یاشار سهندی دستگاه مذهب این اسوه تمام عیار جنایت و تحقیر را حمایت، که چه عرض كنم پروبال ميدهند و پروار و تقويت ميكنند كه هر چه میتواند بر ضد انسانها توطئه و جنايت و فريبكاري کند. (روشنفکران این نظام وقتی هم سکولار میشوند سکولار مذهبی از کار در می آیند!) ازآزادی میگویند اما آزادی با هزار اما و اگر نیست و نابود میگردد. عدالت، واژه بیگناهی است که از دهان آن کسانی بیرون می آید که همگی بلا استثنا هر دم در فکر این هستند که چگونه میشود آن تتمه حقوق اجتماعی مردم را از ایشان سلب کرد. از صلح میگویند اما این را کسانی مدعی میشوند که هر روز در گوشه ای برای منافع حقیر چند آدم مفت خور زندگی مردم را در آتش جنگ میسوزانند. ادعای مبارزه بر علیه تروریسم دارند اما خود سازمان دهنده صدها نهاد و سازمان و نیروی تروریستی مخوف هستند. کارشناس تربیت میکنند که طرح بریزد چگونه میتوان بیشتر از گرده مردم کار کشید بی آنکه یک ریال هم بیشتر خرج کرد. و بعنوان دستخوش به آن کارشناس جایزه میلیون دلاری میدهند. به جامعه می قبولانند اگر این خانم و یا آقا نبود یک لنگی تو کار چرخش جهان بود. نمونه عریانش مرحوم میلتون فریدمن بود که دو سه سال پیش دار فانی را وداع گفت. افتخار ایشان دستياري و مشاورت دادن مستقیم به ژنرال پینوشه، قصاب مردم شیلی، و مشاورت غیر مستقیم همه دولتمردان جهان در زمینه اقتصادی بود که معروفترین شان ریگان بود و مارگارت تاچر ملقب به " بانوی آهنین". چرا این " بانوی محترم" مفتخر به این لقب گردید چون نظرات فریدمن را دربست بکار برد و یک قدم هم کوتاه نیامد. همین احمدی نژاد، که دارد زور میزند "طرح هدفمند کردن یارانه ها" را اجرا کند که به زبان بشری میشود طرح هدفمند کردن بدبختی و فلاکت توده زحمت کش جامعه، فکر میکنید خودش دود چراغ خورده است و این طرح را ریخته است؟ نه؛ این نسخه اسلامی و آخوندی همان نظرات فریدمن مرحوم است. در واقع این طرح "... رياضت کشي اقتصادي است که مدتهاست، از زمان تاچر و ريگان، بوسيله بانک جهاني و صندوق بين المللي پول، يعني ستادهاي اقتصادي چپاول دنيا بوسيله عظيم ترين سرمايه هاي مالي جهان، به همه کشورها ديکته ميشود. و سردمدارن فکري آن هم ميلتون فريدمن اقتصاد دان فوق ارتجاعي آمريکائي و مکتب فکري موسوم به مکتب شيکاگو است که دست پرودگانش نظير رامسفيلد و ديک چيني و نئو کنسرواتيستهاي دو آتشه اي از اين قماش، هيات حاکمه آمريکا را تشکيل ميدهند. اجزاء اين سياست عبارتست از: برداشتن هر نوع مانع و محدوديت حقوقي و قانوني و گمرکي و مالياتي بر سر کارکرد سرمايه، که " د ِرگوله" کردن اقتصاد ناميده ميشود، سپردن همه بخشهاي توليدي و خدماتي به سرمايه هاي خصوصي، سلب مسئوليت کامل از دولت در قبال جامعه، قطع کردن خدمات عمومي، بخشودگي مالياتي براي سرمايه داران، قطع کامل سوبسيدها، سپردن قيمتها و دستمزدها به مکانيسم بازار آزاد، و در يک کلام افسار گسيختگي بيقيد و شرط سرمايه دارها و در شيشه کردن خون مردم! تاچريسم و ريگانيسم ( آنچه ريگانوميکس ناميده ميشد) طلايه داران اين نوع اقتصاد بودند."( حمید تقوایی انترناسیونال255). فریدمن به پاس این خدمات ضد بشری اش البته جایزه نوبل در اقتصاد را نیز دریافت داشته است و به نام خود این شخص هر دو سال یکبار به کسانی که در " زمینه آزادی حقوقی انسان ها، بازار آزاد و صلح فعالیت دارند" اهدا میشود و امسال قرعه به نام اکبر گنجی افتاده! طرف سالیان سال در خدمت یکی از خونریزترین حکومتهاي تاریخ بشری بوده است که حتی به کودکان نیز رحم نکرده و بعد شال و کلاه کرده رفته "ممالک فرنگ"، ( بیان تحقیر آمیز کشورهای غربی) رسیده و نرسیده گفت: "من ضد انقلابم"؛ البته همه میدانستند اما لازم بوده تاکید کند که او نظریاتی دارد که تا حالا به مغز هیچ "ضد انقلابی" نرسیده است، چرا که او تجربه این را داشت که مستقیما در سرکوب انقلاب مردم ایران شرکت داشته باشد و دیده بود که آن روشها کارایی خود را از دست داده و فورا شستش خبر دار شده تا دیر نشده "طرحی نو در اندازد." همه اینها را البته در مکتب "کارل پوپر" فرا گرفته بود . بی جهت نیست قرعه به نام ایشان افتاده تا مسعود بهنود با یک چشم گریان و یک چشم خندان خبر را بشنود وشاد باشد که یکی از بدنامان در سرکوب گری مردم این دیار نیم میلیون دلار به پاس این خدماتش به کیسه اش واریز شده تا بهتر بتواند ایده های ضد بشری اش را مطرح کند. از انصاف نباید گذشت که جایزه کسی مثل میلتون فریدمن باید به کسی مثل اکبر گنجی برسد. اما آنچه که مسخره است این است که این جایزه تحت عنوان اینکه اکبر گنجی "جان خود برای بهبود شرایط زندگی مردم ایران" گذاشته اعطا شده است. این جاست که جنون این دنیای وارونه به چشم می آید. از سوی بنیادی شخصی اعطا میشود که نسخه ای پیچیده که به تباهی هر چه بیشتر زندگی مردم در سراسر جهان منجر شده است و کسی دریافت میکند که سی سال تمام است در خدمت نظام سرمایه داری در کشور ایران بوده حال چه به شکل پاسدار و حزب الله ای آن چه به شکل اصلاح طلب آن، که در هر دو لباس سعی کرده است مردم را وادار به تمکین به این نظام نکبت بار کند. این جاست که واژه ها واقعا بیگناهی شان ثابت میشود. که چه راحت اسبابی هست که این دنیای ضد انسانی را توجیه کنند. اکبر گنجی همانقدر در راه بهبود زندگی مردم ایران فعالیت کرده است که فریدمن در خدمت مستقیم به پینوشه برای بهبود زندگی مردم شیلی. جالب است هر دو یاور سیستمی بودند که با یک کشتار عظیم کار خود را شروع کردند. پینوشه اما مرد و توانست از محاکمه بگریزد و کوشش گنجی این است که همین خدمت بزرگ را به نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی بکند.
ایشان همانطور که اشاره شده اعلام
نمود که ضد انقلاب است یعنی خواستار این است که جهنم سرمایه باقی
بماند، دستگاه های سرکوبگر آن سالم بمانند تا بتوانند فوق سود
سرمایه را تضمین کنند. بنیاد فریدمن اعلام داشته این جایزه به
کسانی داده میشود که در " زمینه آزادی حقوقی انسانها ، بازار آزاد
و صلح فعالیت دارند" اهدا میشود. همانقدر که آب با روغن قاطی میشود
"آزادی حقوقی انسانها" با "بازار آزاد" مخلوط میگردند. بازار آزاد
یعنی تضمین سود سرمایه به وحشیانه ترین شکل آن که این خود متضمن
نابودی کامل زندگی انسانها است. این صرفنظر از زرادخانه های هسته
ای، عملکرد روزمره نظام حاکم بر جهان کنونی هر روز بیشتر زندگی نوع
بشر را به نیستی تهدید میکند. هیچکدام از دولتهای سرمایه داری حاکم
کنونی به زبان خوش یک دلار حاضر نیستند خرج کنند تا جلو انتشار
"گازهای گلخانه ای" را بگیرند. همه دانشمندان جهان دارند هشدار
میدهند تولید روزمره این گازها در پنجاه سال آینده فاجعه عظیمی را
شکل میدهد، اما هر دولتی میگوید: چرا من از سودم بگذرم دیگران
اینکار را کنند! این فقط گوشه ای از سناریوي وحشت انگیزی که نظام
بازار آزاد اجرا میکند حال پیدا کنید رابط این نظام را با آزادی
حقوقی انسانها و صلح!
_______________________________________________________
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد