مقاله

 

 


شعبده بازی شادی ها

مهستی شاهرخی



شادی ها در شعبده بازی سیاسی و هنرهای تفسیری و باندبازی و حمایت سیاسی از مشترک منافعان خویش بسیار چیره دست و ماهرند. شادی امین دو مطلب نوشته است که اهدافش را در چند خط خلاصه می کنم. مقاله اول در افشای خیانت آقایان فرخ نگهدار و اکثریت و خیانت های حزب توده به نفع جمهوری اسلامی است که هیچ چیز تازه ای برای گفتن ندارد جز ذکر این نکته که ایشان خود را در برابر صف نگهداران اکثریتی و توده ای متفاوت و رادیکال جا می زند.

کسی که نداند این خانم چند سالیست جزو بادی گاردها و محافظان شادی کوچیکه قرار گرفته است و این شیرینک را به همه کانال های سبزهای و چپ و فمینیستی آلمان معرفی کرده است ممکن است فریب این مقاله را بخورد و گمان ببرد در شهر به جز پامنبری برای اصلاح طلبان و زنان اسلامی درون حکومت خبری هم هست.

در نامه دوم در دفاع از گندکاری چندش آور شیرینک عزیزش، در حالی که حماقت و نجاست شیرینک را عملی فمینیستی قلمداد کرده است آن را با عملی اشتباه تر که در واقع در دفاع از حجاب به وجود آمد و داستان کمپین مردان باحجاب بخیه می زند تا به نتیجه گیری مغلطه امیز دیگری آمیخته از دروغ بافی های پی در پی برای اعتبار بخشیدن به شادی کوچیکه و ساختن چهره ای مبارز از یک فاطی فمینیست که در کنار سخنرانی اش بازار روسری فروشی هم در هلند می گذارند بپردازد.

اعتبار شادی کوچیکه از مبارزاتش برای لغو قانون سنگسار نیست چون این خانم تا همین چند وقت پیش در ایران بر سر تعداد سنگها و ابعاد سنگها داشت با آیت الله شاهرودی جان چانه می زد و پس از هر سنگسار از ایشان تشکر می کرد که زحمت کشیده و علیرغم میل قلبی اش به اجرای قانون اسلام مبادرت کرده است. این خانم همین پارسال شال و کلاه کرد و رفت رشت و از مردی محکوم به سنگسار به خاطر زنا (و نه تجاوز، چون متجاوزان معمولاً از خودشان هستند) رضایت و امضا گرفت و کارش را درست کرد تا به جای سنگسار، محکوم را اعدام کنند و بعد همین را به عنوان یک موفقیت بزرگ در انواع و اقسام سایت های سبزی پاک کنی امروز (بی بی سی مثلاً) با دهل و نقاره منعکس کردند. اعتبار این خانم از ایستادگی در برابر جنایات رژیم نیست بلکه دادن چهره ای قانونی و قانع کننده و دادن روکشی به ظاهر متمدن به قانون توحش و به این جنایات است.

شادی بزرگه برای توجیه اعمال شادی کوچیکه دست به دری و وری گویی می زند و آسمان را به زمین و زمین را به آسمان می دوزد و به سبک بیانیه خاله زنکی که نوشته بودند از ابتدا گله گذاری می آغازد تا به شادی کوچیکه و پرت و پلاهایش چهره ای معتبر از درد مشترک و کهنه بدهد.

شادی بزرگه یادش می رود که به خاطر باندبازی تاکنون جنایات رفقای مردش را پنهان کرده و یا در برابرشان سکوت کرده است و باز یادش می رود که برای انتشار بیانیه خاله زنکی شان دست به دامان مافیای چپ شد و از گادفادر مافیا فتوا گرفت و از آقایانی که هیچ بویی از فمینیسم نبرده اند و گاه ننگی برای فمینیست ها هستند حمایت و امضا گرفت.

ننه من غریبم بازی شادی بزرگه برای ماله کشیدن به روی تولیدات مستهجن شادی کوچیکه تا آنجا پیش می رود که بخشی از کثافتکاری های آقایان را روی دایره می ریزد. شادی بزرگه نمی گوید چرا به خاطر حفظ منافع و روابطش با رفقا تا حالا در برابر این جرائم جنسی و تجاوزات سکوت کرده است؟

شادی بزرگه سعی بسیار دارد دری و ری و چرندیات شادی کوچیکه را به بحثی داغ و عمیق و جنگی بین زن و مرد تبدیل کند و معلوم نیست که چطور تا حالا و تا این سن با این رفقا شراب نوشیده و بحث پالتاکی کرده و هیچ به روی خودش نیاورده که این آقایان همان متجاوزان به خواهر و مادر بقیه هستند؟ سکوت او در برابر این همه جرم و جنایت از سوی رفقا، قابل توجیه نیست!

شادی بزرگه در شعبده بازی کلامی و در دفاع از خزئبلات شادی کوچیکه تا آنجا پیش می رود که زنان منتقد به او را حامیان مردسالاری قلمداد می کند چرا که در تیم مردها مانده اند و بحث را مانند ایشان خاله زنکی و تبدیل به تیم روسری سفیدها در برابر تیم سبیل کلفت ها تبدیل نکرده اند و در جستجوی مفاهیم بوده اند.

اینجا این سئوال پیش می آید که شادی کوچیکه با چنین تفکر بندتنبانی و نازلی، چگونه می تواند خود را حقوق دان بداند؟ راستی مدرک این حاج خانم از کجاست و چیست؟ سوادش قرانی است یا بین المللی؟ حقوق دان قاعدتاً باید حرف دهنش را بفهمد و همه مردها را سر و ته یک کرباس نداند چون خیلی ساده در بین مردان قاضی و و کیل و متهم و قاتل و دزد و متجاوز وجود دارد و طبیعتاً همه مردان سر و ته یک کرباس نیستند. مگر زنان همگی سر و ته یک چادرند، آبجی؟

شادی بزرگه حتا نصایح دیگران را هم برنمی تابد که به شکلی محترمانه از این موجود بی فهم و بیشعور خواسته اند به کار حقوقی اش بپردازد. در واقع این افراد لطف داشته اند و به شکلی سربسته گفته اند خانم جان تو که سواد فمینیستی نداری و سطح فکرت از دختر کدخدای ده بالا هم پایین تر است برو پی کارت و حرف بیخود نزن! شادی بزرگه خشمگین می شود و در برابر پرت و پلاگوی شادی کوچیکه (و ادعای حقانیت این باجی در همه لحظات!!!) از نصایح دیگران هم خشمگین می شود و خلاصه انگار همه چیز را می بیند ولی عشق منافع سیاسی چنان چشمانش را کور کرده که شادی کوچیکه هر حرف مفتی بزند ایشان خواهد گفت به به! به به!

شادی بزرگه لزومی ندارد در وصف و تفسیر چرندیات شادی کوچیکه هفتصد و هفتاد من مطلب بنویسد. خود این خانم الان در اروپاست و بیکار و بیعار می چرخد و می چرد و جایزه باران شده است و هفتصد و هفتاد سایت سبز و زرد رودلهای این باجی را در صدر مطلبشان چاپ می کنند. پس ایشان احتیاج به مفسر و مترجم ندارد و می تواند خودش توضیح بدهد منظورش از این حرفهای بندتنبانی چه بود؟ و چرا؟ از قدیم گفته اند آدم زنده احتیاج به وکیل و وصی ندارد. تازه این باجی که حقوق دان هم هست! پس مترجم و مفسر لازم نیست.

شادی بزرگه برای حقانیت دادن به خود، از شرکت در دادگاه های کودک آزاری و سوء استفاده جنسی از کودکان حرف می زند و بحثی را پیش می کشد که هیچ لازم نبود چون تا جایی که به یاد داریم شادی کوچیکه از متلک و دستمالی شدن و مزاحمت های خیابانی و جنسی همه ( جرم همگانی که هیچوقت کارش به دادگاه نمی کشد) حرف زده بود و گرچه مانند همیشه افکارش کودکانه بود اما بحث آزار کودکان به میان نیامده بود که این باز شادی بزرگه این شعبده را آغاز می کند تا در دری وری گویی و از هر دری سخنی چنان فرو برویم که دیگر ندانیم قضیه چه بود تا آخرش طلبکار هم بشوند.

بایست به این شادی ها گفت به جای نوشتن بیانیه های خاله زنکی و فتوا گرفتن از پدرخوانده مافیا و آقایان حامی و امضای آنها را گذاشتن پای چارخطی که درهم و برهم نوشته اید نقد کثافت جامعه مردسالار را از خود آغاز کنید. من به جای شما از دیدن آن بیانیه مبتذل و لیست آقایان و بیانیه گادفادر در حمایت از شما ضعیفه هایی که جرئت نوشتن یک بیانیه را هم به صورت مستقل ندارید از خجالت خیس عرق شدم.

شادی بزرگه دست پیش می گیرد و در انتقاد از منتقدین، درست به سبک اصلاح طلبان، از آنها می خواهد (به جای مبارزه با جمهوری جنایت و دروغ) کمپین های مختلفی برای مبارزه تشکیل بدهند و به صورت بوروکراتیک (و احتمالاً زیر نظر شیرین و شیرینکهای صادراتی) با رژیم چماق و تسبیح به مبارزه بپردازند.

شادی بزرگه در دفاع خود از شادی کوچیکه چنان سینه سپر کرده و جاهلانه جلو افتاده که از الف تا واو و همه ی انتقادات را پس می زند و به سبک خود (یعنی با ارائه آمار و ارقام بی ربط) جواب می دهد و سرانجام به صحرای کربلا می زند که بله، خانه از پای بست ویران است و از ماست که برماست و این وسط از آب گل آلود ماهی درشتی (چیزی شبیه کوسه ماهی در رمان «پیرمرد و دریا») می گیرد که بعله این ادعا اولین بار مطرح شده و این حرف ناب را هم شیرینک شادی جان مطرح کرده!!! وقاحت شادی بزرگه به اندازه وقاحت اصلاح طلبان و زنان و مردان حکومتی و اتاق تفکر و پنج تن آل سبزینه و شادباش های زهراخانوم فرهیخته و از آن قماش است.


شادی بزرگه به روال شادی کوچیکه می خواهد به مقاله حمایت گونه و حرفهای بساز و بفروش خود چهره ای علمی بدهد و بیخودی از لغاتی مانند «سیندروم رابطه زن و مرد» استفاده می کند که معلوم نیست این حرفها و اصلاحات را از کجایش می آورد؟ و معلوم نیست برای اولین بار با دری وری گویی و آبروریزی (خدا را شکر این مقالات ترجمه نمی شود تا خارجی ها بفهمند با چه فاطی خانم هایی طرف هستند و دارند از چه کسانی حمایت می کنند و به چه موجودات نازلی جایزه می دهند) چطور شد که جامعه به نقد کشیده شد؟ و به قول خودش به چالش ( بیشتر به خارش می ماند) کشیده شد؟ و معلوم نیست این آبجی خانوم با دو کلاس سواد کجایش فمینیست است که می نویسد «ما فمینیست ها»؟ و باز وقاحت را به انتها می رساند و برادری (یا خواهری) این باجی را ثابت نکرده ادعای ارث کت و کلفتی برای ایشان می کند. یعنی پیشنهاد ایجاد انواع و اقسام کمپین ها برای مردان و خلاصه بوروکراسی طویل و وقت تلف کن برای مردان (احتمالاً با مدیریت فاطی خانوم های فمینیست اسلامی هم پیمان با شادی خانوم ها)

شادی خانوم تنها حرف درستی که زدید این است که جنبش زنان قیم نمی خواهد، بله حق با شماست، جنبش زنان وکیل و مدافع حقوق بشر بیشعور و بیسواد هم نمی خواهد و سخنگوی جنبش زنان هم به هیچ وجه شادی ها و شرکاء نیستند بلکه جنبش زنان بدون سر و سرور است و کسانی که گاهی به نام سخنگو از قول جنبش زنان نطق می فرمایند چیزی جز ماتحت گندیده و بویناک این جنبش نیستند.

در خاتمه باید گفت که ضرورت مسئولیت پذیری با ضرورت باندبازی و ماله کشی تفاوت بسیار دارد و نقد شادی بزرگه جز حرافی های یک حامی همیشگی شادی کوچیکه فراتر نمی رود و در ساختار بویناک خود منجمد و اخته می شود. یک نقد سالم می توانست مسئله را از زوایا و ابعاد مختلف بررسی کند، بدی ها و خوبی ها و ابهامات بحث را بگشاید و تحلیل کند و در نهایت (جز قربان صدقه رفتن بیخود و بیجا از یک حرکت زشت) در صدد راه گشایی و چاره اندیشی باشد که متاسفانه این کار هیچیک از این شادیها، و اصولاً کار شعبده بازان سیاسی نیست. وسلام. نامه تمام.

http://womeneyes.blogfa.com/post-198.aspx

 

_______________________________________________________

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد