مقاله

 



طناب دار بر گلوی دموکراسی!


تقی روزبه



جوليان آسانژمؤسس سايت افشاگر ويکی ليکس درمحاصره پليس لندن است. به رغم اعطای پناهندگی به وی ازسوی کشور اکوادور و در مغايرت با کنوانسيون مربوط به حقوق بشرو پناهندگي، پليس اعلام کرده است او را دستگير و روانه سوئد (و باحتمال زياد از آن جا به آمريکا) خواهد کرد. دراينجا يکجا چندين قانون شناخته شده ومصوب توسط خود اين دولت، نقض می شود: حق پناهندگی هرشهروند براساس قوانين حقوق بشر، قانون منع استرداد توسط کشورهای اروپائی به کشوری که در آنجا خطر اعدام وجود دارد (با توجه به آنکه دولت سوئد حاضرنيست وعده عدم استرداد آسانژ به آمريکا را که خواهان آن است بدهد) و بالأخره قواعد مربوط به مصونيت سفارتخانه ها. بهانه نقض هم، مثل همه جای جهان استناد به قوانين محلی است که خود در نقض قواعد جهانی و مصوب کنوانسيون ها، فاقد وجاهت قانونی است.
انحصاراطلاعات، طبقه بندی کردن آن ها و از جمله به عنوان حفاظت از اسرار و مصالح حکومتي، يکی ازمؤلفه های اقتدار و بقاء نظام های سلطه و سلسه مراتب از يکسو وبی معنا کردن دموکراسی و توان کنشگری و تصميم گيری ازسوی شهروندان به مثابه سوژه های آزاد و مختار از سوی ديگراست.

ازهمين رو طبيعی است که قدرت های بزرگ درهم شکستن اين انحصار را برنتابند و تلاش ورزند که با تنبيه تخطی کننده، نشان دهند که جهان دارای ارباب است تا ديگرکسی هوس عبور ازاين خط قرمزها را به خود راه ندهد. اين که هنوزهم، سرنوشت سرباز زندانی آمريکائی که متهم است بخشی از اطلاعات ويکی ليکس را تأمين کرده روشن نشده و گفته می شود با غل و زنجير در زندان نگهداری می شود، نمونه گويائی ازخشم اربابان جهان نسبت به ناديده گرفتن تقدس اطلاعات طبقه بندی شده است. اگر به دلخواه قدرت های حاکم باشد، آنها در بهترين حالت تنها حاضرند، پس ازگذشت چهل سال و بطور گزينشي، گوشه هائی از عملکرد خود را آنهم دربرابر نسل های جديد و فاقد ذهنيت وحساسيت، هم چون اطلاعات مرده و سترون، از صندوق های طبقه بندی شده بيرون بکشند و البته باهزارمنت و تبليغات کرکننده ژست دموکراتيک هم بگيرند. در اينجا ما با مفاهيم مهمی هم چون اطلاعات مرده و زنده، رابطه انباشت قدرت و ثروت با انباشت و انحصاراطلاعات، کنش گري، دمکراسی و يا نظارت عمومی برقدرت و عملکرد طبقه حاکم و بالأخره با مقوله جريان آزاد و شفاف اطلاعات مواجهيم. در واقع سلسه مراتبی کردن اطلاعات و سلسه مراتبی کردن دامنه دسترسی به آن بخشی از کل نظام سلسه مراتبی و بخشی از کشاکش بين مناسبات عمودی و افقی در ميان انسانها است که درپشت منازعات کنونی جاری بوده و به واقعه ويکی ليکس اهميتی هم چون يک رخداد تاريخی می دهد.


ازهمين رو از هرزاويه که بنگريم، دفاع از حق گردش آزاد اطلاعات و عليه طبقه بندی کردن آنها تحت عنوان اسرارحکومتی و امنيتی و منافع ملی و نظايرآن و در اصل برای حفظ منافع طبقه حاکم، بخشی از کارزارمهم مبارزات طبقاتی و رهائی را تشکيل می دهد. اگر اطلاعات زنده و جاری به يکسان وبه موقع دراختيارهمه شهروندان قرارگيرد، بی ترديد با فعال شدن آنچه که "ابرقدرت افکارعمومی" خوانده می شود، دست کنسرن ها و دولت های حامی آنها ، همان يک درصدی ها، در مبادرت به استثمار و جنگ و غارت و تخريب محيط زيست و ارتکاب فجايع ديگر دشوار تر می شود. درحقيقت کارگران و لايه های تهی دست و مدافعان آزادی اطلاعات از چنگ حکومتها و طبقات حاکم، چيزی برای پنهان کردن ندارند.


دفاع از حق پناهندگی جوليان آسانژ و مشارکت فعال در کارزار آزادی او، دفاع از حق جريان آزاد اطلاعات و دفاع از دموکراسی و تقويت جنبش ضد سانسوراست. وجود زمينه های مثبت برای دفاع گسترده از حق آزاد گردش اطلاعات در بخشهای بزرگی از مردم جهان و بطور اخص در آمريکای جنوبی و از جمله حمايت اتحاديه آمريکای جنوبی از ويکی ليکس و بنيان گذارآن، بعيد است اجازه بدهد که آن ها به آسانی آسانژ را هم چون لقمه چرب و نرمی از گلوی خود عبوردهند. (*به عنوان مثال، نگاهی به پاسخ های چندصدنفر ايرانی به سؤال سايت بی بی سی فارسي، نشانگر ستايش و حمايت قاطع بيش از90% آن ها از آسانژ و ازگردش آزاد اطلاعات و غيرقانونی بودن اقدام دولت انگليس است).

حال که پليس انگلستان و درپشت آن دولت آمريکا به همراه برخی از دولت های ديگر درصدد دستگيری و تنبيه جوليان آسانژ به عنوان کسی که خطوط مقدس و قرمز مراکزقدرت جهانی را زير پاگذاشته است برآمده اند، بی مناسبت نديدم که يک بارديگر مروری داشته باشيم براهميت واقعه ويکی ليکس. رويدادی که به عنوان يکی از علائم بالينی تحولات مهمی است که در زيرپوست جامعه جهانی و در دفاع از گردش آزاد اطلاعات بشمار می رود. نوشته زيرتلخيصی است ازمطلبی که به عنوان روح زمانه و ويکی ليس نگاشته شده بود:


روح زمانه و ويکی ليکس


دو جبهه وصف ارائی گسترده ازموافقين و مخالفين درمقياس جهانی پيرامون اين رخداد شکل گرفته است. مثل هر رويداد تاريخی ديگر به اين دليل مهم است که حامل تقابل نظم حاکم با روند در حال انکشاف و روبجلوئی است که در زيرپوست تحولات جهانی جريان دارد. جاپای روندهای عام و فراموردی در برخی رخدادهای خاص به آن ها اهميتی نمادين و يکه می دهد. تحولاتی که در ژرفا جاری اند عموما در رويدادهای ريزو درشت معمولی توجهی را برنمی انگيزند؛ اما برخی رويدادها چنان آن را کانونی می کنند و از ژرفا به سطح می آورند که به واقعه تاريخی و تأمل برانگيزی تبديل می شوند. برهمين اساس است که يکی از ژرناليست های فرانسه آن را رويدادی می داند که تاريخ رسانه ای جهان را به دوران قبل و بعداز ويکی ليکس تقسيم می کند.

سرمقاله نويس فيگارو آن را آغاز"ديکتاتوری شفافيت" می نامد که قربانيانش صاحبان قدرتند! ديگری آن را کنارزدن برگ انجيری می داند که پيکر{زشت }نظام حاکم را نمايان می سازد. يک پژوهشگردانشگاه در آمريکا می گويد اگر آمريکا آسانژ را محاکمه کند، او را به چه گوارای قرن بيست و يکم تبديل می کند. روزنامه ليبراسيون از شروع جنگ جهانی نوع جديد، جنگ سايبري، سخن به ميان می آورد. در يکسو: انبوه روشنفکرانی قرارمی گيرند که دردفاع از چرخش آزاد اطلاعات، مسدودساختن سايت ويکی ليکس و منابع مالی و دستگيری مديرمسؤل آن را محکوم می کنند و کميسرحقوق بشرسازمان ملل نگرانی خويش را از سانسوراعلام می کند.

سايت ها و مؤسساتی که به نوبه خود آماج تهاجم هکرهای آوانگارد و مدافع جريان آزاد اطلاعات قرارمی گيرند، و آن صدهزار وبلاگی که با دريافت کدرمزويژه پيشاپيش آمادگی خود را برای انتشاراين اطلاعات در صورت بلوکه کردن پايگاه اصلی اطلاع رسانی اعلام می دارند. آن ها اعلام می دارند که قفل سانسور را درهم خواهند شکست و اجازه نخواهند داد که جريان آزاد اطلاع رسانی را مختل نمايد. کمپين حاميان آزادی اطلاعات به کارمی افتد و ترافيک مصنوعی و حملات سايبری به سايت های مخالف ويکی ليکس و مدافع حق پنهان کاری دولتها براه می افتد. انتشارهمزمان اين اسناد توسط شماری از رسانه ها چون نيويورک تايمزو گاردين و اشپيگل و... با ويکی ليکس عليرغم آنهمه تهديد و خط و نشان کشيدن ها، وحتی عليرغم انتقاد گاردين به ويکی ليکس، حاکی از شکاف گسترده پيرامون اين مسأله در اردوی سرمايه است. در سوی مقابل: شاهديم که ديپلماسی آمريکائی چگونه با راه انداختن جنگ صليبی عليه انتقال آزاد اخبار و اطلاع رسانی و خفه کردن آن به ميدان می آيد. هيلاری کلينتون آن را حمله به جامعه جهانی می نامد، رئيس ستادمشترک ارتش آمريکا تصميم به انتشارآن اسناد را بسيار خطرناک توصيف می کند. تهديد قضائی و پيگرددقانونی از کمترين تهديدهاست. خانم ساراپلن، آسانژ را تروريست اطلاعاتی می نامد که هم چون بن لادن بايد دستگيرو کشته شود!

حرب جمهوری خواه لايحه ای را عليه آسانژ برای تصويب در سنا فراهم می کند. فشار برای خودسانسوری و اعمال خويشتن داری در افشاء منابع اطلاعاتی و اتهام قربانی کردن منافع ملی آمريکا به اوج می رسد. درمتن اين واکنش های خشمگينانه و تهاجم سخت نمايندگان رسمی و غيررسمی نظم حاکم، آسانژ عنصری تروريست و جنايتکارو خطرناک ناميده می شود. به خطرانداختن جان نظاميان آمريکائی و غيرنظاميان به عنوان سس تحريک کننده بکرات مورد استفاده واقع می شود. پنتاگون که قبلا اخطارداده بود انتشاراسناد نهايت بی مسئوليتی خواهد بود، پس ازانتشار برای بررسی پی آمدهای آن ستاد فوق العاده ای از صد کارمند تشکيل می دهد. همزمان مقامات و کارگزاران ريزو درشت وابسته به دولت آمريکا از اين که زدوبندها و اظهارات پشت پرده و مغايربا ژست های علنی اشان، به دليل بی لياقتی دستگاه ديپلماسی درحفظ اسرار ازپرده بيرون افتاده خشمگين گشته و زبان به شکوه می گشايند. بديهی است که به توان رازنگهداری ارباب بزرگ جهان و آن چه که درپشت در های بسته دييلماسی می گذرد، خدشه وارد شده است.

آيا براستی هم چنان که برخی عنوان کرده اند اين يک سونامی بود که آب در لانه مورچگان افکند؟ هرچه که بود سران و کارگردانان رسمی وغيررسمی نظمی که "آزادبودن" سرلوحه افتخاراتشان را تشکيل می داد، نقاب ازچهره برافکندند و با سيمای ديگری به رروی صحنه ظاهرشدند. سرانجام فشارهای پيدا و پنهان دولت آمريکا بر سوئد و سربازپرس آن برای بکارانداختن کيفرقضائی به بارنشست. پليس انترپول واردصحنه شده و آسانژ درانگليس خود را به پليس معرفی کرد و بازداشت گرديد، تافعلا دشت اول گوشمالی بابت اين تمرد خود را بچشد. پرونده سازی و تاخت هم زمان دو پرونده ناهم خوان به يکديگر، يکی ازنوع سياسی و ديگری ازنوع اخلاقي، اعمال فشاربه يک نافرمان سياسی و مدنی باشهره جهانی با اتيکت جرم اخلاقي، هم برای خراب کردن او -در اصل خراب کردن جنبش ضدانحصاراطلاعات- و هم کاستن از افتضاح و رسوائی عالمگير مقابله با جريان آزاد اطلاعات، برای ما ايرانی ها لااقل ناآشنانيست. چراکه رنگ و بوئی از برخوردهای مألوف جمهوری اسلامی را بر پيشانی خود دارد. آيا وجود چنين قرابتی شگفت انگيزاست؟ هرگز!. نظامی که جمهوری اسلامی و بن لادن ها و... را دربطن خود پرورانده و می پروراند، به همان دليل اگرخود زمانی هم چون نظام ولايت فقيه منافعش درمعرض تهديد قرارگيرد، بالقوه واجد همان رذالتی است که تبلورش را به تمامی درجمهوری اسلامی شاهد هستيم.

کانونی شدن مبارزه حول حق دانستن همگانی و حق انحصاری اطلاعات!


به هرصورت با دستگيرشدن آسانژ و مسدوکردن سايت و منابع مالی آن، نه فقط اصل ماجرا برغم تلاش برای جنبه های انحرافی دادن به آن فروکش نکره است، بلکه همان طور که طبيعت اين رويداد اقتضامی کرد، بيش از پيش دو رويکرد فوق کانونی شده است. برگ انجيردموکراسی و حقوق بشرادعائی سخت ترک برداشته است. البته از ديرباز گشودن دفاترپنهان معلامات سياسی و ا قتصادی و نظامی دولت ها ازخواستهای جريان های واقعا دموکرات و راديکال و سوسياليستی بوده است؛ اما آن چه که اکنون تازگی دارد رشد نيروهای مولد و امکانات ارتباطی جوامع نوين است که به چنان حدی رسيده که قادراست در مقياسی تازه، و البته نه هنوز بطور کامل، آن را به نظام حاکم سرمايه داری تحميل کند.

مسأله اصلی چون وچرا بر سرارزش اطلاعاتی که منتشرشده نيست، گرچه آن نيزبه جای خود مهم است و افشاکننده؛ بلکه درهم شکستن انحصاراطلاعاتی به مثابه بخشی از خصيصه نظم موجود است. بی شک آن چه که انتشاريافته به منزله کوه نوک يخی از بدنه نهان و غول پيکری است که آکنده از زد و بندها و توطئه ها و زمينه سازی برای جنگ افروزی و انجام معاملات پرچرب و چيل و دادن و گرفتن رشوه ها و... با اصحاب قدرت است که جملگی به بهانه حفظ مصالح و منافع ملی و جلوگيری از سوءاستفاده دشمن، به دقت ازچشم و گوش شهروندان دور نگهداشته می شود.

دموکراسی و جريان آزاد اطلاعات!


در واقع آنچه که بيش از افشاء 250 هزارسند محرمانه موجب چنين واکنش های خشم آلودی گرديد، قبل از اين که ناظر به محتوای اطلاعاتی آن باشد، خطر درهم شکستن انحصاراطلاعاتی و طليعه ظهورعصری با ويژگی حق دانستن برای همگان، آن هم درهمان لحظه وقوع است. اگر دموکراسی به راستی آن گونه که ادعامی کنند به نام مردم و اراده آنها عمل می کند، چرا بايد در غياب آن ها و بی خبر نگهداشتن آن ها تصميم گيری شود؟.

چرا نبايد به گونه ای پيش برده شود که امکان مشارکت فعال و به موقع در فرايندهای تصميم گيری را فراهم سازد؟ بر اساس اطلاعات موجود در آمريکا 800 هزارنفر به فراخورپست و مقام خود، حق دسترسی و برخورداری از اين گونه اطلاعات و اسنادمحرمانه را دارند. بهم ريختن موقعيت اين "کاست" کارگزار و انتشار آن به وسعت شهروندان جهان، بی گمان عنصری از جنس شکستن را در خود دارد. و اگر به قول فوکو اطلاعات خود قدرت است، و در جهان امروز به ويژه اطلاعات با توليد و زيست آدميان پيوند تنگاتنگی پيداکرده است، آنگاه معلوم می شود که انحصاراطلاعاتی يکی از مؤلفه های مهم اقتدارجداشده از مردم يعنی نيروئی بر فرازمردم و بيگانه و سرکوب گراست.

از سوی ديگر اگر قرارباشد تک تک شهروندان بتوانند در همه حوزه های زندگی اجتماعی خود مداخله و مشارکت واقعی داشته باشند، نياز بدن اجتماعی به آن هم چون نياز ريه به اکسيژن است. از اين رو رابطه زنده و متقابلی بين اطلاعات زنده و کنش های آگاهانه و به موقع، بين مشارکت و مداخله مستقيم با حق دانستن و آگاه شدن، وجود دارد. در اين رابطه تمايزبين اطلاعات مرده و اطلاعات زنده و به موقع در ايجاد کنش های آگاهانه و به موقع واجد اهميت است. دموکراسی و گردش آزاد و به موقع اطلاعات، رابطه تنگاتنگی با هم دارند. با چرخش آزاد اطلاعات البته فريب دادن و مقهور و رام کردن افکارعمومی دشوارترمی گردد و چه بسا وقوع کنش های به موقع و با خصلت بازدارندگی از وقوع بسياری فجايع جلوگيری کند. اگر بپذيريم که بخشی از سازماندهی توده وار و فاشيستی مديون استفاده کنترل شده و جهت داده شده و بعضا نادرست از "اطلاعات" به افکارعمومی و بسيج آن ها تحت عناوين امنيت و منافع ملی و نژاد و برانگيختن احساس خطرهای موهوم و مبالغه شده است، آنگاه به اهميت درهم شکستن اين انحصار و سست شدن پايه های اين نوع بهره برداری ها توسط حافظان و بهره مندان نظم حاکم بهترپی خواهيم برد.

اگرجريان آزاداطلاعات فی نفسه در خدمت شکل دادن به کنش های آزاد و آگاهانه است، واگراطلاعات خود قدرت است، پس درهم شکستن انحصارآن به معنی بازگشت بخشی از قدرت جداشده به منشأ اصلی خود است. گرچه اين نه همه ماجرا، بلکه تنها يکی از مؤلفه های قدرت است که می تواند به نوبه خود مؤلفه های ديگر قدرت را زيرفشار قرار دهد. از اين رو اگر نه هنوز درهم شکستن، که تضعيف يکی از اين ستون ها هم چون بازی دومينو می تواند به تضعيف سايرستون ها بيانجامد. از سوی ديگر اگر قراراست دموکراسی فراگيرو مستقيم و مشارکتی در همه حوزه ها حاکم بر مناسبات انسانها باشد، حق دانستن همگانی بخشی از فروپاشی نظم حاکم و بخشی از سازوکارهای جهان و نظم جايگزين محسوب می شود.


نفس واقعه ويکی ليکس به معنی پيشروی يک گام به جلو دراين راستاست که صدای شکستن استخوان انحصاراطلاعاتی و انحصاراقتداراستواربرآن را، گيرم که نه هنوز بطور کامل، بگوش می رساند و يکی از پايگان نظم و قدرت متمرکزو جدا از مردم را مورد چالش قرارمی دهد.


البته درمورد ترکيب صف آرائی پيرامون اين واقعه بايد گفت که جهان موجود و کشمکش های جاری در آن پيچيده تراز يک تصويرخالصا دوقطبی است. اما فرايند جهانی شدن سرمايه در ذات خود نه فقط نقش فرادست و هژمون دولت- ملت برترآمريکا را به طوراخص به چالش می کشد، نقشی که پروژه نيوکان ها در اتخاذ استراتژی يک جانبه گرائی و ايجاد نظم نوين جهانی استوار بر آن بود، بلکه حتی پروژه چندجانبه گرائی دموکرات ها را که به دنبال حفظ اين برتری در سايه بندوبست و همکاری با سايرقدرت های دست دوم به رهبری ابرقدرت آمريکاست، نيز مورد چالش قرارمی دهد. ازجانب ديگر شکل گيری يک شهروند جهانی با آگاهی و مطالبات جهانی در ورای مرزهای جغرافيای سياسی دولت-ملتها يکی از نتايج اجتناب ناپذيرروندجهانی شدن است که به تدريج تعلق خاطر به منافع جهانی بشر را ارجح بر منافع دولت- ملت ها و به ويژه دولت-ملت های برتر و دارای امتيازات جهانی می داند.

نگاهی به اسناد تاکنون منتشرشده توسط ويکی ليکس روشن می کند که محتوای عمده آن ها عليه دولت آمريکا و ديپلماسی و سياست های آن مربوط می شود. و اين البته عجيب نيست اگر در نظربگيريم که روندجهانی سازی به شيوه مسلحانه اکنون مدتی است، به ويژه پس از فاجعه 11 سپتامبر، با تلاش برای تحکيم موقعيت ابرقدرتی آمريکا گره خورده و هنوزهم باوجود باصطلاح جايگزين کردن سياست چندجانبه گرائی به جای يک جانبه گرائی توسط دموکرات ها(گواين که درعرصه اقتصادی حتی بردامنه يک جانبه گرائی افزوده هم شده است)، عقبه های آن درعراق و درباتلاق جنگ 9 ساله افغانستان و وضعيت جنگی در پاکستان و منطقه خاورميانه و نقاط ديگری ازجهان به حيات خويش ادامه می دهد. افشاگری های ويکی ليکس از قضا چه درمورد عراق و چه درموردافغانستان بيش از همه همين سياست جهانی سازی مسلحانه برمدارابرقدرتی آمريکا را نشانه گرفته و ازهمين رو کمابيش (به صورت تاکتيکی) مورد حمايت ضمنی شماری ازقدرت های ديگری قرارگرفته است که خواهان تضعيف فرادستی و اعمال هژمونی دولت آمريکا هستند.

 بنابراين تضادهای پيچ درپيچ اردوی سرمايه داری نيز به سهم خود بسترمناسبی برای درهم شکستن انحصار اطلاعاتی فراهم می سازند. بيهوده نيست که لبه تيز افشاگری های ويکی ليکس، بيش از همه نهادهائی هم چون ناتو و پنتاگون و نظايرآن را خشگمين ساخته و به عکس العمل واداشته است که مدعی اند اين افشاگری ها جان سربازان و منابع اطلاعاتی و نظايرآن را در مناطق جنگی مورد تهديد قرار داده است.

نتيجه گيری


درزيرپوست جامعه جهانی کشمکش وسيعی در دفاع از نظم مستقرجهانی وعليه آن جريان دارد. در اين ميان برخی رويدادها اين کشمش ها را به روی صحنه آورده و برش مناسبی از آن چه دراعماق می گذرد به نمايش می گذارد. بی ترديد واقعه ويکی ليکس يکی از آن هاست و بطورمشخص برای درهم شکستن انحصاراطلاعاتی مبتنی برتمرکزو پنهان کاری اطلاعاتی دولتها. چنين انحصاری به مثابه يکی از مؤلفه های مهم ساختارهای متمرکز و مبتنی برجدائی قدرت و ثروت از مولدين آن و استقرار آن نوع دموکراسی ارشادی و از بالا محسوب می شود که شهروندان را هم چون ابژه ها و ابزارهای مطيع و رأی کشی بکارمی گيرد. آن چه که در اين نبرد تازگی دارد ظهورامکانات و شکل گيری تدريجی اشکالی از مناسبات اجتماعی است که حق آگاه شدن و کنش برپايه آن را به مثابه شهروندجهانی و برابر برای همه امکان پذير می سازد. پديده ای که حاکی از فرايند پژمردگی اقتداردولت-ملتها بطورکلی و به چالش طلبيدن نقش دولت ملت برترآمريکا به طوراخص است. بی ترديد نبايد عبور از اين گردنه ها را ساده و بدون فراز و فرود انگاشت. برعکس چنان که شاهديم سرمايه درپی وقوع شکافی در ستون انحصاراطلاعاتی و درنظرگرفتن پی آمدهايش برساير ستون های اقتدار، احساس خطرکرده و تهاجم تازه و وسيعی را برای ترميم شکاف مزبور و تداوم انحصار اطلاعاتی و تشديد کنترل برجريان گردش اطلاعات بکارگرفته است.


بااين همه از حق دانستن همه گانی گريزی نيست. اين روح تپنده زمانه است. کنشگری آزاد و آگاه و به موقع بدون آن ناممکن است.


http://www.taghi-roozbeh.blogspot.de/
3 شهریور 1391


_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود..

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد