شاهد دیگری بر غلط بودن سیاست ماندن در عراق
گویی اینان هنوز از رویای دوران رژیم صدام
حسین نتوانسته اند خارج شوند. و گمان می کنند که در آن کشور «صاحب حق آب و
گل اند». این تکبر و نوک دماغ خود را دیدن پیامد های تحقیر کننده یی برای
مجاهدین داشته که تازه ترین آن ممنوعیتهایی بود که دولت عراق برای مجاهدین
مستقر در اشرف تعیین کرد که ممنوع بودن پوشیدن لباس نظامی و راه انداخته
رژه در اشرف از جمله انها بود. چند ماه پیش (دوم ژانویه) مطلبی در واکنش به
یک پیام جناب مسعود رجوی که باز هم از اوهام و رویا بر آمده بود و خبر از
ممکن شدن غیر ممکن می داد ( گویی اشرف به عنوان منتطقه یی خود مختار به
محاهدین واگذار شده است، و ایشان بازهم منتقدان خود و سیاستها و ارزیابیهای
غلطش را مورد تحقیر قرار داده بود)، نوشتم که فکر می کنم الان جا دارد که
هم به آن پیام مسعود رجوی و هم به واکنش و انتقاد من به آن، نظری دوباره
افکنده شود. لینک خبر مربوط به ورود پلیس به اشرف و اطلاعیه مریم رجوی هم
در زیر ذکر شده است. همچنین چندی پیش هم در مطلب دیگری به عنوان در خواستی
برای مساله یی انسانی سیاستهای رهبری مجاهدین و به وپژه سیاست ماندن در
عراق را مورد نقد و انتقاد قرار داده بودم که لینک آن هم در زیر آمده است
در عمل به تجربه می توان مشاهده کرد که عقده حقارت با واکنشهای شدید خود بزرگ بینی همراه است و اگر با این معیار بخواهیم دارندگان عقده حقارت را با هم مقایسه کنیم، طبعا بین کسی که سه دهه رویدادهای سیاسی ایران و مسائل مربوطه مبارزات مردم ایران را دنبال می کرده است، و حالا احتمالا فهم و درک خود را از شرایط واقعبینانه تر از فهم و درک کسی می داند که چند دهه سابقه مبارزه انقلابی و سیاسی در راس رهیری یک سازمان سیاسی داشته اما نزدیک به 3 دهه در سرفصلهای مهم تصمیم گیری، تحلیلهایش غلط از آب در آمده است و سالها پر ارزشی از دست رفته و هزینه های سنگینی تحمیل گروهی از شریفترین مبارزان آزادی شده است، کسی که پیشاپیش برای نقش تاریخ ساز خود کتاب جلد زرکوب چاپ کرده کسی که خود را بالاتر از ملتی با سه هزار سال سابقه تاریخی – که حمله ویرانگر و طاعونی غازیان تازی و هجوم مغولها را از سرگذرانده و پابرجا مانده-، می داند، کسی بیش از دو دهه به توصیه های مشفقانه دوستان و همراهان و دوستداران دلسوز، بی اعتنایی نشان داده و بر شعار منحوسی مثل ایران رجوی- رجوی ایران؛ که از تکبر و خود شیفتگی به شدت متعفنی بر خاسته، پافشرده که انزجار عموم ایرانیان را بر می انگیزد، کسی که در ادبیات سیاسی او عملا بازگشت به دوران سلطان صاحبقران، و استفاده از القاب و استعاره را می شود دید (مهرتابان آزادی) و در مبارزه بودن را تبدیل به نوعی اشرافیت کرده است، و... خلاصه بین آن اولی و این دومی، عقده دومی بسیار بزرگتر و به همین خاطرهم پوسیدگیش شدید تر است و چون خود را در محور مقاومتی قرارداده است و با تصمیماتش می تواند جان انسانهای مبارز را به خطر بیاندازد از این نظر آدم خطرناکی هم هست. آدمی اینچنین نابردبار در برابر انتقاد(که قبلا در شرایط بسیار بهتر و آنهم در گفتگویی نه در برابر افکار عمومی بلکه در جمع محدود و در جلسه پشت درهای بسته من شخصا این نابردباری در برابر انتقادایشان را تجربه کرده ام)، اگر قدرت را به شکلی خارج از اراده سازمان یافته تودها به دست بگیرد، جباری خطرناک خواهد شد. دیگر این که به جناب ایشان باید یاد آوری کنم که آنها که با خود محور بینی و استبداد رای باعث شدند کسانی زبان به انتقاد باز کنند(در اینجا منظور من زانوزدگان در برابر رژیم ولایت فقیه نیست) و«آب در هاون رژیم بکوبند» کمی هم به نقش خود بپردازند که با استبداد رای و لج بازی و دهنکجی کردن به انتقادات به جای توجه به آن، مردم را از خود بیزار کردند، هلیم رژیم راهم زدند و اکنون کار به جایی رسیده است که آن رود خونی که آخوندها از فرزندان مبارز و آزاده این سرزمین راه انداختند و جناب ایشان قرار بود پرچمدار به ثمر رساندن آن باشد، به خاطر خود خواهی و تنگ نظری و تازه به دوران رسیدگی و فرصت طلبیهای ایشان، به مسیری کشیده شده که تنها در بازی بین قدرتها در گرداندن آسیاب رژیم بکار گرفته خواهد شد.ایام محرم است و به جناب رجوی دوستانشان یکبار دیگر توصیه می کنم که دست از قرائت «زیارت عاشورا» یی از مسائل و دید دو اردوگاهی نسبت به جامعه ایران که در آن جز معدود یاران «حسین زمان» بقیه را جزو یزیدیان زمان و مردم ایران را در شمار اهل کوفه قرار می دهند، بردارند.
نفرت افشانی به همه و نفرت از همه به جز
یاران «حسین زمان» اگر چه ممکن است مثل چسب محکمی برای نگهداشتن چند صباح
بیشتر تشکیلات به کار بیاید ولی برای شناخت مبارزات مردم و ارتباط با آن و
یافتن راههای ارتقاء آن نقش شعله افکن و ویرانگر دارد. اگر سالها منیت
نمرودی عالیجنابان نبود و به جای تکیه بر تعادل قوا با فرمول سازمان با فرد
وارد ائتلاف نمی شود، اهل بحث و منطق بودند و به انتقاد ها و توصیه ها توجه
می کردند، لازم نمی شد که حالا من نقش «پشه» را بازی بکنم. من در برابر
خودمحوربنیها و نسق گیرهای شما عقب نخواهم نشست و بازهم واکنش نشان خواهم
داد. آینه چون نقش تو بنمود راست/خود شکن آینه شکستن خطاست.
هيهات كه 6سال پيش، در محرّم حسيني،گفته بوديم كه «وقتي ديو تنوره ميكشد، وقتي كه دژخيم سر از پا نميشناسد، رمز ماندگاري و اعتلا، كلمه فداست.... مجاهدين از بنيانگذارانشان تا اعضا و هوادرانشان در تمام ايران و در سراسر جهان اين درس را به خوبي آموخته اند كه تاريخ خلق و ميهن خود را چگونه بنويسند. هيچ كس بيش از ما به خطراتي كه از هر سو ما را در بر گرفته احاطه و اشراف ندارد. اما عزم جزم كرده ايم تا اگر زمانه صد بار از اين هم خطيرتر و پر فتنه تر باشد، با تأسي به پيشواي آرماني مان، درسهاي جديدي از مقاومت و ايستادگي عرضه كنيم». خوشا اشرفيان صديق و پاكباز و سرداران و سالاراني كه غزل خوانان، دست افشان و پاكوبان، درس بزرگ مقاومت و ايستادگي عرضه كردند. يا ليتني كنت معكم...و خوشا ياران و هم چنين پشتيبانانِ بدون مرز عدالت و حرّيت بشري كه در كارزاري شگفت و ستايش انگيز، با « فانوس» رنج و خون مردم ايران و فرزندان رشيد آنان در چهارگوشه جهان بر سر ميدانها و خيابانها «جاركشيدند» و غيرممكن را ممكن ساختند.
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد