تقی شهرام و نقش تاریخی اش درچپ ایران
منبع : ویکی پدیا

محمد تقی شهرام فرزند رمضان در سال ۱۳۲۶ در تهران
متولد شد. دوران متوسطه را در دبیرستان هدف شماره یک به پایان رسانید و در
سال ۱۳۴۷ در رشته ریاضی دانشکده علوم دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد. در
سال ۱۳۴۸ بهواسطه دوستان خود محمد حیاتی و علیرضا زمردیان گرایشها مذهبی
پیدا کرد و با آثار مهندس بازرگان و آیتالله طالقانی آشنا شد. در سال ۱۳۴۸
توسط ناصر جوهری به عضویت سازمان نوپای مجاهدین خلق درآمد.
علاوهبر آن وی یکی از تاثیر گذارترین افرادی بود که تغییرات مهمی در جنبش
کمونیستی ایران بهوجود آورد و یا اجرا کننده آنها بود. برای شناختی بهتر
از وی میبایست کمی به بررسی سیر تحولات درونی سازمان مجاهدین خلق ایران در
دوران وی پرداخت. اگر چه وی بهعلت مسئولیت بالای سازمانی در همه این
رویدادها نقش بسزایی داشت.
تقی ی ی ی ی ی شهرام فارغ التحصیل رشته ریاضی از دانشگاه تهران بود و در اواسط سال
۱۳۴۸ در زمان دانشجویی به گروه متشکلی از انقلابیون مسلمان که بعدها سازمان
مجاهدین خلق ایران نامیده شد، پیوست. دو سال بعد در پی تدارک گروه برای
شروع عملیات مسلحانه و انهدام دکلهای برق شهر تهران، پیش از جشنهای موسوم
به ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، در شهریور ۱۳۵۰ که نزدیک به ۸۰ درصد گروه گرفتار
پلیس شاه شدند، تقی شهرام نیز دستگیر شد و در دادگاه رژیم شاه محاکمه شد.
رژیم از این محاکمه که نخستین آن از افراد دستگیر شده مجاهدین خلق بود، قصد
استفاده تبلیغاتی داشت، که در آن خبرنگاران حضور داشتند.
این ۱۱ نفر که در ۲۵ بهمن ۱۳۵۰ محاکمه میشدند، به ترتیب ردیف محکومیت
شامل، ۱- ناصر صادق، ۲- محمد بازرگانی، ۳- مسعود رجوی، ۴- علی میهندوست،
۵- منصور بازرگان، ۶- مهدی فیروزان، ۷- حسن راهی، ۸- محمد تقی شهرام، ۹-
محمد احمدی، ۱۰- مصطفی ملایری، ۱۱- محمد غرضی، بودند، همگی از مواضع خود
دفاع کرده و صلاحیت دادگاه را رد میکنند، در این بین تنها محمد غرضی که
متهم ردیف آخر بود، صلاحیت دادگاه را تایید کرده، با ندبه و التماس قسم
خورد که هیچکارهاست و با حالت تضرع آمیزی نیز از دادگاه تقاضای بخشش کرد،
در هر حال او تبرئه شد.برای ۴ نفر اول تقاضای اعدام شد و بقیه به زندانهای
متعددی محکوم شدند. تقی شهرام، با دفاع از اعتقاداتش و فعالیتهای سازمان (که
اینک، پس از انتشار نخستین اعلامیه، نام و ایدئولوژی سازمان در بیروت، در
۲۰ بهمن ماه ۱۳۵۰ توسط تراب حقشناس، حسین روحانی و محمود شامخی، دیگر
شناخته شده بودند) به ۱۰ سال حبس محکوم میشود.
در زندان تقی شهرام مقاله «خُرده بورژوازی و نقش آن» را مینویسد و به
بیرون منتقل میکند که یکی از مهمترین مقالات تئوریک سازمان پس از
دستگیریهای سال ۱۳۵۰ بود. در این مقاله تقی شهرام به خطر کمک گرفتن سازمان
از بازار و جلب حمایت آنان و نه کارگران و زحمتکشان اشاره میکند. وی در
این مقاله «اولین تلاش جدی درون تشکیلاتی، برای درک قانونمندی طبقاتی
مبارزه را بنام خود میکند» (پیکار۶۵ص۱۲). پس از آن نیز در طی مدتی آنقدر
با مأمورین، زندان قصر میستیزند و یاران دربند را بر علیه رژیم به مقابله
تشویق میکنند که از سوی ساواک تعدادی به زندانهای مختلف فرستاده میشوند.
تقی شهرام بهعنوان عنصر غیر قابل تحمل و توهین کننده به شاه بههمراه حسین
عزتی (از گروه مارکسیستی ستاره سرخ) به زندان ساری تبعید میشود.
در اواسط اردیبهشت ماه ۱۳۵۲ محمد تقی شهرام که از شش ماه پیشتر، ۱۰ سال
محکومیتش را در زندان ساری و در حال تبعید میگذراند، موفق به جذب زندانبان
خود، ستوان دوم «امیر حسین احمدیان» به مجاهدین شده، با مقدار زیادی اسلحه
و مهمات میگریزد و دوباره به مجاهدین میپیوندد. وی درصدد بود که از نیروی
پلیس جدا شود و به دانشگاه برود. برای اینکار نیاز به تقویت در دروس ریاضی
و فیزیک داشته، پس از اطلاع از اینکه شهرام فارغ التحصیل ریاضی است، از
شهرام و عزتی میخواهد که به او در درسهایش کمک کنند. این کلاسهای درس کم
کم به رابطه دوستی بین آنها انجامید که سرانجام با تعلیمات شهرام، به
دگرگونی فکری احمدیان منجر شد. در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۵۴ و با یک نقشه از پیش
تعیین شده، احمدیان با فریب افراد زیرفرمانش، بههمراه شهرام، عزتی و با
سرقت ۲۰ قبضه سلاح کمری، مهمات، بیسیم و وسایل دیگر فرار میکنند . پس از
۱۳ روز با تلاش شهرام آنها با تشکیلات رابطه میگیرند. حسین عزتی نیز با
گرفتن دو رولول به قصد وصل شدن به گروه خود، از آنها جدا میشود. کمی بعد
در روز ۱۳ خرداد همان سال سازمان مجاهدین با همان سلاحها «سرهنگ لویس
هاوکینز»، معاون اداره مستشاری نظامی آمریکا در ایران را ترور میکند.
مرکزیت
سازمان در این زمان متشکل از، رضا رضایی ، بهرام آرام و مجید شریف واقفی
بود. در نیمه شب ۲۵ خرداد ۱۳۵۲ رضا رضایی در یک حادثه تصادفی در خانه یکی
از آشنایانش در حالیکه ساواک برای دستگیری فرد دیگری به خانه مجاور حمله
کرده بود، مورد حمله ساواک قرار گرفته و از طبقه دوم ساختمان به پایین میپرد.
رضا با وجودیکه پایش میشکند، با نیروهای ساواک تا ۲ ساعت به درگیری
مسلحانه میپردازد و سرانجام شهید میشود. شهرام و احمدیان که در خانه تیمی
رضا بودند بهجای دیگری منتقل میشوند. احمدیان در ابتدا به یک مسافرخانه،
سپس به خانه تیمی مجید شریف واقفی و سپس به مشهد منتقل میگردد.احمدیان
بعدها در جریان تغییر ایدئولوژی سازمان مارکسیست میشود.
تقی شهرام روز ۱۱ تیرماه ۱۳۵۸ توسط نیروهای جمهوری
اسلامی دستگیرشد و پس از تحمل یکسال زندان به اعدام محکوم شد. تقی شهرام با
برسمیت نشمردن دادگاه، بهغیر از جلسه اول، در دادگاه حاضر نشد. سازمان
مجاهدین درمورد این محاکمه هیچ موضعی نگرفت. سازمان پیکار، گروه نبرد و
آرمان و عدهای ازفعالین منفرد چپ، کمیته دفاع از تقی شهرام را تشکیل دادند
و محاکمه وی را حمله علیه نیروهای چپ نامیدند. هادی اسماعیل زاده وکیل تقی
شهرام بود که دادگاه به بهانه «مسلط نبودنش به قوانین اسلامی» صلاحیت وی را
برای وکالت نپذیرفت. تقی شهرام پس از ۴ روز محاکمه در دادگاهی به ریاست
عبدالمجید معادیخواه، که خود زمانی از طرفداران سازمان مجاهدین بود،
دربامداد دوم مرداد ۱۳۵۹ تیرباران شد.
سازمان پیکار که در واقع میراث سیاسی شهرام محسوب میشود پس از اعدام وی در
شماره ۶۵ نشریه خود نوشت:
«شهرام به تعبیر یک ضرب المثل معروف همجون اسب تیز تکی است که گاه پایش میلغزد،
لغزشی که با توجه به معیار خود ممکن است آثار نامطلوب و دردناکی هم بجا
بگذارد (و گذاشت) اما این لغزشها نباید ارزیابی همه جانبه ما را تحت تاثیر
قرار دهد.»
کمی پیش از پیروزی انقلاب، تقی شهرام به کمک سازمان به داخل کشور بازمی
گردد. در این زمان او بی پروا در جلو دانشگاه تهران و در جلسات بحث و
گفتگوهای خیابانی بدون این که خود را معرفی کند شرکت میکند. در این مورد
اعضای سازمان مرتب خطر شناسایی شدن توسط رژیم شاه و یا مذهبیهای افراطی را
به وی گوش زد میکردند، اما وی به کار تبلیغی خود ادامه میداد. چند ماه پس
از انقلاب وی متوجه خطری که در کمین وی بود شده و توسط همسرش با سازمان
پیکار در راه آزادی طبقه کارگر برای خروج از کشور تماس میگیرد. سازمان
پیکار با وجود طرد علنی وی، اما بخاطر اهمیتی که وی برای جنبش کمونیستی
داشته و همچنین، خطر سوء استفاده رژیم جمهوری اسلامی از دستگیری وی، توسط
روحانی و سپاسی مجددا به شاکر که در خروج از کشور شهرام در سال ۱۳۵۶ نقش
تعیین کنندهای داشت، ماموریت مجددی میدهد.متاسفانه این عمل دیر هنگام
صورت میگیرد و با سهل انگاری که تقی شهرام در حضور علنی در خیابان دارد وی
در شامگاه روز دوشنبه ۱۱ تیرماه ۱۳۵۸ در خیابان کارگر جنوبی توسط فردی که
در جلو یکی از خانههای تیمی سابق آنها مغازه خیاطی داشته و تقی شهرام در
نامه اش به بیرون از زندان از او به نام محمد آقا که از نزدیکان احمد احمد،
از اعضا سابق مجاهدین، شناسایی شده و با داد و فریاد موجب دستگیری وی توسط
کمیته ۸ تهران میگردد.
خبر دستگیری تقی شهرام در رادیو و روزنامههای کشور اعلام میگردد.an>.و
در همان اوان در اطلاعیه دادستانی انقلاب وی متهم به قتل چندین نفر و اتهام
بازگشت ازاسلام میگردد. رژیم دستگیری و محاکمه
تقی شهرام را بخاطر دفاع از حیثیت شهدای سازمان مجاهدین خلق اعلام کرده بود.
سازمان مجاهدین خلق در ۱۳ تیرماه ۱۳۵۸ در خصوص دستگیری تقی شهرام اطلاعیهای
صادر کرد و خواهان حضور نمایندگان این سازمان در دادگاه تقی شهرام شد، بدون
این که به دستگیری وی توسط رژیم که هیچ نقش و صلاحیتی در این مورد نداشت،
اشارهای کرده باشد.
سازمان پیکار برای هماهنگی فعالیتها در جهت آزادی و دفاع از وی دست به
تشکیل کمیتهای به این مناسبت زد. تقی شهرام خود در توصیف در نامه خود
نوشتهاست: «از اینجا منشاء این تبلیغاتی که در روزنامه خود سپاه علیه من
راه انداخته اند! که البته شنیدهام و ندیدهام، ولی جالب است که آنها از
یک طرف زندان بان، از طرف دیگر بازجو و قاضی تحقیق و از طرف دیگر رقیب
سیاسی ایدئولوژیک من هستند!» (پیکار، ش۶۶، ص ۸) کمیته دفاع از تقی شهرام،
با کمپینهای متعدد و درج تقریبا هر هفته گزارشی از وی در نشریه پیکار به
فعالیت خود و افشاگری رژیم ادامه میداد. بارها اعلام میشد که بزودی تقی
شهرام محاکمه میشود، اما رژیم منتظر زمان مناسب برای این کار بود.
در اواخر تیرماه ۱۳۵۹ این زمان برای رژیم مناسب تشخیص داده شد، چرا که در
اوایل اردیبهشت توانسته بود با موفقیت دانشگاهها، مکان رشد جریانهای
انقلابی بود را ببندد. همچنین در ۱۴ تیرماه همین سال خمینی با شعار، «منافقین
از کفار بدترند» در یک سخنرانی اشاره به ملاقات خود در سالهای قبل با حسین
روحانی و تراب حق شناس در نجف کرده، بدین وسیله به کوبیدن سازمان مجاهدین و
سازمان پیکار بطور علنی دست زد. کمیته دفاع از تقی شهرام به کمک والدین و
همسر وی وکیلی ایرانی و دو وکیل ناظر آلمانی و فرانسوی برای محاکمه قریب
الوقوع وی برای دفاع از تقی شهرام دعوت کردند. در این میان تنها وکیل
آلمانی به شرح مشاهدات خود از محاکمه تقی شهرام در نشریه معتبر اشپیگل
پرداخت که در زیر میآورم.
محاکمه تقی شهرام در ۲۳ تیر ماه آغاز شد، شهرام در روز اول به دادگاه آورده
شد، که وی با به رسمیت نشناختن آن از دادگاه به سلولش برده شده و در طی
چهار روز بعد بدون حضور وی ادامه یافت. در دادگاه خانوادههای قربانیان
تصفیه های مجاهدین به شکایت از وی پرداخته بودند. سازمان پیکار بارها
دستگیری و محاکمه تقی شهرام اعلام داشته بود که در صورت هر گونه محاکمهای
وی بایستی توسط اعضا و فعالین سازمانی که وی در آن فعالیت میکرده محاکمه
شود. سازمان مجاهدین علیرغم پایداری تقی شهرام در عدم همکاری با رژیم،
همچنان سیاستمدارانه خواستار شرکت در محاکمه وی بودند و بر این بی دادگاه
قرون وسطایی چشم فرو میبستند. از سوی دیگر حزب خائن توده و سازمان فداییان
اکثریت که به تازگی انشعاب کرده بودند یا در رسای این محاکمه قلم فرسایی میکردند
ویا فرصت طلبانه با سکوت خود آب در آسیاب رژیم میریختند.
محاکمه چهار روز طول کشید و بدون اعلام حکم آن دادگاه، به پایان رسید.
همانطور که انتظار میرفت وی چند روز بعد در اولین ساعتهای روز پنج شنبه
دوم مرداد ۱۳۵۹ به جوخه اعدام سپرده شد و رسانههای گروهی خبر اعدام وی را
به همراه اعدام اقدام کنندگان کودتای نوژه اعلام کردند. در مراسم به خاک
سپاری وی، رژیم اجازه نداد که جسدش در کنار دیگر شهدای مجاهد و انقلابیون
دفن شود و پس از توهین و آزار بسیار خانواده وی، جسدش را در محل دفن ساواکیها
و اعدام شدگان اوایل انقلاب دفن کردند، اگر چه باز هم به این راضی نبودند و
در تابستان سال بعد جسدش را بیرون آوردند و به محل نامعلومی که لعنت آبادش
میخواندند در کنار شهدای سال ۱۳۶۰ دفن کردند.
_________________________________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|