداوم
و استواری از ناامنی روبهرو شده است. اين حق بديهی و پيش پا
افتادهی ماست که محيطی را که در آن زندگی ميکنيم برای عوامل
حکومت اسلامی ناامن کنيم. آنها حق ندارند به راحتی در ميان ما پخش
و پلا شوند. اين آن فراخوانی است که 22 بهمن به ما داده است.
فراخوانی در ستايش ناامنی.
ما ميتوانيم
در آستانهی 22 بهمن تعدادی از زندانيان سياسی آزاد شدند. همچنين
اجرای احکام اعدام متوقف شد و سران دستگاه سرکوب در مصاحبهها و
سخنرانيهای متعدد به يک عقبنشينی آشکار دست زدند. ما آموختيم که
ديگر از کدخدامنشيهای سنتی کاری برنميآيد هرچند با انتشار خبر
ديدار موسوی اردبيلی و هاشمی رفسنجانی با خامنهيی تلاش شد چنين
توهمی پراکنده شود. اما ما ميدانيم کسی زندانيان سياسی را آزاد
نکرد. ما آنها را آزاد کرديم. اگر مبارزه متوقف شده بود، اگر تن به
چانهزنيهای پيشنهادی داده بوديم، اگر يک قدم کوتاه آمده بوديم
چنين نميشد. ما ميتوانيم.
ما همچنين بايد بدانيم آزادی زندانيان سياسی و توقف اجرای احکام
اعدام ميتواند تنها يک عقبنشينی تاکتيکی از سوی حکومت اسلامی
باشد. بايد هوشيار بود. درست در لحظهيی که مبارزه متوقف شود
دستگاه سرکوب درندهخوتر از پيش به ميدان ميآيد. اين مبارزه،
مبارزهيی است به خاطر زندگی و درست مانند زندگی ناگزير از ادامهی
آن خواهيم بود. بر نااميدی چيره شويم چرا که زندگی و مبارزه،
مبارزه برای زندگی ادامه دارد
.
پانوشت:
ممکن است در حجم اخبار منتشر شده خبری از اين دست به چشم من
نيامده باشد يا هنگام نوشتن اين متن حافظه يارای يادآوری نداشته
باشد.
|